شهید سیدعلی موسوی در وصیتنامه خود چنان مناجاتی عارفانه با پروردگار خود می‌نگارد که خداوند او را به خیل شهیدان دعوت می‌کند.

به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید سیدعلی موسوی در 9 تیر ماه سال 1349 متولد و در 21 بهمن ماه سال 1364 به شهادت رسید.

وصيت‌نامه سیدعلی موسوی

(بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان((

))خداوند از مومنان جانها و اموالشان را خريدارى مى كند كه در برابرش بهشت براى آنان باشد آنها در راه خدا پيكار مى كنند كشته مى شوند. اين وعده حقى است كه بر او در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده و چه كسى از خدا به عهد خود وفادارتر است.)) (سوره توبه(

((بايد متجاوز را به پاى ميز محاكمه كشيد تا ادب شود)) (امام خمينى)ره)

بارالها! من ضعيف و ناتوانم. دوست دارم چشمها و تمام اعضاى بدنم را وليكن گر سخن از توى معشوق است، جان را چه كنم؟ اعضاى بدن را چه كنم؟ و نيز چشمهايم را چه كنم؟ خدايا! مى دانى كه چه مى كشم.

پندارى كه چون شمع ذوب مى شوم. بارالها! ما را از مردن هراسى نيست وليكن با اين همه گناه آيا تو باغبان، من خار را هم خواهی چيد.

معبودا! منى كه تحمل از دست دادن عضوى را ندارم، چگونه تحمل عذاب تو را دارم. معشوقا! من از پيشگاهت خواهشى دارم كه لذت شهادت را بر مذاقم بچشانى. مولايم! هاى و هوى بهشت را مى بينم چه غوغايى، حسين به پيشواز يارانش آمده. چه صحنه اى فرشتگان ندا مى دهند كه همرزمان ابراهيم، همراهان موسى، همدستان عيسى، هم كيشان محمد، همسنگران على، همفكران حسين و همگامان خمينى از سنگر كربلا آمده اند. چه شكوهى.

خدايا! بگذار من هم به خيل ياران كه رفته اند، بپيوندم. پروردگارا! معبودا! معشوقا! چگونه بگويم. با چه زبانى مرگ در راهت را بخواهم. بارالها! گويا شهادت از براى من كم سن و سال نيست. اى مهربانترين مهربانان! آمدم با صد ناله و فرياد.

آمدم با دل شكسته. آمدم روسياهم مكن. اى معشوق! عاشق را نااميد از در خانه ات بر مگردان. خدايا! جندالله را سوگند به ثارالله در لشگر روح الله براى شكست عدوالله و استقرار حزب الله زمينه ساز حكومت جهانى بقية‌الله است، حمايت كن.

آنكه او را طلب شد مى يابدش آنكه او را يافت مى شناسدش آنكه او را شناخت دوستش مى داردآ نكه او را دوست داشت عاشقش مى شود، آنكه عاشق شد معشوقش نيز عاشقش مى شودآنكه عاشق معشوقش شد او را مى كشند. آنكه در راه خدا كشته شد خونبهاى او بر خداست آنكه خونبهاى او بر خداست خود خدا خونبهاى اوست.

با سلام به حضور مادر عزيز و گراميم، اميدوارم كه بتوانيد روز به روز در راه پيشبرد اهدافتان باشيد.

مادرجان! در صورتى كه من به درجه رفيع شهادت نائل شدم و اگر خداوند نيز مرا به مهمانى خويش دعوت كند، مى خواهم آنچنان استقامتى از خودتان نشان دهيد كه با مرگ من حقير كمر دشمنان خم شود. مى خواهم آنچنان كه دورى رسول را پذيرفتيد، جدايى فرزند كوچكتان را هم قبول كنيد. مادرجان! از شما عاجزانه تقاضا دارم كه مرا حلال كنيد و برايم از تمام دوستان و آشنايان حلاليت بطلبيد.

در پايان طول عمر امام آرزوى همه ماست براى سلامتى آن مرجع بزرگوار همواره دعا بر لبانتان باشد.

دعا به

جان امام يادتان نرود.

فرزند حقيرتان سيد على موسوى

19/11/1364

منبع: اسناد و مدارک بنیاد استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده