وصيتنامه شهید محمد حسين خزايى
جمعه, ۰۶ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۰
پروردگارا اينك مى خواهم پيغام خونين خويش را بر دفتر خاطرات بازماندگان نگارم گويا انديشه اى استوار و پيامى پويا و گويا نمى يابم زيرا كه در خود همواره جز تباهى و رخوت نيافته ام چگونه مى توانم خود را در معركه نيز چون زندگى دنيا ظاهرى ايمانى و كلامى آنچنانى دگرگونه جلوه دهم. بار پروردگارا اين حقير سراپا تقصير را كه جز به نصرت تو اميدوار نيست در اين لحظات آخرين مدد كنى كه جز تو مرا يارى نيست و جز ادای تكليف شرعى انديشه اى در سر نداشته و اميدم اعتصام به ريسمان ولايت و لياقت و شفاعت از بارگاه قدسى حضرت اقدس توست .

بسم الله الرحمن الرحيم و بسم رب الشهدا و الصديقين و بسم الله القاصم الجبارين

يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا

مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا

سلام بر تو اى حسين اى آزاده ترين مرد جهان اى ابر مرد ابرقدرت شكن روزگار جهالت و بدعت و اى مظلوم يگانه تاريخ آنگاه كه فرياد هل من ناصر به گوش جهانيان رسيدآن وقت كه پاسخى نرسيد اينك به رزمگاه شهادت آماده ايم تا لبيك گوى گام نجات بخش حسين زمانمان شويم.

من چه گويم يك رگم هوشيار نيست

شرح آن يارى كه او را يار نيست

بار پروردگارا اينك كه شهادت آغوش گشوده است و دست تقدير تدبير را در جانهاى شيفته مرگ سرخ نوشته است مى روم تا در گيرودار اين پيكار همواره تاريخ و اين جدال رهايى ساز و قربانى مسلخ عشق گردم شايد تركش هاى پيامم و امواج خونم در پهنه اى از ارواح آشنايان زمانه را در پوشش و جوشش گيرد .

خدايا تو مى دانى در من نفس قوى، پنجه افكنده و ميرود كه كالبد ضعيفم را چون موريانه اى خرد در هم شكند و از سويى نداى حسين و پيام كربلا بشارت قلبم مى دهد و با روحم نجواى بهشت مى سرايد.

خود را در اين گيرو دار رها شده اى پناه برنده و نيازمند متاعى مى دانم و به هر سو مى نگرم چون تو يارى نمى يابم مقتدر و مهر گستر. يارب ارحم ضعفی

خدايا هرگز جرات نيافته ام كه با تو اينگونه بى پروا سخن گويم تا تو را جويم و خود را يابم ليكن اينك كه ملائك را بال گسترده با تختهاى مهيا و تابوتهاى سبز مى بينم كه بر فراز شهدا گرد آمده اند حسرتم مى آيد كه ديگر بار از اين سفر عروج به حيات مادى جسم باز گردم و آرزومندانه در خواست مى نمايم كه مرا نيز همراه اين كاروان به آسمانها برى و از ذلت و گناه و عصيان نجات بخشى كه تو بسيار بخشنده اى.

پروردگارا اينك مى خواهم پيغام خونين خويش را بر دفتر خاطرات بازماندگان نگارم گويا انديشه اى استوار و پيامى پويا و گويا نمى يابم زيرا كه در خود همواره جز تباهى و رخوت نيافته ام چگونه مى توانم خود را در معركه نيز چون زندگى دنيا ظاهرى ايمانى و كلامى آنچنانى دگرگونه جلوه دهم. بار پروردگارا اين حقير سراپا تقصير را كه جز به نصرت تو اميدوار نيست در اين لحظات آخرين مدد كنى كه جز تو مرا يارى نيست و جز ادای تكليف شرعى انديشه اى در سر نداشته و اميدم اعتصام به ريسمان ولايت و لياقت و شفاعت از بارگاه قدسى حضرت اقدس توست .

خداوندا در برابر مشكلات شكيبايم. تاب تحمل مصائب نبرد بر جسم نحيف و روح ضعيف من عنايت فرما. خدايا تو خوب مى دانى كه بارى از معصيت و نافرمانى بر دوش مى كشم و جز عصيان و غفلت توشه اى نينباشتم و آنان كه در امر جهاد سستى مى ورزند و حكم امام را گردن نمى نهند بر جنازه ام حاضر نشوند كه من اين راه را به انتخاب عقل برگزيده ام و آگاهانه بر پاى خواسته ام تا به ناتوانان درس عبرتى دهم و آنان را از توجيهات بر حذر دارم.

اى پروردگار نصرت بخش و حكيم تو نيك مى دانى كه بنده اى قدر نشناس و نا سپاسم. به حق عصمت حضرت زهرا سلام الله عليها اگر مى خواهى مرا رسوا كنى در دنيا كه مى دانم رسوايى قيامت بسى دشوار تر است و اگر مى خواهى سرپوشى بر خطاهايم نهى و رو سپيدم گردانى قيامتم را آسان گردان و دستم از دامان اهل بيت كوتاه مفرما .

خداوندگارا تو خود فرمودى بندگان، مرا صدا زنيد و مطمئن باشيد كه پاسختان مى گويم اينك تو را مى خوانم و از تو مى خواهم كه بر وعده ات جامع عمل پوشى كه تو صديق و درست گفتارى.

بر آنان هم كه پيامم را مى شنوند بايد عرضه بدارم كه دنيا را بيش از حد بها نبخشند و فريب اغواهاى نفس را نخورند كه در لحظات نهايى سنگ رسوايى تنهايى و جدايى از صالحات گريبانگير روحشان خواهد شد و بر جهاد عزم بندید كه مواجگاه انسانهاى وارسته تنها و تنها در لابه لاى پيكار ها نهفته است و بسى حسرت بار است كه انسان طعمه گرگ نفس گردد و با سرگرميها و بندها روح خويش را بر رگهاى جسم ميخ كند كه بقول سيد الشهدای زمان، بهشت را به بها مى دهند نه به بهانه. جبهه ها را فراموش نكنيد و مستضعفين را ياورى بحق باشيد كه انقلاب در آغاز راه است و اهرم اسلام را خونها بايد تا استوار ماند .

مگر مى توان همواره حماسه سرود

كه گاه خود نيز حماسه مى توان بود

خدايا تو شاهد باش كه در حد توان تلاشم بر اين بود كه بر تكليف عمل كنم و اگر به حق نتوانستم اداى رسالت نمايم با فضيلت بر من رحم آور و بر خرديم بزرگى فرما .

خداوندگارا لذت عبادت و شهد شهادت بر كام جانم بچشان و در سلك رهروان طريقتم قرار ده

هر كس كه تو را شناخت جان را چه كند

فرزند و عيال و خانمان را چه كند

ديوانه كنى هر دو جهانش بخشى

ديوانه تو هر دو جهان را چه كند

اين در پاسخ به كسانى است كه بسيجها را نشناخته اند و مى پندارند كه ما چشم بسته و كور كورانه بدين مكان مقدس گام نهاده ايم البته ما ديوانه ايم منتهى ديوانه عشق ابا عبدالله و مطيع و چشم بسته ايم فقط در مقابل فرمان الهى امام روح الله و مقلديم بر راه سرخ خونين شهيدان جند الله و بر خانواده ام نيز وصيت مى كنم كه مبادا در سوگ من بى تا بى كنند و دشمنان اسلام را خرسند نمايند. نمى گويم گريه نكنيد بلكه در مجلس من بر مظلوميت ابا عبدالله بگرييد و خودتان را برتر و بهتر از اسرا كربلا ندانيد كه آنان با تمامى عزت و مقام مدتها سرگردان و زنجير بر گردن آواره دشتهاى تفتيده شدند و بدترين دشنامها را تحمل كردند و اين را نيك مى دانم كه اگر صبر كنيد اجر صابرين بريد و اگر بى تا بى كنيد دل نا مردمان خرسند گردانيد .

مجالسم را بسيار آسان و كم تجمل بر قرار نماييد و تا مى توانيد با روضه و دعا يادم از ذهن نبريد و همگى حلالم گردانيد و حقوقتان را بر من ببخشاييد و به دوستانم سفارش مى كنم كه از سركشى به خانواده هاى شهدا و اسرا و كوتاهى نكنيد و بر كودكان دلشكسته مرهم باشيد و خوب مى دانم كه خداوند قيم خانواده هاى شهدا ميباشد و ما وسيله اى بيشتر نيستيم پس نگران نباشيد. با توكل به الله به ادا تكليف همت ورزيد.

وصيت نامه ماليم در تقويم كهنه كتابخانه است و پيامهاى وصيت گونه پراكنده اى نيز در بين كتابهايم موجود است كه همراه با اين پيام تعجيلى پيوند دهيد شايد تركش كلامم نجات بخش جان خسته اى شود و از اين رهرو مرا توفيقى نصيب شود كه من كوچكتر از آنم كه كسى را پيام دهم منتهى اين نيز بنا به سفارش امام وظيفه اى است.

خداوندا مرا توفيق ادا تكليف و در نهايت شهادت خالصانه و حقيقى عنايت فرما و بر خانواده ام صبر جزيل و جميل نصيب گردان و امام زمان از همگى ما خوشنود و امام امت در كنارش مستدام فرما .

رزمندگان توفيق پيروزى كامل و اسيران اسلام خلاص و مجروحين و جانبازان شفاى عاجل كرامت فرما .

امين يا رب العالمين

عبد ذليل گنهكاران

محمد حسين خزايی

جز ادای تكليف شرعى، انديشه اى در سر ندارم


جز ادای تكليف شرعى، انديشه اى در سر ندارم

-------------------

شهید محمد حسین خزائی یکم اسفند ماه سال 1335 در شهرستان قم و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. سال 1342 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را تا پایان دوره کارداني در رشته علوم انساني ادامه داد و پس از آن شغل معلمی را برای خود انتخاب کرد.

از همان کودکی شیفته اهل بیت بود و با حضور در مجالس مذهبی و جلسات قرآن و احکام، روح و جانش را با مکتب اسلام و آل الله آشنا کرد. در سال های انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان در راهپیمایی ها و تظاهرات های انقلابی شرکت کرد و در راه پیروزی انقلاب بزرگ ملت ایران گام برداشت. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد که از وی به یادگار مانده است.

با آغاز جنگ تحمیلی احساس تکلیف کرد و از سوی بسیج مستضعفین روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های متعدد در کنار رزمندگان اسلام حماسه ها آفرید. سرانجام پس از سال ها مجاهدت در راه خدا در ششم بهمن ماه سال 1366 در منطقه عملیاتی ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. پیکر وي را در گلزار شهداي شهر فیروزان از توابع شهرستان نهاوند به خاک سپردند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
جز ادای تكليف شرعى، انديشه اى در سر ندارم
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده