در سالروز عروج شهید«علی اصغر سامانی پور» منتشر می شود:
می روم بچه های پایگاه را برای آخرین بار ببینم ممکن من در این عملیات شهید شوم.
آخرین دیدار با همرزمان

نویدشاهد البرز؛ در سال 1349، که مصادف با دهه اول محرم الحرام و ایام سوگواری سرور شهید حسین بن علی (ع) بود در یک خانواده متدین و مومن فرزندی چشم به جهان گشود که نام او را پیری از ائمه اطهار علیهم السلام «علی اصغر» نام نهادند.

شهید «علی اصغر سامانی پور» در شهرک «هیو» از توابع شهرستان ساوجبلاغ دیده به جهان گشود. سه سالی از عمر این غنچه نو شکفته سپری شده بود که از نعمت پدر محروم شد.

مادر بزرگش پرورش او را به عهده گرفت و با نغمه های جانسوز لالائی شهادت در گوش او زمزمه نمود تا چند جناحی در این دنیای فانی مونس و همدم او باشد.

شهید پس از طی دوران کودکی جهت کسب علم و دانش روانه مدرسه شد. او روزها کار می کرد و شب ها به تحصیل علم می پردازد. هنگام شروع جنگ تحمیلی با وجودیکه به سن قانونی رسیده بود ولی به جهت علاقه ای که به اسلام و میهن اسلام و میهن خود داشت، با تغییر تاریخ تولد کپی شناسنامه به سوی جبهه اعزام گردید. بعد از چند ماهی به مرخصی آمد در زمان عملیات « کربلای پنج» بود که مجددا به جبهه اعزام گردید.

در تاریخ نوزدهم شهریور 1366، در عملیات « کربلای هشت» شرکت کرد و با شهادت به سوی معبود خود شتافت. خانواده، اقوام، دوستان مدت یازده سال در انتظار دیدار پیکر پاک او لحظه شماری کردند تا اینکه در تاریخ چهاردهم شهریور 1377، به وسیله گروه تحقیق و تجسس مشترک ایران و عراق پیکر شهید از دیار غربت به وطن رجعت نمود.

از برادر شهید منقول است:

ساعت ده شب بود. وقتی که می خواستیم بخوابیم. گفت: « من پایگاه بسیج می روم ». گفتم: بخواب صبح عازمی جبهه می شوی در جواب گفت: می روم بچه های پایگاه را برای آخرین بار ببینم ممکن من در این عملیات شهید شوم. من نگران بودم نیمه های شب از خواب برخاستم ببینم که آمده است یا نه. دیدم مشغول مناجات شبانه است و پس از شش روز بعد از آن به شهادت رسید.

پیام شهید: جوانان به خود بیائید از فرصت ها استفاده کنید که این دنیا محل گذر است از کارهای زشت و ناپسند دوری کنید که فردای قیامت جوابگوی اعمال خود هستید.

 شهید « علی اصغر سامان پور» در وصیت خود چنین می نگارد:

بسم الله الرحمن الرحیم

«و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه»

با درود فراوان بر یگانه عالم بشریت حضرت محمد بن عبدالله (ص) و با سلام بر امام زمان و نائب بر حقش این امید قلب های شکسته مستضعفان جهان و با سلام از صدر تا کنون و عملیات غرور آفرین کربلای5.

شکر خدای بزرگ را که بر من منت گذاشت که در جبهه های حق علیه باطل ظلمت حضور پیدا کنم. از او می خواهم به من توفیق دهد که بخواهم برای احیای دین اسلام و پاسداری از خون شهیدان انقلاب اسلامی کاری انجام دهم.

خدایا تو را شکر می کنم که باران تهمت و دروغ ؟ من سرازیر کردی تا در میان طغیانهای وحشتناک ظلم و جهل و تهمت غوطه ور شدم. حق طلبه من در برابر غرش تندرهای دشمنان و بدخواهان محور نابود گردد و در دامان عمیق و پرشکوه درد و رنج علی (ع) را تا اعماق روحم احساس کنم. علی بزرگ علی نمونه، علی اسلام و عنایت و عبادت.

خدایا ترا شکر می کنم که لذت معراج را بر روحم ارزانی دارد تا گاهگاهی از دنیای مادی برگردم و آنجا جز وجود ترا نبینم. خدایا! خوش دارم هیچ کس بر من تو ؟ جز خدا کسی را نداشته باشم . ای خدای بزرگ ترا شکر می گویم که راه شهادت را بر من گشودی راهی پرافتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمانها باز کردی و لذت بخش ترین امید ؟ شهادت اختیارم گذاشتی و امید


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده