سخن فرزند شهید «حسين قلي پور» درباره شهادت پدر
وقتي خواهر كوچكم از من پرسيد كه آيا او را ديده اي و يا دست نوازشش را لمس كرده اي بايد با كدامين جمله به او پاسخ داد. او كه حتي گرمي دستان پدر را احساس نكرده و از او نامي بيش نشنيده است.


نوید شاهد آذربایجان غربی: پاسدار شهيد «عليرضا حسين قلي پور» در سال 1339در شهرستان مرند چشم به جهان گشود. دوران تحصيل در دبيرستان را به علت شور و علاقه اي كه نسبت به جنگ و جبهه داشت، نيمه تمام گذاشته و آماده خدمت مقدس سربازي شد. سپس با پيوستن به جمع پرتوان برادران سپاهي، داوطلبانه راهي جبهه هاي نبرد گرديد و بعد از سالها مبارزه و رشادت سرانجام در نهم خرداد ماه سال 1367 در درگيري با ضدانقلاب و بر اثر اصابت گلوله به درجه رفيع شهادت نایل آمد.


بسم ا... الرحمن الرحيم

من فرزند ميدانهاي جنگم. من سختي روزگار و تلخي بي پدري را چشيده و از زبان مادر، سرود پرپر شدن گلها و خزان برگها را شنيده ام. هر دم به ياد مي آورم كه پدري ندارم و سيلاب اشك از چشمانم جاري مي شود، اما خوشحالم؛ خوشحالم از اينكه پدرم با لبيك به نداي رهبر در راه انقلاب جانبازي نموده و راه مولايمان حسين(عليه السلام) را پيموده است.
زماني ما را ترك گفت كه نمي دانستم پدر يعني چه؟ زماني كه رفت نمي دانستم كه چه هست تا قدرش را بدانم. نمي دانستم چگونه بايد به او بگويم كه دوستت دارم. ولي او رفت و من تمامي اين حرفها را طي اين مدت با خود مانند كوله باري كه هر دم بر سنگينيش افزوده مي شود، حمل مي كنم. احساس عجيبي دارم. نمي دانم بايد از كدامين واژه استفاده كنم تا ترجمان احساسم باشد و بتوانم آن كلمات را ادا كنم. او خيلي زود مرا ترك گفت و من جاي خاليش را هر چه زمان مي گذرد، بيشتر احساس مي كنم. چگونه مي شود جاي خالي او را پر كرد؟ چگونه مي شود جاي خالي او را پر كرد. وقتي خواهر كوچكم از من پرسيد كه آيا او را ديده اي و يا دست نوازشش را لمس كرده اي بايد با كدامين جمله به او پاسخ داد. او كه حتي گرمي دستان پدر را احساس نكرده و از او نامي بيش نشنيده است.
اي خدا، اي خداي بزرگ؛ اگر لحظه اي به ديدنم آيد از گلبرگ شقايق برايش فرش ديبا خواهم بافت و ان را با برگهاي سبز زينت خواهم داد. اگر آيد، اگر آيد، تمامي خانه را با مرواريدهايي كه از چشمان خود و برادرانم و خواهر كوچكم مي آيد چراغاني خواهم كرد و بوته گل ياسي خواهم آورد تا تمامي خانه از بوي دل انگيزش عطر آگين شود.
اما نه، اما نه، نبايد ناراحت بود چون كه او شهيد راه حق است و حال كه من در سن كودكي به سر مي برم برايم اين افتخار بس كه فرزند شهيدي هستم كه در ميدانهاي جنگ حق عليه باطل از خود شجاعتها و شهامتها نشان داده و بهترين كالا كه جانش بوده را به خداي خود هديه نموده و با خونش درخت اسلام را آبياري نموده است و چه زيبا گفت رهبر عزيز و راحلمان كه شهيد نظر مي كند به وجه ا... و نيز برايم افتخار بزرگي است كه چنين پدري داشته ام و در تمام عمر به خود مي بالم و سربلند هستم و وقتي خصوصيات پدر را از مادر مي شنوم درمي يابم كه او چه مرد والا و درستي بوده است و از خداوند بزرگ مي خواهم كه توفيق دهد فرزند شايسته اي براي او باشم.

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده