وصیت نامه شهید محمد رضا قلیوند؛
خدایا تو شاهد باش که برای ادای تکلیف قدم به این مکان گذاشته ام و هدفم از نوشتن این کلمات ناقص باز هم ادای تکلیف است که باید انجام دهم و آن را خلاصه می کنم که در این امر مهم همرهی و حمایت بی چون و چرا از امام امت و ولایت فقیه است.
امام امت و ولایت فقیه را همراهی و حمایت کنید

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛
شهید محمد رضا قلیوند در اول تیر 1340 در شهرستان کنگاور چشم به جهان گشود.
با عشقس سرشار به آینده ای روشن و با تلاش چشم گیر تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را به پایان می رساند.
در تظاهرات و مبارزه با رژیم پهلوی فعالیتی چشمگیر از خود نشان می دهد. پس از پیروزی انقلاب با وجود کمی سن فرمانده سپاه پاسداران شهرستان صحنه می شود و منشأ خدمات شایانی می گردد.
پس از مدتی به آموزش و پرورش بر می گردد و در رشته ی دینی و عربی به ادامه تحصیل می پردازد و پس از دو سال با با مدرک کاردانی به جبهه های فرهنگی روی می آورد.
وی که دکتری ایثار و جهاد و شهادت و شجاعت را از دانشگاه پاک ترین شهید گیتی، حسین ( ع ) گرفته همواره در جبهه های نبرد شرکت می جوید.
در اکثر عملیات های مهم رزمی شرکت می کند. عملیات هایی چون والفجر 5، کربلای 5 ، والفجر یک و چند عملیات دیگر.
شهید قلیوند پس از تلاش ی وقفه و حضور در نبرد های گوناگون دنبال نیمه ی گمشده اش بود. این بار آفتاب کمالش از غرب سر زد. در غرب پرتو افشانی کرد و جان فشانی نمود و در شب عید قربان با پاک بازی تمام در مسلخ عشق هر آنچه داشت در پای یار ریخت. روح بلندش به افلاک پرید و قلب سرشار از عشق و محبتش از تپش ایستاد. این آفتاب سر زده از غرب در روز دوم مرداد سال 1367 در منطقه ی سرپل ذهاب پس از نبردی جسورانه از ناحیه ی ران و پهلو مجروح می شود. یکی از همرزمانش قصد دارد او را به عقب بیاورد اما شهید موافقت نمی کند.از او می خواهد جان خودش را نجات دهد.
*فرازی از وصیت نامه شهید
ضمن عرض سلام و ارادت و اخلاص امیدوارم که حال همگی شما خوب باشد و در پناه حضرت حق توفیق بندگی درگاهش را داشته باشید.
عزیزانم! در برهه ای از زمان هستیم که هیچگونه درنگی جایز نیست. باید مردانه حرکت کرد و از این آزمایش الهی سرافراز بیرو نآمد. در این موقعیت سکوت دردناک است در جایی که فریاد امام امت در کمک خواهی بلند است.. روزگار، روزگار آزمایش است صدر اسلام دارد تداعی می شود. اسلام دارد ظهور می کند اسلامی که تا دیروز زیر خاکستر آتش هواهای نفسانی یزیدیان زمان پنهان بود. اسلامی که داشت فراموش می شد ولی اراده ی خداوند بر این تعلق گرفت که اسلام فراموش شده در همین عصر سیاه به فعالیت برسد تا حق انسان های مظلوم و ستم دیده گرفته شود.
اگر کمی فکر کنیم به خدا خیلی ساده انسان وظیفه اش را پیدا می کند. یهودیان را همگی خوب می شناسیم. کسانی بودند که برای این که بتوانند در جامعه ی اسلامی زندگی کنند جزیه می دادند ولی حالا مسلمانان فلسطین برای این که در خانه ی خودشان زندگی کنند باید به یهودیان جزیه بدهند. باج بدهند، زمین بدهند. اینجا وظیفه هر مرد مسلمان در قبال این مسائل کاملا مشخص و بدیهی است. امیدوارم که خداوند به ما توفیق بدهد که همگی وظیفه ی خود را به نحو احسن انجام بدهیم.
با این ننگ ها چه کنیم که چند میلیون یهودی بر میلیاردها مسلمان حکومت می کنند. هر چه ظلم و ستم از دست آنها برآید بر مسلمانان وارد می کنند.
بله عزیزان یا باید مردانه جنگید و خروشید و سینه ی این ظالمان را سوزاند یا باید چون بیوگان ننگ سلامت بر ما بماند.
خدایا تو شاهد باش که برای ادای تکلیف قدم به این مکان گذاشته ام و هدفم از نوشتن این کلمات ناقص باز هم ادای تکلیف است که باید انجام دهم و آن را خلاصه می کنم که در این امر مهم همرهی و حمایت بی چون و چرا از امام امت و ولایت فقیه است.
خدایا! ما هم بنا بر تکلیفی که بر عهده ی ما گذاشتی قدم در این مسیر گذاردیم و همراه با دیگر عزیزان حرکت کردیم و امیدواریم که به لطف و کرمت قبول کنی. قصد نوشتن نداشتم پس از شنیدن پیام امام ( که جانم فدایش ) شرم داشتم چیزی به عنوان پیام نگارم ولی دوست داشتم سلامی عرض کنم و التماس دعا.
انتهای پیام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده