در سالروز شهادت شهید «جواد جریان» منتشر می شود؛
او در زمينه ورزش در رشته ورزشهاي رزمي، از تكنيك و قدرت جسماني بالايي برخوردار بود و به درجه مربیگری نیز رسیده و شاگردانی را تعلیم می داد. در دوران دفاع مقدس در صحنه نبرد با بعثيون شركت نمود و در عمليات حماسه‌آفرين و ظفرمند و به يادماندني بيت‌المقدس حضوری دلاورمردانه داشت.
از مربیگری کاراته تا مدال پرافتخار شهادت

نوید شاهد البرز؛ شهيد والامقام «جواد جريان » در سال 1338، در «تهران» در يك خانواده متدين و مذهبي چشم به جهان گشود و پس از گذراندن دوران كودكي وارد مدرسه ابتدايي شهريار گرديد و پس از آن وارد مدرسه راهنمايي «عراقي» شد و پس از موفقيت كامل در دوره راهنمايي وارد دبيرستان «پيرنيا» (شهيد جدي) شد و در سال سوم دبيرستان بود كه حماسه انقلاب اسلامي به اوج خود رسيد و شهيد در اكثر تظاهرات و راهپيمايي‌ها به خصوص در تكثير و پخش نوارهاي سخنراني امام كوشش فراواني داشت و پس از پيروزي انقلاب او باز هم در سنگر مدرسه در برابر افكار انحرافي و التقاطي ايستادگي مي‌كرد و پس از مدتي به شهرستان كرج نقل مكان كردند و پس از شروع جنگ تحميلي از سوي عراق بر عليه ايران شهيد جواد جريان كه از جمله سربازان روح‌ا... بود بلافاصله پس از تجاوز بعثيان به خدمت مقدس سربازي رفت و بعد از پايان دوره آموزشي به عنوان يك رزمنده دلاور عازم جبهه خونرنگ جنوب شد.

او در زمينه ورزش در رشته ورزشهاي رزمي، از تكنيك و قدرت جسماني بالايي برخوردار بود و به درجه مربیگری نیز رسیده و شاگردانی را تعلیم می داد. در رشته‌هاي هنری نیز در خطاطي و نقاشي نيز فعاليت داشت .

وی در صحنه نبرد با بعثيون شركت نمود و در عمليات حماسه‌آفرين و ظفرمند و به يادماندني بيت‌المقدس حضور فعال داشت تا آنكه يك روز به اتفاق فرمانده گردان جهت ديده‌باني در خط مقدم بود كه بر اثر اصابت گلوله مستقيم تانك دشمن همانند مولايش آقا اباعبدا... الحسين(ع) بر اثر اصابت گلوله تانک سر از تن جدا شد و در تاريخ یازدهم اردیبهشت 1361، در منطقه خرمشهر به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و به لقاءا... پيوست.  تربت پاک این شهید قهرمان و ورزشکار در امامزاده محمد کرج میعادگاه عاشقان و عارفان پاک باخته می باشد .

از مربیگری کاراته تا مدال پرافتخار شهادت

خانواده شهيد مي‌گويند:

شهيد در زمان آموزش خدمت سربازي به تعليم كاراته مي‌پرداخت و در آنجا كه بعضي از افراد كه كاركشي و وقت‌كشي مي‌كردند از دستشان عصباني مي‌شد و يك روز به منزل آمد و گفت: من ديگر طاقت ندارم در اينجا بمانم و سهل‌انگاري بعضي را مشاهده كنم و گفت كه مي‌خواهم به جبهه بروم و رفت.

از مربیگری کاراته تا مدال پرافتخار شهادت

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده