«ایمان و توکل» عامل نجات از شر شیطان است

شهيد داراي سه برادر ويک خواهر بود.در سن دوازده سالگي پدرش را از دست داد خودشان به کمک ما درخرج ومخارج درس خواندن وزندگيشان را به دست مي آوردند او در درسهايش بسيار زرنگ وباهوش بود او هم درس مي خواند وهم کار مي کرد وخرج زندگي خواهر وبرادرانش را تأمين مي کرد به همين ترتيب ديپلم خود را گرفت او از هيچ کاري فرو گذار نبود وهيچ کاري را که درآن پول هلال باشد ننگ وآر نمي دانست وهميشه دستهايش پربرکت بود،هيچ چيز را براي خودش نمي خواست وهميشه کمک مادرش بود اويک فرد بسيجي بود ومعاشرت با دوستان را دوست مي داشت وفرد بسيار شوخي بود او کتابهاي بسيار مي خواند از جمله متابهاي شهيد دستغيب ومطهري قرآن را بسيار مي خواند وديگران را نيز تشويق به قرآن خواندن وکتاب مي کرد.او قرآن را با صوت مي خواند.
او در وصيت نامه اش چنين گفته بود انساني که به خدا ايمان نداشته باشد از هر حيواني خطرناکتر مي شود که زندگي را هم بر خود و هم بر ديگران تلخ مي کند او شبهاي زيادي را به نگهداري در پايگاهها مي گذراند خلاصه بعد از گذشت مدتي از گرفتن ديپلمش به سربازي رفت او هميشه دوست داشت در خط مقدم جبهه بماند در اين مدت نامه هاي زيادي براي خانواده اش فرستاد. در همه نامه ها پند ونصيحت بود وهميشه خواهر وبرادرش را تشويق به سر وقت خواندن نماز وقرآن وکتابهاي ديني مي کرد او در اين مدت سربازي در عملياتهاي از محله عمليات بيت المقدس شرکت داشت وهمچنين آزادي خرمشهر او در يکي از اين عملياتها خمپاره به چند جاي او اصابت کرد ودر بيمارستان دزفول بستري شد بعد از مرخصي از بيمارستان 25 روز به مرخصي دادند او قبل از اتمام شدن مرخصي به جبهه رفت .
اين آخرين باري بود که به مرخصي  آمد او در تاريخ 61/12/8 در عين خوش به شهادت رسيد.