شهید فروردین ماه
سه‌شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۱۳
شهید غلامعلی ابراهیمی فرزند غلامحسین در سال 1336 در روستای بیدهند دیده به جهان گشود و در فروردین ماه سال 1367 در منطقه عملیاتی حلبچه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود فراوان به امام زمان(عج) و با سلام و درود بر پیشتازان انقلاب اسلامی که در رأس آنها قائد اعظم امام خمینی پرچمدار حماسه آفرین حسینی که برای پیشبرد هدف‌های اسلام عزیز بر طاغوت و طاغوتیان پیروز گشته و چون ابراهیم بت‌شکن تمامی بت‌ها که در رأس آنها امریکای جهان‌خوار بود درهم شکست و می‌رود تا پرچم اسلام را در تمام نقاط جهان به اهتزاز درآورد. انشاءالله.

با درود بی‌پایان بر شهدای راه حق و حقیقت که مقصدی جز برپایی اسلام و فرمان خدا نداشتند و نور پرفروغ را بر جامعه اسلامی بخشیدند که تا ابد باقی خواهد ماند همان‌هایی که با ندای تکبیرشان پایه‌های کاخ کفر و جور را ویران کرده و با درود بر آنان‌که راه رستگاری را بر جهاد فی سبیل‌الله دیدند و با درود فراوان بر ملت غیور ایران بخصوص خانواده معظم شهدا و مفقودین و اسراء و جانبازان و آن خانواده‌هایی که نور چشمان خود را به سوی جبهه‌های حق علیه باطل هدایت می‌کنند و زمانی که خبر شهادت فرزندانشان را می‌شنوند سجده شکر بجای می‌آورند و امام عزیز بهتر از جانمان را دعا می‌کنند.

وصیت خود را شروع می‌کنم و توصیه می‌کنم به کسانی‌که جبهه را درک نکرده‌اند یک قدمی در این سرزمین بگذارند و ببینند که ملت حزب‌الله در همه جا حضور دارند. این شیران روز و زاهدان شب بالای هر ارتفاع و شیار هر کوه، در سینه هر صحرا، در پهنه هر دشت، در کنار هر رودخانه، پشت هر خاکریز، درون هر سنگر غرب تا جنوب کوچک و بزرگ پیر و جوان، شهری و روستایی و... از همه جا آمده‌اند از روستاها، از پشت نیمکت‌های کلاس درس، از کارخانجات، از ادارات و نهادهای انقلابی، از انجمن‌های اسلامی، از حجره‌های مدارس علمیه از پشت ترازو از کسب و کار خود از آزمایشگاه و دانشگاه خلاصه هر جا که فکرش را بکنید همه هستند و کارشان از رانندگی و آبرسانی گرفته تا خط‌شکنی در شب حمله از آشپزی گرفته تا سنگر کنی، از دژبانی گرفته تا شناسایی منطقه از خیاطی، تعمیرکاری، نجاری و بنایی گرفته تا دیده‌بانی و آرپی‌جی زنی از کارهای تبلیغی گرفته تا تخلیه اسراء از تابلو سازی و کارهای فرهنگی گرفته تا مخابرات و بی‌سیم. از کارهای مربوط به اورژانس و تخلیه مجروح گرفته تا تخلیه شهداء و ستاد معراج شهدا (که افتخار این بنده در این بود) و  خلاصه کم جهاد است و شهادت منافقین و افراد کوردل بدانند مگر اینها کار و زندگی و زن و بچه ندارند. آگاه باشید که جهاد در راه خدا هم کار است بلکه بالاترین کارها زندگی واقعی در جبهه است زن و بچه و همه فدای اسلام البته بدانید که خدا هم روزی‌ رسان است و هم نگهدار و آنها ولی زن و بچه خانه و زندگی خوردن لمیدن در رختخواب هدف نیست. خوب اگر هدف باشد حیوانات خیلی در خوردن و خوابیدن و زندگی او ما منظم‌تر و بهتر زندگی می‌کنند.

بدانید که این رزمندگان عزیز هستند که با یاری خداوند طی چند حمله‌ای که در این مدت جنگ داشته‌اند مناطق کشور را از لوث وجود قوای کفر صدّامی پاکسازی کرده و هزاران کیلومتر از اراضی کشور اسلام را آزاد کرده و مردانه ایستاده‌اند و از توپ و تانک‌ها و بمب‌ها و موشک‌ها و سلاح شیمیائی نهراسیده‌اند و بر دشمن زبون پیروز گشته و با این کارشان قدرت رزمی خود را به اثبات رساندند و به جهانیان نشان دادند که می‌توانند پشت دشمن را به خاک بمالند و میروند تا انشاءالله ارتش بیست میلیونی را به ارتش صد میلیونی از خود و کشورهای اسلامی تبدیل کنند و با این ارتش و سپاه عظیم اسلامی علاوه بر آزاد کردن قدمی عزیز به یاری مظلوم بر زمین افتاده در هر گوشه جهان می‌شتابند تا دیگر استکبار جهانی در فکر تجاوز به هیچ کشوری نیفتد.

ای ملت عزیز مسلمان شهیدپرور همچنین برپا برجا باشید و سست نشوید مبادا این روحیه انسانی و اسلامی خود را از دست بدهید مواظب باشید و بدانید که انقلاب است این انقلابی که ما هنوز پی به عظمتش نبرده‌ایم و اگر شما اسلام را می‌خواهید اسلام سرمایه می‌خواهد و ما باید از همه چیز خود بگذریم این دو روز دنیایی مادّیت و ذلت­بار را رها کنیم و از جان و مال ناقابلمان بگذریم تا انشاءالله در دنیا و آخرت سعادتمند و روسفید باشیم وای به حال ما که اگر این انقلاب عزیز به انحراف کشیده شود وای به حال ما که در این امتحان سرنوشت‌ساز پیروز نشویم وای به حال ما که در این جنگ  بین اسلام و کفر به پیروزی نهائی نرسیم.

ولی این بزدلان و کوردلان که فقط به این دنیا دل‌بسته‌اند و همیشه و در همه جا جز نق زدن و کارشکنی و تضعیف کردن عده‌ای ساده­دل کار دیگری از دستشان بر نمی‌آید این را بدانند مخالفین جمهوری منافقین، سپهسالارها که در پاریس و مالک دیگر به آن زندگی حیوانی و پست خود بسر می‌برید این را بدانید همان طور که قرآن وعده داده ما پیروزیم ما تا این ملت غیور حزب‌ الله در صحنه را داریم ما تا این جوانان بسیجی و تا این ارتش ساخته شده و غیور و تا این برادران عزیز از جان گذشته سپاهی را داریم محال است شکست بخوریم. بیایید و به خود آیید کمی فکر کنید و بیندیشید و دست از این راه شیطان بردارید. پشتیبان انقلاب  و روحانیت در خط امام باشید.

 ای ملت ای همه و همه همواره ز جان برکف بفرمان امام عزیز این روح خدا و یاران با وفای او باشید زیرا آنها بودند و او بود که با رهبری پیامبر گونه‌اش ما را از رفتن به سوی هلاکت و سقوط به اوج درجه انسانیت و شرافت رساند و همیشه خواسته شما این باشد که خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار «آمین» و مواظب باشید که یک عده ناآگاه و یک عده گرگانی در پوست میش هستند در بین شما رخنه نکنند و شما را نسبت به روحانیت در خط امام بدبین نکنند همچنان‌که در گذشته شاهد آن بودیم که چه تهمت‌های ناروایی به شهید بزرگوار بهشتی مظلوم و دیگر یارانش زدند و ما موقعی به این اشتباه پی بردیم که دیگر بهشتی‌ها در میان ما نبودند. عزیزان بدانید که هرچه داریم از وجود پر برکت آنهاست اگر انسانیت داریم اگر شرف داریم اگر مردانگی و ایثار داریم اگر در جهان مثل آفتاب می‌درخشیم همه اثر از وجود چنین رهبری و یاران او می‌باشد بیایید پشتیبان حق باشید و بدانید که این دنیا مزرعه‌ای است برای آخرت و تا می‌توانید در راه خدا قدم بردارید تا بتوانید از آن بذری که در دنیا کاشته‌اید در آخرت بهره‌برداری کنید بیایید از عاقبت خود بترسید از دنیای پس از مرگ بترسید تا خداوند شما را دچار آن عذاب دردناک نکند.

خداوندا تو را به مقربان درگاهت قسم می‌دهم تو را به روح پاک و مطهر همه شهدا قسم می‌دهم که آخر عمر مرا به درجه شهادت در راه خودت نائل بگردان و مرا در صف شهدا قرار بده. (آمین)

خداوندا تو آگاهی که شهدا از ما سبقت گرفتند اقوام و دوستان چه خوب سبقت گرفتند و ما را عقب گذاشتند. خداوندا این توفیق را به من بده و من هم پیمان می‌بندم که راه آنان را ادامه دهم تا به آنان ملحق شوم. (ان ‌شاء الله) عزیزان من ممکن است برای شما سؤال باشد که چرا اینقدر از خداوند تبارک و تعالی درخواست شهادت می‌کنم. چرا درخواست زنده بودن و خدمت کردن به این انقلاب و جامعه اسلامی را درخواست و تقاضا نمی‌کنم. باید در جواب به شما عرض کنم اولاً من به خودم نمی‌بینم که خالصانه در راه اسلام خدمت کنم ثانیاً شهادت در راه خدا تزریق خون است بر پیکر اجتماع این خون شهید است که هر قطره‌اش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره بلکه به دریایی از خون می‌شود و بر پیکر اجتماع وارد می‌شود. ثالثاً اولیاء خدا هم شهادت را از خدا طلب می‌کردند زیرا شهادت هم عمل است و هم تکامل و همچنین شهادت است که به مردم حرکت می‌دهد به مردم تکامل برای رسیدن به الله می‌بخشد. البته با تمام این حرف‌ها شهادت برایم خیلی بعید به نظر می‌رسد ولی به هر حال درخواست کردن عیب نیست آنچه به وحشتم می‌اندازد روز قیامت و شدت گناهان دنیا و اینکه چه کنم از آتش جهنم رهایی بخشم و تنها راهی که امید رهایی می‌دهد شهادت است شهادت.

آری عزیزان مرگ خواهد آمد و همه باید برویم نهایت این دنیا صد سال با کمی بیشتر چقدر وحشت‌آور است و تنگ است که در آخر با کوله‌باری پر از گناه و معصیت آن هم در بستر بیماری مردن و تا ابد در آتش جهنم سوختن چرا حالا که راه نجات است این تشنگی را با لجن این دنیا برطرف کنیم. چرا از شهادت در راه خدا که شیرین‌تر و گواراتر از آب خنک در روز گرم تابستان است سیراب نکنیم. خداوندا تو را شکر می‌کنم که به این راه هدایتم کردی و خداوندا شرمنده‌ام که اگر شهید شوم با ریختن اولین قطره خونم همه گناهانم بخشیده شود و زبانم قاصر است از اینکه چگونه تو را شکر کنم.

و اما شما پدر عزیز و زحمت‌کشم و مادر مهربان و دلسوزم و شما برادر عزیزم که از دوران نوجوانی الحمد لله در خط امام بودی و از انقلاب پشتیبانی می‌کردی و همچنین شما خواهر غمخوارم و تو همسرم که همیشه از روحیه بالایی برخوردار بودی و من همیشه با خیال راحت و بدون ناراحتی از شماها در جبهه به سر می‌بردم امیدوارم که خداوند انشاء الله همه شما را در پناه خودش حفظ و به راهی که خودش می‌خواهد هدایت کند.

پدر و مادرم اگر این بنده حقیر فرزند خوبی و شایسته‌ای برای شما نبودم و نتوانستم آن زحمات شبانه روز و آن زحمات دشوار که از دوران کودکی برای من متحمل شدید جبران کنم جداً عذر می‌خواهم و امیدوارم که مرا ببخشید و همچنین اگر برادر خوبی برای شما برادران و خواهران نبودم.

و تو همسرم اگر همسر شایسته‌ای نبودم و بسیاری از اوقات زندگی شما را تنها گذاشتم مرا ببخشی و می‌دانم از این تنهایی که انشاء الله برای رضای خدا بوده خوشحالی و اگر بعضی اوقات بد اخلاقی کردم و تو با آن گذشتی که داشتی مرا شرمنده می‌کردی و تو فرزندم زینب و مهدی جان اگر برای شما پدر خوبی نبودم و نبودم که در تربیت شما آنگونه که مسئولیت پدری داشتم ایفا کنم. مرا ببخشید و باید بدانید که راهتان چه باید باشد و معلم شما چه کسی باید باشد زینب جان و مهدی جان از خداوند متعال می‌خواهم که راه زینب و حضرت مهدی (عج) را خوب درک و جامه عمل بپوشانید. انشاء الله.

و شما اقوام و دوستان و آشنایان همه و همه اگر من در بین شماها شایسته نبودم و آن حقی که به گردن من داشتید نتوانستم برآورده کنم و اگر از من بدی و یا خلافی دیدید یا حقی به گردنم دارید و یا درباره شماها گناهی مرتکب شدم عاجزانه تقاضا دارم که با بزرگی خود مرا ببخشید و امیدوارم که خداوند همه شما را بیمه خودش قرار دهد و خیر دنیا و آخرت به همه عنایت فرماید.

و سفارش دیگرم این است اگر یه صف شهدا پیوستم و به بزرگ‌ترین مقام و سعادت رسیدم و شماها که سعادت مرا می‌خواستید پس مبادا کوچک‌ترین ناراحتی به خود راه دهید و جداً از شما می‌خواهم که در بین مردم هیچ برایم گریه و زاری نکنید چون هر قطره‌ای از اشک شما صدها قطره آب جوشی است بر بدن من چرا چون گریه شما باعث خوشحالی دشمنان اسلام می‌شود. بفرمایید گریه برای چه برای اینکه من به مقامی بس بزرگ رسیدیم گریه برای اینکه شهدا نزد امام حسین(ع) هستند تقاضا می‌کنم همچون افراد صدر اسلام صبر و استقامت پیشه کنید تا دشمنان اسلام بدانند که ما سعادت را شهادت و پیروزی اسلام می‌دانیم ما به این دو روز زندگی غرق در گناه دل نبسته‌ایم به این زندگی مادی که بسیاری از انسان‌ها را به خود جذب کرده و هیچ‌گونه به آخرت خود به آن جهان ابدی نمی‌اندیشند دل نبسته‌ایم.

خوب عزیزانم گریه در تنهایی و آن هم به یاد و برای امام حسین (ع) به یاد علی اکبر و علی اصغر و حضرت زینب که آن همه مصیبت را متحمل شد و یادآور می‌شوم که هر وقت به یاد من افتادید و ناراحت شدید سوره والعصر را تلاوت کنید و مطمئناً آرامش پیدا می‌کنید.

خواهش دیگرم این است که اگر سعادت یاری کرد و شما در صف خانواده شهدا قرار گرفتید شما را به خون پاک مطهر شهدا قسم می‌دهم که هیچ‌گونه کمکی و انتظاری از مسئولین و کسی نداشته باشید جز کمک روحی و معنوی برای همیشه و از بعضی خانواده معظم شهدا هم عاجزانه می‌خواهم که سعی کنند اجر و مقامی که در پیشگاه باری تعالی دارند به خاطر بعضی مسائل مادی پایمال نکنند و برای همیشه پشتیبان انقلاب و مسئولین در خط امام باشید و در آخر از خانواده می‌خواهم سفارشات گذشته را فراموش نکند و از پدر و مادر و اقوام می‌خواهم که بچه‌ها را تنها نگذارند و مرتب سرکش کنند که احساس تنهایی نکنند و انشاالله در تربیت فرزندان از خانواده تقاضای کوشا بودن را می‌نمایم.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. آمین یا رب العالمین

ابراهیمی 5/10/66

منبع: اسناد مدارک موجود در آرشیو بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده