شهادت 26 اردیبهشت؛
شهيد سيد اسماعيل حسينی در سال 1339 در روستای آهنگری ديده به جهان گشود و در سال 1365 به شهادت رسید.
مروری بر زندگی نامه معلم شهید سيد اسماعيل حسينی
نوید شاهد فارس: شهيد سيد اسماعيل حسينی در نهم خرداد سال 1339 در روستای آهنگری ديده به جهان گشود. ایام کودکی را سپری میکرد تا اين که پدر برای تامين امرار معاش زندگی به روستای دیگری نقل مکان کرد ، در اين زمان بود که سيد اسماعيل جهت کسب علم و دانش در مدرسه ابتدايی روستا ثبت نام کرد و روزانه مسافت 4 کيلومتری تا مدرسه را پياده طی می کرد.

در روزهای تعطيل و فصل تابستان در کارهای کشاورزی و دامداری به پدر و مادر نيز کمک می کرد.
سال 1351 بود که برادر بزرگترش به خدمت سربازی اعزام شد و اين مسئله باعث شد بار سنگين همکاری در زمينه های مختلف و نيز مسئوليت برادران و خواهران کوچکتر که همراه او به مدرسه روستا می رفتند به عهده وی قرار گيرد. روح لطيف و مهربان او باعث می شد به بچه ها توجه بسيار داشته باشد و بسيار صبور و با حوصله بود بخصوص در کارهای کشاورزی و دامداری که بسيار هم سخت و مشقت بار بود.

پس از اتمام دوره ابتدايی جهت ادامه تحصيل به شهر نور آباد آمد و به همراه برادران و خواهران مشغول به تحصيل شد پدر به سختی اتاق کوچکی برای آنها اجاره نمود که با توصيه صاحب خانه در ساعت های مشخصی از شبانه روز اجازه استفاده از آب و برق را داشتند .

علی رغم  مشکلات موجود ، با صبر و بردباری که داشت تحصيلات را به پایان رسانده و وارد دانشسرای کشاورزی «آب باريک» شيراز گرديد و با موفقيت تحصيلات را تمام کرد و به حرفه شريف معلمی مشغول شد .
او معلمی را نه به عنوان يک شغل بلکه به عنوان حرفه تعليم و تربيت و تزکيه نفس که وظيفه انبياء الهی بود تشخيص داده و پذيرفته بود. ساده زيستی، صداقت، تقوا و تعهد عملی آن بزرگوار اين امر را اثبات کرده بود. در کنار حرفه تعليم و تربيت تصميم به ازدواج گرفت و با دختری پاک و بی آلايش و دور از اشراف گرايی و تجمل گرايی در 10 شهریور 1363 ازدواج کرد .

بارها تصميم گرفت که به جبهه برود اما با توجه به تعهد کاری و حساسيت شغلی، اداره آموزش و پرورش با ايشان موافقت نمی کرد تا اين که بدون موافقت اداره از طريق بسيج مردمی به جبهه اعزام شد و مدت 45 روز در کنار ديگر رزمندگان با دشمن پيکار نمود آنجا ندای (هل من ناصر ينصرنی) جدش امام حسين(ع) را درک نموده و جبهه را دانشگاه خودسازی و معرفت می ديد و دنيا را روز به روز کوچک و کوچکتر.

 پس از مدتی به مرخصی آمد و در همين مدت کوتاه به اکثر خويشان و دوستان سرکشی نمود و عليرغم مخالفت اداره و برخی از وابستگان مجدداً به جبهه بازگشت و در نهايت به آنچه که می خواست رسيد و آن چيزی نبود جز لقای پروردگارش و معامله با خدای خويش که همان شهادت بود. و سرانجام در بیست و ششم اردیبهشت سال 1365 دعوت حق را لبيک گفت.

انتهای متن/
منبع : پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده