جانباز 45درصد دفاع مقدس در گفتگو با نوید شاهد:
محمد کاظم کیانی در گفتگو با نوید شاهد کرمان گفت: فرمان تاریخی امام خمینی(ره) در سال 1360 مبنی بر اینکه "جوانان به جبهه بشتابند" را شنیدم و من هم به همراه بسیاری از جوانان دیگر احساس وظیفه کردیم و به جبهه اعزام شدیم.
نوید شاهد کرمان، در سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر به سراغ «محمد کاظم کیانی» از رزمندگان کرمانی لشکر خط شکن ثارالله رفتیم تا خاطرات این عزیز را با هم مرور کنیم. وی در 22 اسفند 1363 در عملیات بدر مجروح و به اسارات نیروهای عراقی درآمد و پس از 5 سال و 5 ماه و 5 روز اسارت، به میهن بازگشت.

در ابتدا خودتان را معرفی و نحوه اعزام به جبهه را تشریح کنید؟
اینجانب محمد کاظم کیانی، سال 1344 در کرمان متولد شدم. تحصیلات خود را تا مقطع متوسطه ادامه دادم و در حالی که در کلاس سوم راهنمایی درس می خواندم آن فرمان تاریخی امام خمینی(ره) در سال 1360 مبنی بر اینکه "جوانان به جبهه بشتابند" را شنیدم و من هم به همراه بسیاری از جوانان دیگر احساس وظیفه کردیم که حضورمان در جبهه واجب است و به جبهه اعزام شدیم.
در کرمان به مدت یک هفته در پادگان قدس (مجموعه فرهنگی ورزشی امام خمینی(ره) فعلی) تحت نظر آقای فیاض آموزش های سخت را به صورت فشرده دیدیم و به سمت اهواز حرکت کردیم.
در اهواز به مقر لشکر 41 ثارالله، پادگان امام حسین(ع) رفتیم و آموزش های لازم را فرا گرفتیم. در آغاز حضور در جبهه های حق علیه باطل در عملیات ثامن الئمه (حصر آبادان) شرکت کردم و تا شروع عملیات بیت المقدس در جبهه ماندم.

از عملیات بیت المقدس و رزمندگان کرمانی خاطراتی را بیان کنید؟
اوایل سال 1361 بود و رزمندگان آماده انجام عملیات بیت المقدس می شدند و من نیز به عنوان بیسیم چی گردان پشتیبانی بودم چند کیلومتر عقب تر از خط مقدم مستقر بودیم و آماده که جایگزین گردان اصلی شویم.
مرحله اول عملیات بیت المقدس انجام شد و قرار بود در مرحله دوم گردان پشتیبانی ما به فرماندهی بهرام سعیدی وارد عمل شود. یادم است شب عملیات تقریبا همه رزمندگان مشغول دعا و مناجات و نماز بودند. رزمندگان لشکر ثارالله در منطقه جفیر، سیدجابر و فرسیه مستقر بودند. عملیات که شروع شد ما در خط پدافندی سیدجابر بودیم. در آنجا نهرهای کوچک و نیزارهای بزرگی بود و همچنین پشه های فراوان که بچه ها را بسیار اذیت می کردند.
در منطقه سیدجابر سنگرهای کوچکی که در خط مقدم درست می کردیم، غالبا 5 یا 6 نفره بود و بچه ها اصرار داشتند که دعای توسل  حتما برگزار شود و از آنجایی که برگزاری دعای توسل با استقبال زیادی از طرف رزمندگان مواجه می شد، اغلب تعدادی از بچه ها به دلیل کوچک بودن سنگرها، مجبور می شدند بیرون از سنگر دعا بخوانند و این خطرات بسیاری را برای آنها به همراه داشت.
هنگامی که عملیات آغاز شد، حجم عظیمی از آتش را دیدیم که مبادله می شد و به خصوص عراقیها حجم اتش گسترده ای را به سمت نیروهای ایرانی شلیک می کردند و از این طرف رزمندگان گردان پشتیبان می خواستند سریعتر به خط مقدم اعزام شوند و از این همه انجار و آتش هیچ ترسی به دل راه نمی دادند.
صبح روز بعد گردان به سمت خط مقدم حرکت کرد و جایگزین گردان اصلی شدیم. خاکریز ایجاد کردیم و مستقر شدیم و ساعتی نگذشته بود که  پای راست من مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شدم. روز دوم عملیات بود که مجروح شدم و به اهواز اعزام ولی به دلیل نبود تخت خالی در  بیمارستانهای اهواز و شهرهای اطراف به مشهد اعزام شدم. در مشهد مقدس نیز بیمارستان ها جای خالی نداشتند و ما را به ساختمان نوسازی منتقل و در آنجا تحت درمان قرار گرفتم. 
پس از چند روزی که وضع پایم بهتر شد به کرمان بازگشتم و مشاهده کردم مردم در خیابانها مشغول جشن و شادی و پخش شیرینی به مناسبت آزادسازی خرمشهر هستند و من از طرفی خوشحال از این حماسه بزرگ و از طرفی ناراحت بودم که نتوانستم در مراحل پایانی عملیات بیت المقدس حضور داشته باشم.

لطفا خاطراتی از ماه مبارک رمضان در جبهه و یا اسارت بیان نمایید؟
در دوران اسارت آنقدر غذا کم و ناچیز بود که اکثر روزها را بچه ها روزه می گرفتند و در ماه رمضان هم از سحری و افطار خبری نبود و مثلا برای خنک شدن آب خوردن در گرمای وحشتناک رمادیه، لیوانهای آب را زیر پنکه می گذاشتیم تا اندکی از گرمای آب کاسته شود.
در بحث قرائت قران نیز در اسایشگاه 50 نفری ما 5 جلد قران وجود داشت که دائم دست به دست می چرخید و همیشه در آسایشگاه یک نفر مشغول قرائت قران بود و تاب های قران هیچ گاه روی زمین گذاشته نمی شد. 

در حال حاضر مشغول به چه فعالیتی هستید؟
من به اتفاق چند نفر از دوستان در حسینیه شهدای گمنام در جوار آرامگاه شهدای گمنام کرمان، طرح ازدواج آسان را راه اندازی کردیم که در این طرح به زوج های جوانی که مایل باشند مراسم عقد خود را در جوار شهدای گمنام برگزار کنند، سفره عقد رایگان، صندلی، سیستم صوت و کتاب اهدا می شود و از ابتدای سال 1395 تاکنون 15 مراسم عقد در این مکان برگزار شده است. 
همچنین در ماه مبارک رمضان و نیز فصل تابستان برگزاری نماز جماعت مغرب و عشاء، پخش افطاری در جوار گلزار شهدای گمنام و نیز برنامه های مناسبتی و مذهبی در سرتاسر سال اجرا می شود.

چه توصیه ای به نسل جوان درباره الگو گرفتن از شهدا دارید؟
جوانان باید در همه حال به شهدا متوسل شوند و با مطالعه وصیت نامه شهدا فرهنگ شهادت را در زندگی خود جاری سازند و از آنجایی که شهدا در وصیت نامه های خود به پیروی از ولایت فقیه سفارش زیادی می کردند، همواره گوش به فرمان ولایت فقیه باشند.
پایان پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده