در سالروز شهادت شهید « علی پاشایی» منتشر می شود:
امام به من گفت: پسرم حال که فردا به جبهه می روی وصیت کن چون شهید می شوی در همان لحظه موشکی از طرف دشمن به سنگرم خورد...
وصیت نامه

نویدشاهد البرز:

سرباز شهيد «علي پاشایی» در سال 1340، در يكي از روستاهاي «زنجان» در خانواده اي متدين و مذهبي ديده به جهان گشود و پس از طي دوران خوش خردسالی در آغوش گرم و پر مهر و محبت خانواده در هفت سالگي به مدرسه راه يافت و تا كلاس پنجم ابتدائي به تحصيل ادامه داد و پس از ان برای تامین زندگی به كار كردن مشغول شد. وی در کنار کار به پرورش احساس و استعداد خود نیز می پرداخت و دستی بر قلم و رنگ داشت و نقاش خوبی بود و با کلمات اشعاری پر احساس می سرود.

  وی در زمان اوجگيري انقلاب در اكثر راهپيمائيها و تظاهرات شركت فعال داشت و پس از پيروزي انقلاب نيز هميشه درصحنه حضورداشت و با شروع جنگ تحميلي او نيز با بر تن كشيدن لباس شريف سربازي و با ديدن آموزشهاي لازم عازم جبهه هاي جنگ حق عليه باطل گرديد و او كه حمله ناجوانمردانه بعثيون عراقي را به مرزهاي كشور و شهرهاي بي دفاعمان تاب نياورد در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل حماسه ها آفريد و سرانجام در اول اسفند 1360، در «تنگه چزابه» پس از رزم بي امان با دشمنان كافر و از خدا بي خبر به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. تربت پاک شهید در «امامزاده محمد کرج» نمادی از ایثار در راه دین و وطن می باشد.


از شهید گرانقدر «علی پاشایی» دو وصیت نامه کوتاه در دست است که در وصیت نامه اول به رویای صادقه اشاره داشته است که امام خمینی به بشارت شهادت می دهد و در وصیت نامه دوم زندگی را بر سر عقیده ای بودن و تلاش و مجاهدت می داند که جای تامل دارد و این دو وصیت نامه را در ادامه مطلب می خوانید:

درتاریخ بیست و هشتم آذر 1359،

پدر و مادر جان! پس از عرض سلام به عرض می رسانم که در آخرین روز مرخصی خودم در اتاق خوابیده بودم امام به خوابم آمد و امام به من گفت: پسرم حال که فردا به جبهه می روی وصیت کن چون شهید می شوی در همان لحظه موشکی از طرف دشمن به سنگرم خورد. آن وقت از خواب پریدم که دیدم در خانه هستم.

دیگر عشق امام در خونم به جوش آمد و خدا را هزار مرتبه شکر کردم که در راه امام و قرآن شهید خواهم شد. پدر ومادر جان این واقعیت در خوابی بود که امشب دیدم و برایتان نوشتم.

پدر و مادر جان! ازشما خواهشی دارم که بعد از شهادت من گریه نکنید و به برادرانم که بزرگ شدند بگویید که راه من را ادامه دهند و از خون تمامی شهدا دفاع کنند. پدر و مادر جان! امیدوارم که از این وصیت من ناراحت نباشید چون آرزوی هر جوان ایرانی است که در راه دین و اسلام شهید شود چون ما به خاطر دین و اسلام و ناموس خود می جنگیم و آنها به خاطر اینکه مملکت ما را از ما بگیرند، خون خود و زن و فرزندانمان را می ریزند.

ما تا زنده هستیم باید راه شهدا و امام را ادامه دهیم .                تمام

قربان شما پسرتان علی پاشایی

خدانگهدار پدر ومادر عزیزم

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه شهید علی پاشائی

بنام او که هستیم از اوست.بنام او که زندگیم از اوست. به نام او که معشوقم اوست و با درود به رهبرم امام خمینی، وصیت نامه را آغاز می کنم «ان الحیاه العقیده و الجهاد» یعنی زندگی عقیده است و جهاد کردن در راه عقیده و از شما پدر و مادر و همسرم می خواهم که در عزای من زیاد شیون و گریه نکنید.

زیرا شهادت یک افتخار بزرگی است که نصیب کسی می شود و من این راه را انتخاب کرده ام. ان شاءالله فی سبیل الله است و به دوستان و برادران و فامیلها و کسانی که مرا می شناسند، اگر ایمان به راهی که من انتخاب کرده ام دارند سلاح به دست بگیرند و به میدان مبارزه بیایند.

فرزند عزیز شما علی پاشایی پسر فتحعلی پاشایی

منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده