سردار شهید عملیات بیت المقدس شهید مرتضی معین نجف آبادی
شهید مرتضی معین، بيست و چهارم بهمن 1337، در شهرستان نجف آباد چشم به جهان گشود. پدرش احمد، فرش فروش بود و مادرش صديقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته عمران درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. پانزدهم ارديبهشت 1361، با سمت فرمانده گردان زرهی لشگر 8 نجف اشرف در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. برادرش مصطفی نيز شهيدشده است.

زندگینامه سردار شهید عملیات بیت المقدس شهید مرتضی معین نجف آبادی

سردار رشید اسلام

شهید والامقام

مرتضی معین

فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف‌اشرف

فرزند : احمد

تاریخ تولد : 24/11/1337

محل تولد : نجف آباد

وضعیت تأهل : مجرد

تاریخ شهادت : 15/2/1361

محل شهادت : خرمشهر

نام عملیات : بیت المقدس

مزار شهید : جنت الشهدای نجف آباد

برادرِ شهید مرتضی معین ، شهید مصطفی معین 3 ماه پس از وی در عملیات رمضان به شهادت رسید و مادر ایشان " شهیده موسوی " نیز در حادثه حج بیت الله الحرام در تاریخ 9/5/1366  به شهادت رسید .

 

زندگی نامه

سردار رشید اسلام

شهید والامقام

مرتضی معین

فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف‌اشرف

 

  مادرش از سادات با ایمان و مدرس حوزه بود و به تدریس اخلاق و احکام می‌پرداخت. سال 66 در مراسم برائت از مشرکین مکۀ ‌مکرمه در راه اسلام به شهادت رسید. گویی خداوند دعای او را که می‌گفت: «خدایا مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار ده.» پذیرفته بود. مرتضی تحت تربیت چنین مادر و پدری مذهبی و با ایمان بزرگ شد. دیپلمش را در رشتۀ راه و ساختمان گرفت. همگام با پدر و مادرش در راه‌پیمایی‌‌های دوران انقلاب شرکت می‌کرد. پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات از جمله فعالیت‌های او بود.

پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه در آمد و فعالیت‌ها و خدمات گستردۀ خود را آغاز کرد. مدتی همراه تعدادی از نیروهای سپاه در حفاظت از سدّ زاینده‌رود مشغول شد. با شروع جنگ، جزء اولین کسانی بود که سلاح به دست گرفت و در مقابل دشمن ایستادگی کرد.

برای رضایت گرفتن از پدرش به منظور اعزام به جبهه گفت: «پدر جان شما پنج فرزند دارید و باید خمس فرزندانت   را بدهی.»

عازم مناطق جنگی که شد، علاوه بر پیکار با دشمن به برگزاری کلاس‌های عقیدتی و فرهنگی نیز می‌پرداخت؛ چرا که به‌ خوبی آگاه بود مبارزات فرهنگی و عقیدتی پشتوانۀ مبارزۀ نظامی است. در همان اوایل، مسئول قسمت انفجارات در مرکز آموزش شهرستان نجف‌آباد بود. هم‌زمان با این مسئولیت، سمت فرماندهی پایگاه مقاومت شهید بهشتی نجف‌آباد را عهده‌دار شد.

در جبهه تلاش‌هایی جانفرسا داشت،. با آنکه جوانی 22 ساله بود، جوانان و نوجوانان عاشقی را پرورش داد. در عملیات‌های ثامن‌‌الائمه (ع)، طریق‌القدس، فتح‌المبین و الی‌بیت‌المقدس حضوری فعال داشت. پس از آن به نیروهای زرهی تیپ نجف‌اشرف پیوست و با سمت فرمانده گروهان در عملیات فتح‌المبین شرکت کرد. مرتضی با نیروهای تحت امرش در تصرف توپخانۀ تحت امرش در تصرف توپخانۀ دشمن و فرماندهی یکی از لشکرهای عراق در پشت ارتفاعات میشداغ و تصرف تنگۀ ذلیجان نقش اساسی داشت.

با توجه به غنایم به دست آمده در عملیات فتح‌المبین و گستردگی منطقۀ عملیاتی الی‌بیت‌المقدس سازمان زرهی تیپ نجف‌اشرف افزایش یافت و مرتضی به عنوان جانشین یکی از گردان‌های تانک در عملیات الی‌بیت‌المقدس شرکت کرد. در این عملیات نیروهای تحت امرش توانستند بعد از عبور از رودخانۀ کارون با طی کردن حدود 52 کیلومتر و انهدام مواضع دشمن، صبح روز 21/اردیبهشت/61 خود را به جادۀ اهواز خرمشهر برسانند. آنان بعد از تصرف جاده در تثبیت خط تلاش فراوانی نمودند.

علاوه بر حضورش در مناطق عملیاتی و جنگ با دشمن، به حفظ و نشر هدف‌‌های انقلابی نیز همّت گماشت. او وارسته از ریا و خودبینی و وابسته به نماز و احکام شرعی دین بود. گاه پیش می‌آمد که به بهانۀ مرخصی به خانه باز می‌گشت تا روزه‌هایش را بگیرد و در عین حال در مسجد حاج‌ نوروز نجف‌آباد به آموزش قرآن مجید و آموزش‌های نظامی می‌پرداخت. هیچ گاه از فکر محرومان جامعه غافل نبود. مختصر درآمد ماهیانه‌اش را صرف امور خیریه می‌کرد. به نماز شب و اقامۀ آن در خلوت، بهای زیادی می‌داد. از قید شهرت رسته بود و اصلاً دوست نداشت کسی او را بشناسد. هم‌رزمانش نقل می‌کنند که در جبهه هر زمان گروهی جهت تهیۀ عکس و گزارش می‌آمدند، او غیبش می‌زد.

قبل از آغاز مرحلۀ دوم عملیات الی‌بیت‌المقدس، نیروها پشت خاکریزی پناه گرفته بودند که عقب‌تر از خاکریز جادۀ آسفالتۀ اهواز‌ خرمشهر بود. قرار بود آنان در این مرحله از عملیات به سمت مرز بین‌المللی حرکت کنند که مرتضی نزد آن‌ها رفت و گفت: «من قرار است بروم. اگر صحبتی یا نامه‌ای دارید، بدهید تا برایتان ببرم.» گفتند: «الان که عملیات است، کجا می‌خواهی بروی؟» جواب داد: «می‌خواهم نزد شهیدان رجایی و باهنر بروم!» لحظاتی بعد گلوله‌ای در کنارش منفجر شد و ترکش‌های آن به جمجمه‌اش اصابت کرد و هنگام انتقال به عقب جاودانه شد. برادر بزرگوارش مصطفی نیز یک ماه پس از شهادت مرتضی، حین عملیات رمضان در منطقۀ پاسگاه زید به شهادت رسید.

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده