«فجرآفرینان» زندگینامه شهدای انقلاب در کرمانشاه- سری اول؛
شنبه, ۰۷ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۲۳
به ثمر نشستن درخت انقلاب و جشن پیروزی مردم مسلمان ایران در روزهای پر امید و بهاری 57 با عنوان دهه ی مبارکه فجر بدون شک حاصل مجاهدت ها و ایثارگری های ملت غیور و شهید پروری بود که سیاه ترین روزهای تاریخ ایران را با مجاهدت خود روشن و نور افشان کرد.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ به ثمر نشستن درخت انقلاب و جشن پیروزی مردم مسلمان ایران در روزهای پر امید و بهاری 57 با عنوان دهه ی مبارکه فجر بدون شک حاصل مجاهدت ها و ایثارگری های ملت غیور و شهید پروری بود که سیاه ترین روزهای تاریخ ایران را با مجاهدت خود روشن و نور افشان کرد و گل های زیبای پیروزی را به این مرز و بوم هدیه داد و تردیدی نیست بیشترین نقش را در این پیروزی کسانی ایفا کردند که با تلاش وصف ناپذیر و رشادت و از خود گذشتگی با تقدیم جان خویش و پوشیدن ردای زیبای شهادت بر قامت رعنای خود توانستند طومار 2500 ساله حکومت ستمشاهی را در هم پیچید و نظام جمهوری اسلامی را برقرار نمایند.
*شهید محمد رضا کلانتری
محمد رضا کلانتری فرزند خدا مراد در خانواده ای متوسط و متدین در شهر کرمانشاه زاده شد، دوران تحصیلی را تا اخذ دیپلم در همین شهر به پایان رسانید و علیرغم جو حاکم بر جامعه در دوران رژیم منحوس پهلوی از روزه و نمازش غافل نشد یکی از صفات بارز ایشان علاقه به ورزش باستانی و داشتن روحیه جوانمردی بود.
خدمت سربازی اش را در یکی از روستاهای محروم و دور افتاده ارومیه گذراند و نهایت کوشش را برای کمک به روستاییان در این زمان به عمل آورد. بعد از اتمام دوره خدمت، وی در مدرسه دکتر معین به سمت آموزگار و کتابدار استخدام شد. شهید که جوانی محبوب و مردم دار بود در دستگیری از ضعف و حل مشکل مستمندان تلاش می کرد این شهید گرامی به دلیل داشتن ایمان و روحیه مبارزه با ظلم و ستم و تبلیغ علیه رزیم طاغوت سرانجام در تاریه هشتم اردیبهشت 1357 توسط دژخیمان ساواک دستگیر و سه روز بعد یعنی روز 11 اردیبهشت سال 1357 پس از تحمل سخت ترین شکنجه های ضد انسانس در سن 26 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
*شهید اسماعیل کاکایی
اسماعیل فرزند فریدون در خانواده ای مذهبی در شهرستان سنقر به دنیا آمد. هنوز چند بهاری بیشتر از عمرش نگذشته بود که پدر بزرگوارش را از دست داد. او با حسی سرشار از معرفت و با ایمانی قوی به کار و تلاش شبانه روزی به زندگی ادامه داد.
در ماه های محرم و صفر جلسات مذهبی برگزار می کرد و ارتباط خوبی با روحانیونی که برای تبلیغ دین اسلام به سنقر می رفتند داشت.
در سال 1357 جهت تهیه رساله امام و توزیع آن در بین روستاییان به قم رفت. حتی یکبار به خاطر اینگونه فعالیت ها دستگیر که بعد از یک روز بازداشت و بازجویی آزاد شد.
سرانجام در شب 17 رمضان مصادف با 27 مرداد 1357 در سن 45 سالگی در جریان تظاهرات به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
*شهید مرتضی نارکوب
مرتضی فرزند محمد در خانواده ای متوسط در شهر کرمانشاه زاده شد. و در همین شهر تا کلاس ششم ابتدایی درس خواند و بعد از آن به همراه خواهرش عازم آبادان شد و در آنجا تا سال دوم متوسطه ادامه داد، سپس در شرکت تعاونی شهر و روستا به کار مشغول گردید. در طول انقلاب نیز در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد. تا اینکه در تاریخ 28 مرداد ماه 1357 توسط دژخیمان رژیم پلوی سینما رکس آبادان به آتش کشیده شد و صدها بی گناه زنده زنده در آتش می سوختند، او نیز یکی از شهدای آن روز بود.
*شهید هاشم نارکوب
هاشم فرزند محمد در خانواده ای متوسط در شهر کرمانشاه متولد شد. و بعد از گذراندن دوران کودکی راهی مدرسه شد، تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی ادامه داد و به کار مکانیکی مشغول شد.
در سال 1352 به خدمت سربازی اعزام گشت. و پس از به پایان رساندن خدمت به همراه برادرش به آبادان رفت. با شروع انقلاب او نیز در کلیه تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد. در تاریخ 28 مرداد 1357 با به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان توسط عمال رژیم طاغوت، صدها انسان بی گناه در آتش سوختند و جان دادند، هاشم به همراه برادرش مرتضی از قربانیان آن روز بودند.
*شهید جمشید نوری
جمشید فرزند محمود در خانواده ای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. در کودکی پدرش را از دست داد و برای کمک به خانواده، به شغل خیاطی مشغول شد. در اوایل بلوغ به انجام فرایض می پرداخت و در سن 20 سالگی به خدمت سربازی رفت.
شهید در سحرگاه ماه مبارک رمضان مطابق با ششم شهریور 1357 در حالی که برای ادای فریضه صبحگاهی به مسجد امامزاده احمد می رود در همان حین او را می گیرند که بعد از ضرب و شتم بسیار به درجه والای شهادت می رسد.
*شهید محمد صالح هوشدار
محمد صالح فرزند محمد حسین در شهرستان پاوه در خانواده ای متدین به دنیا آمد. پس از طی دوران کودکی تحت تأثیر محیط مذهبی زادگاه خویش قرار گرفت در سن7 سالگی به مدرسه رفت. تحصیلاتش را تا دیپلم ادامه داد. وی فردی متدین و مقید به فرامین اسلامی بود و در رعایت اخلاق اسلامی در جامعه نهایت تلاش و کوشش را می کرد. با اوجگیری انقلاب شکوهمند اسلامی آگاهانه در تمام تظاهرات که علیه رژیم شاه صورت می گرفت شرکت می کرد.وی دو بار به دست ساواک دستگیر شد ولی بعد از آزادی مجددا" به فعالیت خود ادامه می داد سرانجام دولت وقت متزلزل گردید و دست به یک توطئه خائنانه زد و نماینده ی تحمیلی پاوه یعنی سالار جاف را به همراه عده ای چماقدار برای سرکوبی این مردم مبارز فرستاد.
با وارد شدن چماقداران به شهر پاوه محمد صالح از اولین کسانی بود که مبارزه مسلحانه خود را علیه تفاله های رژیم، آغاز کرد و سرانجام به همراه چند نفر از یارانش در تاریخ هشتم مهر 1357 بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و بار دیگر حقانیت این کلام امام را که: شما پیروزید چون شهادت را در آغوش می گیرید. تحقق بخشید.
*شهید مصطفی امامی
مصطفی فرزند محمد در یک خانواده متوسط در کرمانشاه متولد شد. در پنج سالگی پدرش را از دست داد و به علت فشار زندگی، دیگر نتوانست به تحصیلش ادامه بدهد بنابراین به کار کردن پرداخت.
در آن روزهای سخت او تلاش کرد که مشکلات زندگی را حل کند و پاک و مؤمن باقی بماند. با اینکه روزها کار می کرد شبانه مشغول تحصیل شد و خواندن و نوشتن را فرا گرفت و به تلاوت قرآن می پرداخت. در سن 14 سالگی در باشگاه گمرک مشغول به کار شد.
در بحبوحه ی انقلاب مبارزه ی خود را علیه طاغوت زمان آغاز کرد و در جلساتی که در مسجد آیت ا... بروجردی تشکیل می شد شرکت و فعالیت های خود را به طور گسترده دنبال می کرد، فعالیت زیاد او باعث شد که دوبار توسط ساواک دستگیر شود. سرانجام در یک تظاهرات خیابانی در تاریخ نهم مهر 1357 وی که توسط مأمورین ساواک قبلا" شناسایی شده بود، تحت تعقیب واقع شده به ضرب گلوله دژخیمان به شهادت رسید و جزء اولین شهدا شهر کرمانشاه شد.
*شهید صادق صابون پز
شهید صادق صابون پزکه با آغازحرکت مردم علیه رژیم طاغوت خود را موظف می دانست که پیام ها واعلامیه های امام(ره) را به مردم برساند نامش درزمره نام نخستین شهدای تظاهرات شهرکرمانشاه قراردارد.
وی که درسال1336درخانواده ای مذهبی درکرمانشاه به دنیا آمد، ازهمان اوان کودکی فرایض دینی رافراگرفت وهمراه با تحصیل کتب مذهبی را نیزمطالعه می کرد.
شهید صابون پز پس ازگذراندن دوران دبیرستان برای تحصیل در رشته نقشه برداری به دانشگاه تهران راه یافت وپس ازاتمام دوران تحصیلاتش به کرمانشاه بازگشت وعلیه رژیم ستم شاهی به مبارزه پرداخت.
وی ازسال1352فعالیت های گسترده خود را آغازنمود ودرآگاهی رسانی مردم درجریان پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش بسزایی داشت.
شهید صابون پزکه تحت تاثیرتربیت درست خود هرگز از کمک به فقرا غافل نبود واخلاقی بسیارپسندیده داشت، درهمه ی سال های عمرش ازکمک به فقرا دریغ نکرد.
وی به اندازه ای عاشق شهادت بود که همواره غسل شهادت می کرد وسرانجام نیزدرغروب روزنهم مهرماه سال 1357درسن21سالگی پس ازشرکت درتظاهرات خیابانی و بعد به آتش کشیدن مراکزفساد مورد اصابت گلوله دژخیمان رژیم ستم شاهی قرارگرفت وبه شهادت رسید و جزء اولین شهدای تظاهرات شهر کرمانشاه شد.
*شهید حمید سالاری
حمید فرزند عباس در سال 1346 در شهرستان سنقر به دنیا آمد وی در مدرسه شاگردی منظم و موفق بود. او تا زمان شروع انقلاب یازده سال بیشتر نداشت، اما تحمل دردها و رنج های فراوان از بی عدالتیهای رژیم پهلوی شد. در شهریور سال 1357 عشق فراوانی به امام و انقلاب پیدا کرد. تا اینکه همه جا یکپارچه فریاد علیه رزیم شد حمید هم مثل دیگر مسلمانان در تظاهرات شرکت می کرد و در تاریخ 27 مهر ماه 1357 در حین تظاهرات به وسیله مأموران رژیم به شهادت رسید.
*شهید عبدالله فیض جانی
عبدالله فرزند عین الله در یکی از محلات فقر نشین کرمانشاه به دنیا آمد. هنوز چند سالی را پشت سرنگذاشته بود که به همراه خانواده به قصر شیرین مهاجرت کرد. اما بعد از چهار سال دوباره به کرمانشاه بازگشت. در سال 1354 وارد هنرستان شد. در قیام سراسری مردم ایران وی در سال سوم دبیرستان درس می خواند که به صفوف به هم پیوسته تظاهر کنندگان ملحق گردید.
بلاخره در روز6 آبان ماه 1357 در حالی که تظاهرات به درگیری با مأمورین انجامید. عبدالله مجروح شد و در همان حال نیز او همچنان ایستادگی می کرد و در وضعیتی که دست و صورتش از خون رنگین گشته بود، دژخیمان دوباره با چوب و لگد او را کتک می زدند تا بعد از لحظاتی به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
انتهای پیام
*شهید محمد رضا کلانتری
محمد رضا کلانتری فرزند خدا مراد در خانواده ای متوسط و متدین در شهر کرمانشاه زاده شد، دوران تحصیلی را تا اخذ دیپلم در همین شهر به پایان رسانید و علیرغم جو حاکم بر جامعه در دوران رژیم منحوس پهلوی از روزه و نمازش غافل نشد یکی از صفات بارز ایشان علاقه به ورزش باستانی و داشتن روحیه جوانمردی بود.
خدمت سربازی اش را در یکی از روستاهای محروم و دور افتاده ارومیه گذراند و نهایت کوشش را برای کمک به روستاییان در این زمان به عمل آورد. بعد از اتمام دوره خدمت، وی در مدرسه دکتر معین به سمت آموزگار و کتابدار استخدام شد. شهید که جوانی محبوب و مردم دار بود در دستگیری از ضعف و حل مشکل مستمندان تلاش می کرد این شهید گرامی به دلیل داشتن ایمان و روحیه مبارزه با ظلم و ستم و تبلیغ علیه رزیم طاغوت سرانجام در تاریه هشتم اردیبهشت 1357 توسط دژخیمان ساواک دستگیر و سه روز بعد یعنی روز 11 اردیبهشت سال 1357 پس از تحمل سخت ترین شکنجه های ضد انسانس در سن 26 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
*شهید اسماعیل کاکایی
اسماعیل فرزند فریدون در خانواده ای مذهبی در شهرستان سنقر به دنیا آمد. هنوز چند بهاری بیشتر از عمرش نگذشته بود که پدر بزرگوارش را از دست داد. او با حسی سرشار از معرفت و با ایمانی قوی به کار و تلاش شبانه روزی به زندگی ادامه داد.
در ماه های محرم و صفر جلسات مذهبی برگزار می کرد و ارتباط خوبی با روحانیونی که برای تبلیغ دین اسلام به سنقر می رفتند داشت.
در سال 1357 جهت تهیه رساله امام و توزیع آن در بین روستاییان به قم رفت. حتی یکبار به خاطر اینگونه فعالیت ها دستگیر که بعد از یک روز بازداشت و بازجویی آزاد شد.
سرانجام در شب 17 رمضان مصادف با 27 مرداد 1357 در سن 45 سالگی در جریان تظاهرات به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
*شهید مرتضی نارکوب
مرتضی فرزند محمد در خانواده ای متوسط در شهر کرمانشاه زاده شد. و در همین شهر تا کلاس ششم ابتدایی درس خواند و بعد از آن به همراه خواهرش عازم آبادان شد و در آنجا تا سال دوم متوسطه ادامه داد، سپس در شرکت تعاونی شهر و روستا به کار مشغول گردید. در طول انقلاب نیز در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد. تا اینکه در تاریخ 28 مرداد ماه 1357 توسط دژخیمان رژیم پلوی سینما رکس آبادان به آتش کشیده شد و صدها بی گناه زنده زنده در آتش می سوختند، او نیز یکی از شهدای آن روز بود.
*شهید هاشم نارکوب
هاشم فرزند محمد در خانواده ای متوسط در شهر کرمانشاه متولد شد. و بعد از گذراندن دوران کودکی راهی مدرسه شد، تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی ادامه داد و به کار مکانیکی مشغول شد.
در سال 1352 به خدمت سربازی اعزام گشت. و پس از به پایان رساندن خدمت به همراه برادرش به آبادان رفت. با شروع انقلاب او نیز در کلیه تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد. در تاریخ 28 مرداد 1357 با به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان توسط عمال رژیم طاغوت، صدها انسان بی گناه در آتش سوختند و جان دادند، هاشم به همراه برادرش مرتضی از قربانیان آن روز بودند.
*شهید جمشید نوری
جمشید فرزند محمود در خانواده ای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. در کودکی پدرش را از دست داد و برای کمک به خانواده، به شغل خیاطی مشغول شد. در اوایل بلوغ به انجام فرایض می پرداخت و در سن 20 سالگی به خدمت سربازی رفت.
شهید در سحرگاه ماه مبارک رمضان مطابق با ششم شهریور 1357 در حالی که برای ادای فریضه صبحگاهی به مسجد امامزاده احمد می رود در همان حین او را می گیرند که بعد از ضرب و شتم بسیار به درجه والای شهادت می رسد.
*شهید محمد صالح هوشدار
محمد صالح فرزند محمد حسین در شهرستان پاوه در خانواده ای متدین به دنیا آمد. پس از طی دوران کودکی تحت تأثیر محیط مذهبی زادگاه خویش قرار گرفت در سن7 سالگی به مدرسه رفت. تحصیلاتش را تا دیپلم ادامه داد. وی فردی متدین و مقید به فرامین اسلامی بود و در رعایت اخلاق اسلامی در جامعه نهایت تلاش و کوشش را می کرد. با اوجگیری انقلاب شکوهمند اسلامی آگاهانه در تمام تظاهرات که علیه رژیم شاه صورت می گرفت شرکت می کرد.وی دو بار به دست ساواک دستگیر شد ولی بعد از آزادی مجددا" به فعالیت خود ادامه می داد سرانجام دولت وقت متزلزل گردید و دست به یک توطئه خائنانه زد و نماینده ی تحمیلی پاوه یعنی سالار جاف را به همراه عده ای چماقدار برای سرکوبی این مردم مبارز فرستاد.
با وارد شدن چماقداران به شهر پاوه محمد صالح از اولین کسانی بود که مبارزه مسلحانه خود را علیه تفاله های رژیم، آغاز کرد و سرانجام به همراه چند نفر از یارانش در تاریخ هشتم مهر 1357 بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و بار دیگر حقانیت این کلام امام را که: شما پیروزید چون شهادت را در آغوش می گیرید. تحقق بخشید.
*شهید مصطفی امامی
مصطفی فرزند محمد در یک خانواده متوسط در کرمانشاه متولد شد. در پنج سالگی پدرش را از دست داد و به علت فشار زندگی، دیگر نتوانست به تحصیلش ادامه بدهد بنابراین به کار کردن پرداخت.
در آن روزهای سخت او تلاش کرد که مشکلات زندگی را حل کند و پاک و مؤمن باقی بماند. با اینکه روزها کار می کرد شبانه مشغول تحصیل شد و خواندن و نوشتن را فرا گرفت و به تلاوت قرآن می پرداخت. در سن 14 سالگی در باشگاه گمرک مشغول به کار شد.
در بحبوحه ی انقلاب مبارزه ی خود را علیه طاغوت زمان آغاز کرد و در جلساتی که در مسجد آیت ا... بروجردی تشکیل می شد شرکت و فعالیت های خود را به طور گسترده دنبال می کرد، فعالیت زیاد او باعث شد که دوبار توسط ساواک دستگیر شود. سرانجام در یک تظاهرات خیابانی در تاریخ نهم مهر 1357 وی که توسط مأمورین ساواک قبلا" شناسایی شده بود، تحت تعقیب واقع شده به ضرب گلوله دژخیمان به شهادت رسید و جزء اولین شهدا شهر کرمانشاه شد.
*شهید صادق صابون پز
شهید صادق صابون پزکه با آغازحرکت مردم علیه رژیم طاغوت خود را موظف می دانست که پیام ها واعلامیه های امام(ره) را به مردم برساند نامش درزمره نام نخستین شهدای تظاهرات شهرکرمانشاه قراردارد.
وی که درسال1336درخانواده ای مذهبی درکرمانشاه به دنیا آمد، ازهمان اوان کودکی فرایض دینی رافراگرفت وهمراه با تحصیل کتب مذهبی را نیزمطالعه می کرد.
شهید صابون پز پس ازگذراندن دوران دبیرستان برای تحصیل در رشته نقشه برداری به دانشگاه تهران راه یافت وپس ازاتمام دوران تحصیلاتش به کرمانشاه بازگشت وعلیه رژیم ستم شاهی به مبارزه پرداخت.
وی ازسال1352فعالیت های گسترده خود را آغازنمود ودرآگاهی رسانی مردم درجریان پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش بسزایی داشت.
شهید صابون پزکه تحت تاثیرتربیت درست خود هرگز از کمک به فقرا غافل نبود واخلاقی بسیارپسندیده داشت، درهمه ی سال های عمرش ازکمک به فقرا دریغ نکرد.
وی به اندازه ای عاشق شهادت بود که همواره غسل شهادت می کرد وسرانجام نیزدرغروب روزنهم مهرماه سال 1357درسن21سالگی پس ازشرکت درتظاهرات خیابانی و بعد به آتش کشیدن مراکزفساد مورد اصابت گلوله دژخیمان رژیم ستم شاهی قرارگرفت وبه شهادت رسید و جزء اولین شهدای تظاهرات شهر کرمانشاه شد.
*شهید حمید سالاری
حمید فرزند عباس در سال 1346 در شهرستان سنقر به دنیا آمد وی در مدرسه شاگردی منظم و موفق بود. او تا زمان شروع انقلاب یازده سال بیشتر نداشت، اما تحمل دردها و رنج های فراوان از بی عدالتیهای رژیم پهلوی شد. در شهریور سال 1357 عشق فراوانی به امام و انقلاب پیدا کرد. تا اینکه همه جا یکپارچه فریاد علیه رزیم شد حمید هم مثل دیگر مسلمانان در تظاهرات شرکت می کرد و در تاریخ 27 مهر ماه 1357 در حین تظاهرات به وسیله مأموران رژیم به شهادت رسید.
*شهید عبدالله فیض جانی
عبدالله فرزند عین الله در یکی از محلات فقر نشین کرمانشاه به دنیا آمد. هنوز چند سالی را پشت سرنگذاشته بود که به همراه خانواده به قصر شیرین مهاجرت کرد. اما بعد از چهار سال دوباره به کرمانشاه بازگشت. در سال 1354 وارد هنرستان شد. در قیام سراسری مردم ایران وی در سال سوم دبیرستان درس می خواند که به صفوف به هم پیوسته تظاهر کنندگان ملحق گردید.
بلاخره در روز6 آبان ماه 1357 در حالی که تظاهرات به درگیری با مأمورین انجامید. عبدالله مجروح شد و در همان حال نیز او همچنان ایستادگی می کرد و در وضعیتی که دست و صورتش از خون رنگین گشته بود، دژخیمان دوباره با چوب و لگد او را کتک می زدند تا بعد از لحظاتی به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
انتهای پیام
نظر شما
