در سالروز آسمانی شدن شهید منتشر می شود؛
این ایام ، ایام ماه مبارک رمضان ماه خدا و ماه علی می باشد. خداوند این ماه را ماه رحمت برای بندگانش قرار داده و آن بندگان البته امر خدا را بر مصلحت خود ترجیح می دهند.
فضیلت ماه مبارک رمضان در وصیت نامه شهید « حمید جهانبخش»

نویدشاهد البرز؛ شهید «حمید جهانبخش» که فرزند «عبدالله و بتول » است. در بیستم اسفند ماه 1345، در شهر اهواز چشم به گیتی گشود. او در حالیکه دانشجوی سال سوم رشته مکانیک بود به جبهه نبرد با دشمنان بعثی رفت و در سمت مسئول گردان بعد از سالها جهاد و جانبازی در بیست و ششم اردیبهشت ماه 1367، در ماووت عراق به درجه شهادت رسید و تربت پاکش در جوار امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و استقامت می باشد.

شهید «حمید جهان بخش» در وصیت نامه مدبرانه و معنوی خود چنین می آورد:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

با سلام و درود بیکران خداوند بر منجی عالم بشریت آقا امام زمان و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و ارواح طیبه شهدا و مجروحین و جانبازان و اسرای جنگ تحمیلی و رزمندگان پرتوان اسلام و خانواده ­های محترم و عزیزشان.

الان که این وصیتنامه را می نویسم روز یکشنبه یازدهم اردیبهشت و ساعت دو و نیم می باشد و این متن دومین متن وصیتنامه من است که اولی آن در دست دوست بزرگوارم جمشیدی می باشد.

این ایام ، ایام ماه مبارک رمضان ماه خدا و ماه علی می باشد. خداوند این ماه را ماه رحمت برای بندگانش قرار داده و آن بندگان البته امر خدا را بر مصلحت خود ترجیح می دهند. البته شاید تفسیر قرآن نخوانده باشند ولی مصداق آیه «اطیعوا... و اطیعو الرسول واولی الامر منکم» را با گوش دل شنیدند و اینان بودند که علی را تنها نگذاشتند و از سربازان امام حسن (ع) بودند و با امام حسین (ع) قیام کردند و همگی شهد شیرین شهادت را نوشیدند.

اینان به دنیا روی خوش نشان ندادند و از مستضعفین بودند و قول امام امت پیرو اسلام محمدی بودند و آن اسلامی که هدف حضرت رسول (ص) بود. هدف امیرالمومنین بود نه آن خلیفه­ های ظالم و نامرد به ظاهر جز انصار حضرت رسول بودند ولی می گفتند: علی جوان است. علی تندرو است. علی به درد حکومت نمی رسد و احکام خود را تعطیل می کردند و قانون­های من درآوردی را با هزار تفسیر جز احکام دین کردند. وقتی حضرت رسول گفت: بروید به جنگ و در شهر نمانید بر اسامه شوریدند وقتی گفت: بروید کاغذ و قلم بیاورید. گفتند: حضرت تب کرده و وقتی مردم گفتند حضرت وفات یافت بر مردم شمشیر کشیدند و گفتند: نمرده بلکه به پیش خدا رفته و وقتی حضرت علی (ع) مشغول غسل دادن و دفن حضرت بود آنان در جای دیگر خود را قیم مردم قلمداد کردند و برای قبض حکومت شمشیر بر امام مسلمین کشیدند و خانه آن حضرت را به آتش کشیدند و بر صورت مبارک خانم فاطمه زهرا سیلی نواختند و دری که در آتش می سوخت آن خانم را در لای آن در گذاشتند و بعد با شلاق بر آن حضرت تاختند و امام مسلمین را ریسمان بر گردن بستند و بر زمین کشاندند تا از او بیعت بگیرند خداوند بر این گروه مگر رحمت خود را نازل میگرداند؟

خداوند برایتان عذاب نازل می گرداند (اینان آخرت خود را فروختند و رو در روی یاران صدیق امام ایستادند و بر خون این شهیدان دلیر سرداران رشید تاختند و هر مارکی را که خواستند بر آنان زدند اول به ملاک­های دیگران خندیدند اسلام پا برهنگان و زجر کشیده ­ها و جبهه­ رفته­ ها و شهید داده ­ها برای اینان عناوین خنده ­دار بود. البته به ظاهر ولی در باطن با شنیدن اینها آتش به جان گویی می ­افتاد و بعد تغییر چهره دادند و خدا را حامی محرومان قلمداد می کردند و انشاءا... خدا هدایتشان کند) تا بیش از آسیب به ثمرات و آینده انقلاب که یکی از آنها وحدت و دیگری حضور مستمر مردم در صحنه­ های مختلف بخصوص جنگها می باشد البته سعی شود از این مقدار داخل پرانتز استفاده نشود.

آری! ای کسانی که منتظر ظهور امامتان هستید شما باید به وظیفه خود عمل نمایید که مهمترین وظیفه شما پیروی بی دریغ و بی چون و چرا از امام امت و ولی فقیه آیت ا... منتظری که خداوند متعال انشاءا... تا ظهور مهدی (عج) ایشان را حفظ فرماید می باشد. آری! سخن بسیار است و این مطالب را برای منظور خاصی ننوشته­ ام بلکه بر خود تکلیف دانستم و آن تکلیفی است از جانب خدا انشاءا... تکلیف خود را انجام داده باشم و انشاءا... خداوند متعال قدرت و همت ادای تکلیف را بر دیگران نیز ارزانی دارد.

برادران عزیز! ای کسانی که باعث پیروزی انقلاب و تکامل آن البته با کمک خدا تا به حال بوده ­اید. دریابید انقلاب را امروز باردیگر ندای «هل من ناصر ینصرنی» ائمه اطهار بلند شده گویی بار دیگر رسول خدا اعلان جهاد مقدس و دفاع را در جنگ خندق یا احزاب در مدینه اعلام کردن گویی بار دیگر همگان را برای ترک خانه و کاشانه و دفاع از موجودیت اسلام در مقابل دشمنان بزرگ روم و ایران که حال ابرقدرتهای شرق و غرب است دعوت می کند.

گویی بار دیگر حضرت امیر مردم کوفه را به جنگ جمل و صفین و نهروان دعوت می کند. گویی امروز حضرت مجتبی (ع) سلام مردم را بر علیه معاویه که همان کشورهای مرتجع عرب است فرا میخواند.

گویی امروز حضرت امام حسین (ع) شما را از مدینه و مکه به دشت کربلا می خواند تا حق خود را ادا کنید. آری! امروز حضرت زهرا (س) شما را برای گرفتن و دادن علی (ع) فرا می خواند. مگر حضرت مهدی (عج) ظهور می کرد. مگر به شما فرمان دفاع از ناموس و حیثیت و آبروی خود و کشور اسلام عزیز که واجب تر از اینهاست نمی کرد. پس شما را چه شده آیا سرگذشت آنان دکه حرف ائمه را به پشت گوش انداختند یادتان رفته ؟ آن ذلت و خواری که بر آنها روا شد و آن توسری­ها که خوردند که حقشان نیز همین بود زیرا زندگی ذلت بار فانی در آن شرایط ر ا بر شهادت و زندگی باسعادت و ابدی ترجیح دادند.

البته درد دل بسیار دارم از بی وفاییان امروزی گرچه شاید در ظاهر دوست همیشگی بوده ­اید ولی یکبار هم که شده به خود زحمت ندادید تا رنگ جبهه را ببینید .

اما از خودم من خود را لایق مسئله­ ای به نام شهادت نمی­ بینم زیرا از باطن خود و از گناهان خود آگاهم ولی هروقت به فضل و کرم بیکران خداوند می­ اندیشم. این کسریهای خود را ذره ­ای هم در برابر رحمت بیکرانش نمی­ بینم . انشاءا... خداوند به فضل و کرمش بر من عاصی رحمی نماید و پس از قبول توبه­ام مرا نیز از این فیض عظیم برخوردار نماید.

خدایا! تو خود میدانی که زندگی برایم سخت شده و دیگر طاقت ماندن را ندارم. خدایا! اگر لایق دوستی تو نبوده­ ام و لایق دوستی ائمه ­ات نبوده ­ام مرا ببخش و از من درگذر.

خدایا! امروز دیگر دوستان کمی برایم مانده ­اند و دیگر یارانم و آنان که به آنها عشق می­ ورزیدم دیگر این دنیا فانی نیستند و آنان دیگر به وصال و ائمه اطهار رسیده ­اند. دیگر دوستان آن شهدای عزیز شهید حمید جمشیدی ، ناصر تنها ، محمود یارمحمدی ، مرتضی حسنی ، سیدرسول حسینی ، مسعود پناهی ، مهدی سرباس ، سعید کربلایی صالح ، حسین محرابیان ، حسن نوابی فرد ، ذبیح اله اصلان ، سید معدنی ، سید محمود ، سید مصطفی اعتصامی ، حاج حسین میررضی ، سید احمد و سیدکریم اعتصامی و رضا باقر زمانی و حاج علی محمد اعتصامی و سرداران دلاور حاج یدا... ، حاج حسین ، حاج غلام کیانپور و دیگران که در جبهه با آنها آشنا شدند دیگر در کنارم نیستند و این صبری که کردم همه آنها از عطایت می باشد و الا تا به حال طاقتم تمام می شد.

بارالها! هنوز داستانی که در بین من و شهید مسعود پناهی اتفاق افتاد یادم نمی رود در آن زمان که به آموزش جهت جبهه رفتیم و هنگامی که میخواستیم برای ادامه تحصیل تسویه کنیم و آن استخاره که در دفعه اول آیه آمد که معنای آن این بود که خداوند می خواهد کسانی که ایمان دارند به کسانی که شک در دلهایشان از هم جدا کند. و ما گفتیم : این تکلیف ما را مشخص نمیکند و برای دومین بار استخاره کردیم که سوره بنی اسراییل آمد که در باره آن قوم سرکش که همیشه در برابر پیغمبر رحمتشان بهانه جویی می کردند که دیگر حرف و بهانه­ ای برایمان نماند و آن حرف شهید بزرگوار و عزیز دکتر «مصطفی چمران» که گفتند: هر وقت شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد جدا می شود. پس ای شیپورچی بنواز.

خدایا فکر می کنم که در این آزمایش ها به لطف بیکرانت که بر من داشتی هدایتم نمودی و من لنگان لنگان پیروز بدر آمدم. خدایا! پس بیشتر کمک کن تا از بقیه امتحانهایی که برمن روا می داری پیروز بدر آیم.

چند روز از شروع نوشتن این وصیتنامه میگذرد و آن به خاطر جابجایی­ها بوده و حال که بقیه ­اش را می نویسم در غروب روز بیستم ماه مبارک رمضان و یکی از شبهای رحمت شب قدر و همچنین شب شهادت حضرت امیر علی (ع) است و ساعتی دیگر عزم حسینیه لشگر برای برگزاری مراسم این شب مبارک می باشد خدایا دیگر حاکی با عدالت اجتماعی او و سرداری با رشادت او و عارفی به عرفان او و.... به دنیا نخواهد آمد. نعمت خداوند و مخلوقاتش و عذاب ابدی بر قاتلین و دشمنانش.

آری! این سختم با امت امام بود به عنوان درددل و دیگر سخنانم با خانواده بزرگوارم ای پدر و مادرم امروز شهادت می دهم که شما حق من را ادا کرده ­اید و حال من هستم که باید حق شما را ادا کنم. حق من بر شما نام نیک بود. تربیت صحیح و اسلامی بود و دیگر آن که از محبت و آرزوی خود نسبت به من بریدند و اجازه دادید که برای یکبار برای چندین بار به جبهه بروم در حالیکه به کمکم احتیاج داشتید و در فراغم از دوریم می­نالیدید ولی در هنگام حضورم در برابرتان چیزی از آن به من نشان نمیدادید در حالیکه خبر شهادت د وستانم را میشنیدید و احتمال شهادتم را می دادید از رفتن من جلوگیری نمی کردید.

آری! حال چرا شهادت را انتخاب نمودم و به آن رسیده­ ام در حالی که به زندگی مادی با تمام رویاها و آرزوهای طولانی پشت پا زده ­ام حضرت علی (ع) می فرماید: من به مانند کسی هستم که در شب از فرط تشنگی می سوزد و در صحرا به دنبال آب می گردد و هنگامی که آن را پیدا میکند سروری پیدا میکند و من از آن بیشتر برای شهادت در راه خدا شاد می شوم و هنگام ضربت خوردن هم می فرماید: «فزت و رب الکعبه» یعنی به خدای کعبه من رستگار شدم و حافظ میگوید:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

واقعا آن لحظه چه لحظه ­ای برای من هنگامی که بر وصال پروردگارم و ائمه اطهار و انبیا و دوستان عزیزم آنانکه از من سبقت گرفته ­اند پس در فراغم ناله نکنید و به خود آسیب و ضرر نرسانید. چرا من به کامم رسیده ­ام و آن کامی است که آرزوی حضرت ر سول و امیر و حضرت زهرا و دیگر ائمه و دوستان خدا بود.

ای خانواده عزیزم تحمل کنید این برای شما ضرر نیست بلکه نعمت الهی است که شامل همه می شود و حضرت ابوالفضل العباس (ع) قمر بنی هاشم در صبح روز عاشورا به برادران خود می فرماید: بروید جهاد کنید و پیش از من شهید شوید و من می خواهم داغ از دست دادنتان را بکشم که خدا به خاطر آن به من اجر بدهد و دیگر پیامم به خانواده مهربانم اینکه دستورات و احکام الهی را بیشتر اجرا کنید باشد که خداوند از ما راضی باشد.

دیگر اینکه زیاد خرج نکنید و پول 60 روز روزه را به فقرا یا کمیته امداد از پولم بپردازید والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

در ضمن اگر جنازه ­ام نیامد ناراحت نشوید و مانند مادری که فرزندش را در روز عاشورا به یاری امام حسین به میدان فرستاد آن دشمنان خدا او را شهید کرده و سرش را جدا نموده و به طرف خیمه پرتاب کردند و مادر پس از بوسیدن آن را به طرف کفار پرت کرد و گفت: چیزی که در راه خدا داده ­ام دیگر پس نمی گیرم و عمود خیمه را برداشت و به طرف آنان حمله ور شد و گفت: تا جان دارم از خاندان حضرت فاطمه زهرا حمایت می کنم. خداوند ما شهادت را بر اسارت ترجیح می دهم. ولی اگر جنازه­ ام آمد مزارم را در کنار مزار دوست عزیزم حمید جمشیدی در نظر بگیرید.

مبادا خویشتن را وا گذاریم *** امام خویش را تنها گذاریم

زخون هر شهیدی لاله رسته *** مبادا روی لاله پا گذاریم

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده