ورزشکار و سرباز ارتش
هم خدمتي ها و دوستان دوران خدمتش از زيركي و چالاكي وي مي گويند، بخاطر همین مأموريتهاي مرزي، اكثرا بر عهده او بود، زيرا از همه سريع تر و بهتر از عهده اين كار برمي آمد.


نوید شاهد آذربایجان غربی: سرباز ارتش شهيد «ميرحسن حسيني» سال1352 در شهر اروميه متولد شد. تا دوم راهنمایی تحصيل کرد و در زمينه هاي فوتبال، تكواندو و كاراته فعاليت داشت. با رسیدن به سن خدمت، با رغبت از طرف ارتش به خدمت سربازي اعزام شد که بعد از ماهها مقاومت و عملیات مرزی، در دوم اردیبهشت سال 1372 در محل چنانه - نواحي سه راه دشت عباس در حين انجام مأموريت در منطقه عملياتي به درجه والاي شهادت نائل شد.

شهيد «ميرحسن حسيني» یازدهم آذر سال1352 در شهر اروميه متولد شد. پدرش اسماعیل، کارمند آموزش و پرورش بود و مادرش پروانه نام داشت.
 میر حسن دوره ابتدايي را در مدرسه وحدت طي كرد و دوره راهنمايي را در سال66-1365 در مدرسه شهيد جواد قنبري و تا دوم راهنمایی تحصيل کرد.
دينداري، سربزيري، مسؤوليت پذيري از خصوصيات بارز وی بود. فرزندی خلف که هر گامش در جهت رضای والدینش بود، برای همین در تأمين معاش خانواده به پدرش كمك مي كرد. با دوستان، آشنايان و اعضاي خانواده خوش برخورد و مهربان بود و در مهرباني و دلسوزي به حد كمال رسيده بود. چندين بار خون اهدا كرد و سرانجام همین خون پاکش را در راه خدا داد.
او يكي از طرفداران ورزش بود و در زمينه هاي فوتبال، تكواندو و كاراته فعاليت داشت و در رشته تكواندو، كمربند سياه اخذ كرده بود. 
شهيد ميرحسن حسيني از زمان كودكي،‌ فردي حرف شنو، مرتب و مسؤوليت پذير بود و سعي مي كرد وابسته نباشد. جهت تامین معاش خود و اعضاي خانواده كوشا بود.
دوران انقلاب کودکی خردسال بود اما در سایه تربیت نیکوی والدینش، مفاهیم و معرف انقلاب را به خوبی درک کرده بود. شركت در راهپيمائيها، مديريت و هماهنگي مراسم و جشنها و اعياد اسلامي و پيروزي انقلاب اسلامي در مدرسه و مسجد و محله از جمله کارهای دوران تحصیلش بود. او به مدت5 سال در پايگاه بسيج حضور فعال داشت و در محله و مدرسه و محل خدمت، ‌در ايام محرم و عاشورا نوحه خواني مي كرد.
كتابهاي فقهي و طلبگي را مطالعه مي كرد و تصميم داشت بعد از خدمت به به تحصيل علم فقه مشغول شود. 
از آنجايي كه دوستدار وطن و خدمت به هموطنان بود، در اولين فرصت و با رغبت فراوان از طرف ارتش به خدمت سربازي اعزام شد. دوره خدمت وي در منطقه فكه و سومار اهواز بود که بعد از ماهها مقاومت و عملیات مرزی، در دوم اردیبهشت سال 1372 در محل چنانه - نواحي سه راه دشت عباس در حين انجام مأموريت در منطقه عملياتي به درجه والاي شهادت نائل شد.

خاطره آقاي علي حسين نوروزي، دوست دوران خدمت شهید:  
اين خاطره از دوره آموزشي پادگان عجب شير آغاز مي شود. شهيد ميرحسن حسيني سربازي افتخارآور، ‌مردي باگذشت و مهربان، دلسوز به وطن و خاك و دوستدار حقيقت بود. اين شخص، باايمان، باتقوا و سربازي بي نظير بود. يادم مي آيد در آموزش غذاي خود را با سربازان تقسيم مي كرد و لباس خود را به آنها مي داد و به جاي آنها نگهبان مي ايستاد. دوستدار خدمت به كساني بود كه نمي توانستند از حق خود دفاع كنند. اين مرد بزرگ مثل شهيد باكري و شهداي ديگر به نام آذربايجان كه روحشان شاد، دلير و شجاع و باگذشت بود!
يادم مي آيد بعد از آموزش در عجب شير به كرج منتقل شديم براي دوره تكاوري. بعد از 45 روز به انديمشك منتقل شديم. شهيد ميرحسن حسيني در لشكر77 خراسان مشغول خدمت شد. در مدت كمي با اخلاق نيكي كه داشت، گردان از فرمانده تا سرباز عاشق اين سرباز وطن شدند. همه دوستش داشتند و به او افتخار مي كردند و هر چه از اين سرباز وطن و مرد بزرگ بگويم كم است. موقع شهيد شدنش، اعضاي گردان همه سياه پوشيدند و برايش گريستند. ولي چه فايده، از دست همه پر كشيد و به ابديت رفت. خداوند همه شهداي انقلاب اسلامي را رحمت كند.
از اين آدمها كم پيدا مي شدند. با ياد و خاطره مي شود آنها را زنده نگه داشت و جوانان امروزي را هدايت كرد.
خداوند له همه توفيق و سربلندي عطا فرمايد.
هم خدمتي ها و دوستان دوران خدمتش از زيركي و چالاكي وي مي گويند، بخاطر همین مأموريتهاي مرزي، اكثرا بر عهده او بود، زيرا از همه سريع تر و بهتر از عهده اين كار برمي آمد.


منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده