روز شمار شهادت ( اسفندماه)
مادر شهید می گوید پسرم همیشه دور از من بود خیلی کم او را زیادرت می کردم ...

شهید اسماعیل محمودی
نام پدر: بیگلر
تاریخ تولد: 1343
محل شهادت: شاخ شمیران
تاریخ شهادت: بیست و سوم اسفندماه 1366
مسئولیت: بسیجی
نحوه شهادت: براثر اصابت ترکش خمپاره

مروری بر زندیگنامه شهید اسماعیل محمودی در سال 1343 در روستای میمه بخش زرین آباد از توابع شهرستان مرزی دهلران دیده به جهان گشود.دوران کودکی تا دبیرستان را در شهرستان دهلران باموفقیت به پایان رساند. هوش سرشار و روحیه ی دانش طلبی در وی باعث شد بلافاصله در امتحان کنکور پذرفته شود.وی برای ادامه ی تحصیل به  دانشگاه تربیت معلم شهید مدرس سنندج رفت.
با آغاز تجاوز ارتش بعث عراق به میهن اسلامی براساس احساس وظیفه و لبیک به ندای امام و مقتدایش ، حضرت امام خمینی (ره) ، به عنوان رزمنده بسیجی وارد لشکر 11 حضرت امیرالمومنین (ع) گردید و روانه ی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید .
پس از دلاوری ها و رشادت های درخشان در دفاع از میهن اسلامی سرانجام درعملیات والفجر10در  بیست و سوم اسفندماه 1366در منطقه عملیاتی شاخ شمیران مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
 

 
خاطره ای کوچک از زبان مادر شهید
مادر شهید می گوید پسرم همیشه دور از من بود خیلی کم او را زیادرت می کردم تحصیلات دوران دبیرستان در دهلران بودند  امتحانات نهایی و امتحان کنکور در ایلام گذراند. شغل و کارش هم در ایلام بود زمان اعزام به جبهه هم در تربیت معلم شهید مدرس سنندج بودند و بیشتر مواقع فقط با نامه از حال هم جویا می شدیم که از طریق دوستانش به دست ما می رسید.
 یکروز که برای عیادت از خانواده به میمه می آیند می گوید که مادر من این بار دیگر رفتم بر نمی گردم مادر از حرف فرزندش ناراحت می شوند برای مادرش شعر می خواند و او را دلنوازی می دهد اما حرف ، حرف خودش شد روز آخری که  می روند مادرش می گوید برو از برادر بزرگترش که در همسایگی هم بودند خداحافظی کند اما او می گوید که رفتم دم در خانه اش دیدم خواب بودند بیدارشان نکردم .و اینطور بدون خداحافظی رفتند و دیگر برنگشتند تا بعد از چند روز خبر آوردند که اسماعیل شهید شده کسی باور می کرد شاید تا سالها هم باورش سخت بود مادرش می گوید پسرم آرزو به دل رفت شاید هم راست می گوید 22 سال بیشتر نداشت که شهید شد ، حلقه نامزدی چادر عروسی و بعضی وسایل که خودش خریده بود هنوز که هنوز است چشم نمان را با دیدن شان پر از اشک می کند شاید قسمت این بوده اسماعیل  همه دوست داشتند تمام خونه های میمه عکس شهید محمودی را قاب کردنده اند عکس اسماعیل را جاهای دیدم که باعث تعجبمان شده که خدایا اینها که غریبه اند چه عشقی بین آنها و اسماعیل است که قاب عکسش را روی طاقچه گذاشته اند شاید نگاه پر از مهر و دل پر از صفا و صداقت خودش بوده که همه را اینچنین در غم خود متاثر نگه داشته است خدا کند تا ابد نام او را جاودانه نگه داریم
زندگی اش سرلوحه زندگیمان باشد و لیاقت داشته باشیم مثل او زندگی کنیم . و با هدف و آرمان مقدس از این دنیا برویم.
 
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده