خاطراتی پیرامون شهید «محمد طایی»؛
فعاليت‌هاي سياسي محمد از چشم ماموران امنيتي رژيم پنهان نماند. محمد طائي از دانشگاهي در کانادا پذيرش گرفت. روز پانزدهم مهرماه سال 1356 به اتفاق به سوي امريکاي شمالي پرواز کرديم.
نوید شاهد کرمان، "به عنوان سپاه دانش در يکي از روستاهاي دور افتاده‌ي شهرستان تربت حيدريه خدمت مي کرد. حقوق ناچيزي مي گرفت، اما همان حقوق را به محرومين روستا مي بخشيد. وقتي وارد روستا شد خيلي زود افراد فقير و کم بضاعت را شناسايي کرد. با پيرمرد هاي تنها، زن هاي شوهر مرده که سرپرستي خانواده را به عهده داشتند و بچه‌هاي يتيم پابرهنه دوست شد. براي آنها کفش و لباس وغذا مي خريد. کمک مالي مي‌کرد. رفته ‌رفته هم مستضعفان روستا دور او جمع شدند. حالا همه مي دانستند محمد چقدر حقوق مي گيرد.   
راوی: حسن سلطاني

***  پس از پايان دوران خدمت سربازي به کرمان آمد. مدتي بعد در آموزش و پرورش استخدام شد. طنز زيباي روزگار اين است که درست در همان محيطي که علاقه داشت، مشغول به کار شد، در کتابخانه به عنوان کتابدار کارش را شروع کرد و توانست بهترين قدم را در آگاه کردن نسل جوان بردارد. وي کتاب هايي را که اغلب ممنوع بود، در اختيار متقاضيان قرار مي‌داد، در افزايش اطلاعات سياسي و مذهبي مردم نقش موثري داشت. سرانجام ساواک متوجه شد و محمد نتوانست به فعاليت ادامه دهد. 
راوی: محمدرضا ميهن خواه 

*** وقتي با هم خدمت سربازي انجام مي داديم، هر دو به فکر اخذ پذيرش از دانشگاه هاي آمريکا افتاديم. ساواک محمد را زير نظر داشت. فعاليت‌هاي سياسي او در زمان خدمت سربازي و نيز بعد از آن از چشم ماموران امنيتي رژيم پنهان نماند. بنابراين، اجازه‌ي ادامه‌ي تحصيل در ايران را به او نمي دادند. من از امريکا پذيرش گرفتم و محمد طائي از دانشگاهي در کانادا پذيرش گرفت. روز پانزدهم مهرماه سال 1356 به اتفاق به سوي امريکاي شمالي پرواز کرديم.  
راوی: علي تيموري

*** فعاليت هاي سياسي محمد در کانادا يک لحظه متوقف نشد. وي ابتدا زبان انگليسي اش را کامل کرد.سپس در انجمن دانشجويان مسلمان کانادا عضو شد و فعاليت هاي سياسي و مذهبي را ادامه داد. به طوري که تحت تعقيب پليس کانادا قرار گرفت. ناچار شد کانادا را ترک کند. با يکي از دوستانش در ايالت هوستون تکزاس تماس گرفت تا از يکي از دانشگاه هاي آمريکا برايش پذيرش بگيرد. اين کار در مدت کوتاهي انجام شد. حالا بايد از کانادا خارج مي‌شد، اما پليس در تعقيب او بود و نمي‌توانست از مرزهاي هوايي و زميني عبور کند.  مدت ها از اتاقي که اجاره کرده بود، بيرون نيامد . يک روز صاحب خانه که يک زن کانادايي بود، پرسيد : « چرا هيچ وقت از خانه خارج نمي شوي؟» در کمال صداقت ماجرا را شرح داد. صاحب خانه که از راستگويي او به هيجان آمده بود، موضوع را با برادرش که کاپيتان يک کشتي باري بود، درميان گذاشت و آن مرد توانست محمد را با کشتي از کانادا به آمريکا ببرد.
راوی:علي طائي پدر شهيد  
برگرفته از کتاب افطار سرخ
پرواز به آمریکای شمالی

شهید محمد طایی/ در سال 1333 در  کرمان به دنیا آمد. وی پس از اتمام سربازی در 15/7/56 راهی کانادا و در کانادا مشغول فراگیری زبان شد.در 22 بهمن 57 وارد ایران شد به کرمان مراجعت نمود. پس از ورود به کرمان وارد سپاه پاسداران گردید ودر قسمت روابط عمومی مشغول به کار گردید در تاریخ 13 آذر 1359در مهاباد به شهادت رسید.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده