شهید سیدجواد حسینی در پنجم اردیبهشت ماه به شهادت رسید.
نگاهی به زندگی و وصیت نامه شهید سید جواد حسینی

نوید شاهد: شهید سید جواد حسینی در سال 1335 در روستای هادم متولد شد و بعد از تولد به همراه والدینش مهاجرت نمود. پس از دوران کودکی راهی مدرسه شد و تا 9 کلاس در شهرستان فسا ادامه تحصیل داد. پس از اتمام تحصیلاتش وارد ارتش شد و جمعاً 9 سال در خدمت ارتش بود. بعد از شروع جنگ به مدت 9 ماه مرتب در جبهه های جنگ حضور داشت، یک بار نیز مجروح گردید. او بسیار مؤمن، انقلابی و علاقمند به جهاد، و از نظر اخلاقی بهترین فرزند خانواده بوده است.

این را تمام اشک های مادر مي گوید و دست های پدر گواه است که از خود خود خدا بود و نهایت در تاریخ 1360/02/05 در دومین ماه طبیعت، با قایق نجات به دنیای بیکران شهادت بپیوندد و پیکر مطهرش به زادگاهش منتقل، و در خاک پاکش دفن می گردد.

ـــــــ « وصیت نامه شهید » ـــــــ

بسم الله الرحمن الرحيم

«و لاتقولوا لمن يقتلوا فى سبيل الله بل احياء و لكن لاتشعرون»

«و آن كسى كه در راه خدا كشته شده مرده مپنداريد بلكه او زنده ابديست و لكن همه شما اين حقيقت را نخواهيد يافت» (سوره بقره/ آيه 155)

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان اميرالمؤمنين على ولى الله؛ شهادت مي دهم به وحدانيت رب العالمين كه همه هستى در حيطه قدرت اوست و جز او خدايى نيست. شهادت مى‌دهم كه حضرت محمد بن عبدالله (صلي الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست، شهادت مى‌دهم كه اميرالمؤمنين و يازده فرزندش حجت خدا و خليفه الله مى‌باشند.

نمى‌دانم آخر چه خواهد شد؟ اين بار به لقاى دوست خواهم رسيد يا نه؟ كه خداوند عالم است به غيب آسمان ها و زمين. و عنده مفاتح الغيب لايعلمها الا هو. حمد و سپاس خدايى را كه روز را به شب، و شب را مايه سكون و آرامش قرار داد و سپاس و ستايش خدايى را كه بر ما منت گذاشت زمانى كه ظلمت و سكوت همه جا را فرا گرفته بود و مي رفت تا اسلام از بين برود رهبرى از سلاله حسين (عليه السلام) به ما عطا فرمود كه با كلام آتشين خود وحشت به جان ظالمين افكند و ما خفتگان را بيدار نمود.

همان طور كه خداوند در قرآن كريم مى‌فرمايد: به كشته شدگان در راه او مرده نگوييد آنان زنده ابدى هستند. و حال كه امت حزب الله و شهيد پرورمان به نداى هل من ناصر ينصرنى حسين زمانمان، امام امت، خمينى بت شكن، لبيك گفته‌اند و مى‌روند تا با ريشه كن كردن رژيم بعثي عراق، راه گشاى قدس عزيز شوند و مسجد الاقصاء، را از چنگال صهيونيست ها رها كنند. خداى را شكر مى‌كنم كه به اين بنده حقير هم منت گذاشته و كمك كرد تا بتوانم قطره‌اى از اين درياى موّاج و خروشان باشم و چندى نخواهد گذشت كه موج اين دريا كاخ ظالمين را در بر گرفته و در قعر خود غرق نمايد و پرچم پر افتخار لا اله الا الله در سراسر گيتى به احتزار در آيد.

چون ما از حضرت حسين بن على (عليه السلام) سرور آزادگان آموخته‌ايم كه فرمود:

ان كان دين محمداً لم يستقم الا على بقتلى فيا سيوف خذينى؛

اگر استقامت پيدا نمى‌كند دين محمد (صلي الله عليه وآله) مگر به كشته شدن من، پس اى شمشيرها مرا در بر بگيريد.

ما نيز راهمان همان راهى است كه خداوند توسط انبياء و ائمه اطهار براى ما مشخص كرده است. يك جان كه سهل است كاش هزار جان داشتم تا در راه خداوند و انقلاب و رهبرم فدا مى‌كردم؛ كه يك جان ارزشى ندارد. و اما اى امت حزب الله و شهيدپرور، پيروزي كنون به خاطر ايمان قوى، اطاعت از رهبرى و وحدت كلمه بوده است.

پس از اين به بعد هم بايد با ايمان قوى‌تر، وحدت بيشتر و نصب العين قرار دادن سخنان امام امت، اين زبان على (عليه السلام) در كام و يد بيضا در دست، ثمره خون شهدا كه انقلاب اسلامى است به دست صاحبش حضرت مهدى ارواحنا له الفداء بسپاريد. و شما اى رزمندگان اسلام و برادران پاسدار، به فرموده امام عزيزمان حق پاسدارى را ادا كنيد كه پاسدارى، منصب انبياء و اولياء عظام است؛ پس شما كه افتخار چنين مقامى را پيدا كرده‌ايد. همان گونه كه قرآن مى‌فرمايد: اشداء على الكفار رحماء بينهم، باشيد كه چنين نيز بوده‌ايد؛ بر دشمنان خدا سخت گير، و با دوستان خدا مهربان باشيد كه ايمان چيزى جز دوست داشتن به خاطر خدا و دشمن داشتن به خاطر خدا نيست.

و از شما اى پدر و مادر مهربانم نمى‌دانم با چه زبانى عذر خواهى كنم شما زحمات بسيارى برايم كشيده‌ايد و من يك ذره آن را نتوانسته‌ام جبران كنم از شما معذرت مى‌خواهم و بايد مرا ببخشيد و در ضمن اگر سعادت نصيب اين بنده گناهكار شد و شهيد شدم ناراحت نباشيد و بى‌صبرى نكنيد زيرا كه ما از خداييم و به سوى او باز مى‌گرديم؛ انا لله و انا اليه راجعون. و خداوند دوست دارد صابران را.

در ضمن 1500 (هزار و پانصد تومان) جهت وجوهات و 100 تومان (صد تومان) جهت نذورات به احمد بن موسى (شاه چراغ) بدهكارم كه بپردازيد، فرصت نكردم بپردازم و برايم طلب آمرزش و مغفرت كنيد. در پايان از همه افرادى كه به آنها زحمت داده‌ام يا اگر كسى آزارى از من ديده است عذرخواهى مى‌كنم و اميدوارم مرا ببخشيد. از همه التماس دعا دارم.

اى خوشا با فـرق خونين در لقاى يار رفتن

سر جدا، پيكر جدا در ره محفل دلدار رفتن

به اميد رحمت و مغفرت الهى

سيد جواد حسينى

نگاهی به زندگی و وصیت نامه شهید سید جواد حسینی

ـــــــ « خاطرات شهید » ـــــــ

* خاطره از زبان خانواده شهید:

قبل از شهادتش امیرالمؤمنین (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) را در خواب دیدم و در همان عالم خواب شهید را صدا زدم و گفتم: بیا ببین این ها چه ابهت و شکوهی دارند! و شهید مثل این که سال هاست با آنها آشنا بوده به من گفت: بله همین طور است. وقتی از خواب بیدار شدم سرگردان شده بودم، به دوستانم گفتم: حدس می زنم که این بار به درجه رفیع شهادت نائل شود، آنها گفتند: چطور؟ من خوابم را برای آنها تعریف کردم آنها مرا دلداری دادند و بعد از مدتی شهادت ایشان را به من اطلاع دادند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده