شهدای بسیجی
آخرین باری که قرار بود به منطقه اعزام شود، قبل از رفتن گفته بود: «اين بار شهيد خواهم شد»



نوید شاهد آذربایجان غربی: بسیجی شهيد «ولي جهانگيرزاده» در دوم اردیبهشت سال 1325 در روستای «وار» چشم به جهان گشود. در دوره جواني از ماهيت رژيم پهلوي آگاهي داشت و همگام با مردم به مقابله آنها می پرداخت. کارمند آموزش و پرورش بود و با آغاز جنگ تحمیلی جهت دفاع از آرمانهای اسلام، چندین بار به جبهه اعزام شد که سرانجام در بیست و هفتم اردیبهشت ماه سال 1361 در مهاباد توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت گلوله به كاروان شهدا پيوست.

بسیجی شهيد «ولي جهانگيرزاده» در دوم اردیبهشت سال 1325 در يكي از محله هاي خوي به نام محله امامزاده در روستای «وار» در يك خانواده مذهبي و متدین چشم به جهان گشود. با اينكه تحصيلاتش تا دوم راهنمایی بود اما عاشق و شيفته ادب، علم و عرفان بود و در دوره جواني از سال هاي 42 به بعد از ماهيت رژيم پهلوي آگاهي داشت.  
با شروع جنب و جوش مردم جهت سرنگوني رژيم وابسته رضاخاني در تظاهرات و محافل سخنراني و افشاگري شركت مي كرد و وقتي شور و هيجان خاصي پيدا كرد، شروع به اذان گفتن مي نمود تا آنجا كه از طرف وابستگان رژيم شاهي مورد تهديد قرار گرفت. حقيقت طلب و دين آشنا بود و آرماني جز سرافرازي اسلام و مسلمین نداشت. مومن به انقلاب بود و به ولايت فقيه و نظام مقدس جمهوري اسلامي عشق مي ورزيد. شيفته امام راحل و از عزاداران واقعي حضرت اباعبدا... الحسين (ع) بود، دلي آكنده از مهر و عطوفت داشت و نسبت به همه خصوصا افراد فاميل خضوع خاصي نشان مي داد و در جبهه هاي مختلف از حريم مقدس اسلام به دفاع پرداخت.
کارمند آموزش و پرورش بود و تمام سعی خود را جهت هدایت و حمایت از معلمین و دانش آموزان آگاه و انقلابی می کرد. شهید بزگوار امر مقدس ازدواج را به جا آورده و صاحب یک فرزند پسر و سه فرزند دختر بود. 
افسوس مي خورد و به افراد خانواده اش مي گفت : «چرا خداوند شهادت را نصيب من نمي كند. حتما من لياقت آن را ندارم.» تا اينكه بار ديگر مهاباد و اطرافش جولانگاه ضدانقلاب شد. تصميم گرفت با عشق از آرمانهای اسلام دفاع كند، از حريم دوست دفاع كند و از انقلاب دفاع كند، پس سينه را سپر ساخت و در هفتم اردیبهشت ماه سال 1361به طور داوطلبانه به مهاباد اعزام شد.
آخرین باری که قرار بود به منطقه اعزام شود، قبل از رفتن گفته بود: «اين بار شهيد خواهم شد» و چند بار آن را تكرار كرده بود که افراد بسیاری گفته او را شنيده بودند. از خانواده دست كشيد و آنها را به خدا سپرد و سرانجام در بیست و هفتم اردیبهشت ماه سال 1361 در مهاباد توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت گلوله به كاروان شهدا پيوست و بعد از ابراز شجاعت و از خودگذشتگي ها كه خاص مردان خداست به ملاقات حضرت دوست مشرف شد و همچنان كه پيش بيني كرده بود شهيد گرديد.
روحش شاد و یادش گرامی



منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده