وصيتنامه شهید منوچهر قربانى
پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۵:۳۰
الها پنج سال است كه پيوسته مردودى مى آورم. اين دفعه قبولم كن. دوست دارم به معشوقم برسم. ياران رفتند و مرا تنها گذاشتند دوستدار رسيدن به آنها مى باشم. دوست دارم همچون حسين پرپر شوم. چرا که مومن شرم مى كند در روز قيامت حسين بى سر و من سالم باشم.

بسم رب الشهدا و الصديقين

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ جُنْدِكَ فَإِنَّ جُنْدَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ اجْعَلْنِي مِنْ حِزْبِكَ فَإِنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنَّ أَوْلِيَاءَكَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

خدايا مرا از سپاهيانت قرار ده، چرا كه همانا تنها سپاه تو پيروز است، و مرا از حزب خود قرار ده كه تنها حزب تو رستگار است، و هم از دوستانت قرارم ده كه بر دوستانت ترسى نيست و اندوهگين نمی شوند.

با درود به رهبر عظيم الشان انقلاب ايران اين پير جماران اميد مستضعفان مرجع حزب الله فرمانده جند الله نايب بقية الله و سلام به روان پاك شهدا اسلام از آدم تا خاتم تا روح الله. مثل اينكه كسى مرا بطرف خود مى خواند و صدايم مى زند گويا با من كارى دارد و مى خواهد ياريم كند. مرا از اين زندان و قفس آزادم سازد و مى خواهد نحوه رسيدن به معشوق را به من ياد دهد .

الها پنج سال است كه پيوسته مردودى مى آورم. اين دفعه قبولم كن. دوست دارم به معشوقم برسم. ياران رفتند و مرا تنها گذاشتند دوستدار رسيدن به آنها مى باشم. دوست دارم همچون حسين پرپر شوم. چرا که مومن شرم مى كند در روز قيامت حسين بى سر و من سالم باشم.

خدايا اين آرزوی مرا بر آورده كن تا در قيامت در جلوى زهرا رو سفيد شوم. آه دلم شوق ديدار دارد نمى توانم صبر كنم وقتى به ياد شهدا مى افتم وقتى بياد اسرا مى افتم و بياد آن عزيزانى كه هنوز جنازه آنها در دشت يا در زير باران و آفتاب سوزان است ديگر به هيچ چيز فكر نمى كنم جز شهادت و اين آرزويم زيارت كربلا است.

آرى دلم مى خواهد قبل از شهادتم به دو آرزويم برسم، ديدار امام عزيز و یا زيارت كربلا و بعد شهادت در راه خدا. اى مردم بپا خيزيد لشكر محمد در راه است. بپاخيزيد و به گروه شهيدان بپيونديد كه حسين در ميدان منتظر ياران است. امروز بى تفاوت بودن تنها گذاشتن حسين در شب عاشورا مي باشد .

پشت كردن به جبهه تنها گذاشتن على (ع) در کوفه است. مسجدها را پر كنيد. متحد در خط امام و ياور روحانيت باشيد. تقوا داشته باشيد و دعاى كميل و زيارت عاشورا برگزار كنيد. پايگاه ها را و جبهه ها را پر كنيد كه به زودى فتح نزديك است.

ولى عزيزان اين پيروزى از جانب خداست مبادا غرور شيطانى بر شما غلبه كند. پيروزى نصيب شد بيشتر سجده كنيد و اخلاق اسلامى را رعايت و به معنويات فكر كنيد. برادران مولايم فرمود كه براى آخرت آفريده شده ايم لذا اى جوانان عزيز مبادا در بستر بميريد كه ننگ است .

اى عزيزان حال آخرين حرفهايم را مى زنم، اين زندگى مادى بى ارزش است به آخرت فكر كنيد خداوند تمام قوم را امتحان مى كند مبادا گول بخوريد حواستان را جمع كنيد و صبر پيشه كنيد .

اما سخنى چند با پدر و مادرم: عزيزان اگر چه فرزندى براى شما نبودم اما در آن دنيا از رسول الله خواهم خواست كه شما را شفاعت كند مرا حلال كنيد و از تمام دوستان حلاليت بخواهيد و اما وقتى بر سر قبرم مى آيید يادى هم از شهداى گمنام كنيد. واقعا شرمم مى آيد كه قبر شخصی و آزاد داشته باشم در حالى كه قبر امام حسن خاموش و قبر حضرت زهرا نا پيدا باشد.

منوچهر قربانى

دوست دارم همچون حسين پرپر شوم

------------------

شهید منوچهر قربانی یکم فروردین ماه سال 1343 در روستاي بهادربیگ شهرستان بهار از توابع استان همدان در خانواده ای مذهبی و ساده زیست به دنیا آمد. پدرش نصرت الله، کشاورز بود و با کار بر روی زمین کشاورزی و باغداری مخارج زندگی را تامین می کرد.

از همان کودکی شیفته اهل بیت بود و در مجلس مذهبی و هیات های حسینی حضور فعال داشت و سعی می کرد در مراسم های مذهبی با آئین های اسلامی و دستورات اخلاقی و شرعی آشنا شود تا در مسیر بندگی گام بردارد.

سال 1350 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را در حالی که انقلاب به روزهای پر شور خود نزدیک می شد ادامه داد اما به دلیل مشکلات موجود و کمبود امکانات موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا سال چهارم ابتدایي درس خواند. مشغول کار شد و در کنار پدر کشاورزی و باغداری می کرد.

در سال های انقلاب همراه با دیگر دوستان و هم سن و سال های خود در راهپیمایی ها و تظاهرات ها شرکت کرد و در مسیر پیروزی انقلاب از هیچ کمکی کوتاهی نمی کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به نیروی تازه تاسیس بسیج پیوست و در فعالیت های پشت جبهه مشغول فعالیت شد.

با شدت گرفتن جنگ تحمیلی به عنوان سرباز وظیفه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر رزمندگان حماسه ها آفرید. سال 1363 ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. سرانجام پس از سال ها مجاهدت در راه خدا، در هفدهم اسفند ماه سال 1364 در منطقه عملیاتی فاو عراق دچار سانحه رانندگي شد و در حین انجام ماموریت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
دوست دارم همچون حسين پرپر شوم
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده