مروری بر وصیت نامه شهيد نقي اکبري؛
شما امتي هستيد که جهان از ايثارها و از اين جانبازي هاي شما انگشت حيرت به دندان گرفته است شما ملتي هستيد که جوانان خود را با زحمت زياد بزرگ کرديد و روز امتحان که فرا رسيد با افتخار جوانانتان را راهي جبهه کرديد...

شهدا با رفتن خود وظيفه هايي بر دوش شما گذاشتند


نوید شاهد فارس:
شهيد نقي اکبري در دهم تیر 1348 در طسوج کوار ديده به جهان گشود . تحصیلات خود را تا مقطع سوم راهنمایی گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد و سرانجام در پنجم بهمن ماه 1365در عملیات کربلای 5 به فیض شهادت نائل آمد.

«متن وصیت نامه»

الذين آمنو و هاجروا جاهدو في سبيل الله باموالهم  و انسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائرون .
 آنان که ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنان را نزد خدا مقام بلند مرتبه اي است و آنان که رستگاران و سعادتمندان دو عالمند .

 خدايا تو را شکر که به اين بنده حقير افتخار داده اي تا در نبرد حق بر عليه باطل شرکت و پاسخگويي نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان باشم .
خدايا براي من همين بس که به عنوان سرباز روح تو و نائب امام زمان شدم و عاشقانه به سوي دانشگاه حسين شتافتم و خود را يکي از سربازان روح تو مي دانم دانشگاهي که انسان را بسازد دانشگاهي که انسان را به اوج معنويت برساند
اي انسانهاي تاريخ به سوي دانشگاه حسيني بشتابيد که معلم اين دانشگاه امام حسين ، امام زمان و روح خدا خميني است . پس به اين دانشگاه برويد و راه شهيدان را ادامه دهيد . شهيداني که با ريختن خون سرخ خود کربلاهاي ايران نهال آزادي را و پرچم توحيد را بر بلند ترين قله جهان به اهتزاز در آوردند و  هم اميد و آرزوهاي دنيايي را پشت سر گذاشته و عاشقانه به سوي ديار ابدي شتافتند.

 اي امام عزيز و اي فرزند حسين
تنها آرزوي من پيروزي اسلام و طولاني شدن عمر تو مي باشد تا انقلاب جهاني حضرت مهدي. هم اکنون که قابليت آن را پيدا کرده ام که لباس مقدس پاسداري بپوشم و در جبهه ها حضور پيدا کنم از خدا مي طلبم در اين لباس مخلصانه و خالصانه در راه خدا و براي رضاي خدا خدمت کنم و خدمتم مورد رضاي حق تعالي واقع گردد .

خدايا تو بهترين نعمت را در اختيار ما قرار دادي و ما هم وظيفه سنگين را به عهده داريم و بايد ثابت کنيم که سربازان واقعي امام زمان هستيم و آگاهانه به پيش مي رويم تا به کربلا برسيم و قبر سرور شهيدان را زيارت کنيم و راهي قرين به اين قبله دوم مسلمين برسيم و به ياري خدا انسان هاي در بند کشيده را نجات دهيم . امیدوارم بتوانم در جهاد اکبر که همانا جهاد با نفس است رو سفيد بر آئم .

امت شهيد پرور و سرافراز ايران در جهاد اصغر رو سفيد شديد و سعي کنيد که جهاد اکبر هم انجام دهيد چون در مقابل همه شهدا مسئول هستيد و نگذاريد که خداي ناکرده فرداي قيامت نزد خدا و رسول خدا و امام زمان و نائب بر حقش و شهيدان شرمنده باشيم .

بار پروردگارا در زندگي کاري نکردم که مورد رضاي تو باشد شايد شهادتم بهانه اي باشد براي بخشش گناهان .

و حال چند کلمه اي مادر با تو سخن مي گويم و چند خواهش از تو دارم اگر خداي بزرگ به اين حقير لطفي کرده و مرا در صف شهدا قرار داد مي خواهم که زينب وار و ام البنين وار در مقابل سختيها مقاومت کني و نگذاري که دشمن از داغ تو سوء استفاده کنند و به اسلام ضربه بزنند و مي خواهم که براي من گريه نکني و بعد از من ديگر برادرانم به جهاد در راه خدا بفرستي و اگر آنها هم شهيد شدند وداعمان بر دل تو ماند اجر بيشتري خواهي برد .

هر کس دلش داغدار باشد نزد خدا پاداش دارد . مادر تو در حق من هم مادري کردي و هم پدري ولي افسوس که نتوانستم حق تو ادا کنم فقط با شهادتم بتوانم در دنيا موجب سر افرازي تو و در آخرت باعث شفاعت تو گردم و از تو حلال بودي مي طلبم .

و حال اي خواهران و اي برادرانم بعد از شهادت من شما مسئوليت سنگيني بر عهده داريد . مسئوليتي که اگر آن را به آخر نرسانيد زير بار آن مسئوليت خرد مي شويد و شما را توصيه مي کنم که مثل زينب شير زن کربلاي حسين که کاخ يزيديان را بر سرشان خراب کرد شما هم نگذاريد که اسلحه خونين من بر زمين بر جاي بماند و او را بگيريد و به قول امام از شرف و حيثيت خود دفاع کنيد که دشمن نابود شود .

و از برادرانم مخصوصاً برادر بزرگترم که سرپرستي خانواده را بر عهده دارد مي خواهم که مانند قمر بني هاشم ها باشد که برادرش را به ميدان فرستاد.

 و برادر از تو مي خواهم که در اين راه که من رفتم ديگر برادرانم را بعد از من به جهاد در راه خدا بفرستي و از رفتن من ناراحت نباشيد که دشمن خداي ناکرده خيال مي کند بعد از رفتن من و ماها سنگر خالي مي شود و از همه برادران و خواهرانم حلال بودي مي طلبم و اميدوارم که بتوانم باعث افتخار شما گردم

و اکنون با امت غيور و شهيد پرور ايران چند کلمه اي سخن دارم :
 شما امتي هستيد که جهان از ايثارها و از اين جانبازي هاي شما انگشت حيرت به دندان گرفته است شما ملتي هستيد که جوانان خود را با زحمت زياد بزرگ کرديد و روز امتحان که فرا رسيد با افتخار جوانانتان را راهي جبهه کرديد و موقعي که آمدند و به شما خبر دادند که جگر گوشه شما شهيد شده است سخن شکر به جا آورديد و دستهايتان را به طرف آسمان دراز مي کنيد و مي گوييد اي خدا اين قرباني ناچيز را از ما قبول کن... امت شهيد پرور و غيور،شهدا با رفتن خود وظيفه هايي بر دوش شما گذاشتند .
 شهدا در آخرين لحظه حيات خود چه وصيتي دارند «مي گويند خدايا،خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار » . و فرصت ندادن به ضد انقلابيون و منافقين .

از کليه خواهرانم مي خواهم که با حجاب اسلامي خود مشت محکمي بر دهان ياوه گويان زمان بزنند و عفت و شرافت که اين سنت پيغمبر است دفاع کنند و اي خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است

و در آخر از کليه قومان و دوستان و آشنايان مي خواهم که همگي مرا حلال کنند و ببخشند .
انا الله و انا اليه راجعون .
 ما از خداييم و به سوي خدا باز مي گرديم
 25/5/62
والسلام

انتهای متن/
منبع : پرونده فرهنگی مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده