شهدای کارمند جهاد سازندگی
با تشکیل جهاد سازندگی، گفت: «این بهترین فرصت است که می توانیم به مملکتمان خدمت کنیم و بهتر از همه جا، جهاد است که به مناطق محروم ارائه خدمات می کند».
نگاهی به زندگی جهادگر شهيد «میرپرويز نعمتي»

نوید شاهد آذربایجان غربی: جهادگر شهيد «میرپرويز نعمتي» در سال 1336 در شهرستان مرند به دنيا آمد. در هنرستان در رشته فلزكاري ديپلم گرفت و سپس راهي خدمت مقدس سربازي شد. بعد از انقلاب در جهاد سازندگی که در سال 1358 تشکیل شد، ثبت نام و با یک گروه مهندسی رزمی در ارديبهشت سال 1361 براي آزادسازي خرمشهر عزيز به سوي جبهه‎هاي نبرد حق علیه باطل در جنوب کشور شتافت و سرانجام در هجدهم اردیبهشت ماه سال 1361 به شوق ديدار معبود، پروازي عاشقانه كرد و به خيل عاشقان شهادت پيوست.

جهادگر شهيد «میرپرويز نعمتي» در دوم اردیبهشت سال 1336 در خانواده‎اي مسلمان و متدین در روستای یکان از شهرستان مرند به دنيا آمد. از 7 سالگي روانه مدرسه شد. تا كلاس سوم راهنمایي در اين شهر درس خواند. سپس به همراه والدينش به شهر اروميه هجرت نمود و در هنرستان در رشته فلزكاري ثبت نام كرد و ديپلم گرفت. بعد از اخذ ديپلم راهي خدمت مقدس سربازي شد.
شهید پرویز نعمتی دارای اخلاقی نمونه، صبور، متین، مؤمن و از نظر فرایض دینی کوشا بود و در مشکلات نزدیکان و دوستانش  را یاری و دلداری می داد.
همزمان با پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامی، خدمت سربازی ایشان پايان يافت. مدتي در يك كارگاه فلزكاري به كار اشتغال يافت. وقتی جهاد سازندگی در سال 1358 تشکیل شد، با توجه به خصوصیات اخلاقی که داشت، خیلی مشتاق بود تا خدمت کند. گفت: «این بهترین فرصت است که می توانیم به مملکتمان خدمت کنیم و بهتر از همه جا، جهاد است که به مناطق محروم ارائه خدمات می کند». میر پرویز، به برادرش هم پیشنهاد می کند تا با هم به جهاد سازندگی ملحق شوند. دو برادر در جهادسازندگی ثبت نام می کنند و مشغول فعالیت می شوند که میر پرویز در قسمت آب رسانی در مناطق دور دست فعالیت می کند.  
میر پرویز کارمند جهادسازندگی بود و با علاقه بسیار کارش را انجام می داد. سال 59 ازدواج کرد که ماحصل آن یک پسر بود.
برادر ایشان نقل می کند: «هنگام اعزام به جبهه در سال 1361که با هم در جهاد سازندگی بودیم. مسئولین جهاد، تصمیم گرفتند از جهاد یک گروه مهندسی رزمی به جبهه اعزام شود. قبل از اعزام جلسه ای در جهاد تشکیل شد که محل استقرار نیروها در یگان رزمی مشخص شود و ما نیز در آن جلسه بودیم. اخوی بنده هم بدون اطلاع ما، اقدام به ثبت نام در این یگان کرده بود و آن موقع متوجه شدم که دیدم «میر پرویز» سوار ماشین اعزام به جبهه شد. در آن موقع من به سوی او دویدم و گفتم: چطور شد که تو از ما جلوتر افتادی؟ 
گفت: تو در خانه سرپرستی، تو باید بمانی، من به جبهه می روم. بالاخره نتوانستم خودم را نگاه دارم و یک دفعه شروع به گریستن کردم. نه به خاطر اعزام او به جبهه، بلکه ناراحت این بودم که چرا با هم نیستیم. ولی به هر حال قسمت این بود. وقتی گفت: «وظیفه تو در اینجا ماندن است، دیگر حرفی نتوانستم بزنم».
شهید در ارديبهشت ماه سال 1361 براي آزادسازي خرمشهر عزيز به سوي جبهه‎هاي نبرد حق علیه باطل در جنوب کشور شتافت و سرانجام در هجدهم اردیبهشت ماه سال 1361 به شوق ديدار معبود، پروازي عاشقانه كرد و به خيل عاشقان شهادت پيوست.

روحش شاد و یادش گرامی

نگاهی به زندگی جهادگر شهيد «میرپرويز نعمتي»

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده