فتح بزرگ عملیات محرم با رمز یا زینب کبری(س)

نویدشاهدگیلان: شهيد سيد مير محمود بني هاشمي متولد سال 1334 در يک خانواده مذهبي ديده به جهان گشوده از همان دوران کودکي بسيار تيزهوش بوده لذا بعلت استعداد وافر و هوش وزکاوتي که داشت توانست تا پايان کلاس سوم نظري که در واقع آخرين سال تحصيلي وي بود تحصيل کند.

او دانش آموزي برجسته و رزمنده اي دلاور بود، از آنجا که در طول سال تحصيلي در جبهه غرب به نبرد با خصم دون برخاسته بود، بي هيچ حضوري در کلاس درس توانست به آساني گواهي قبولي سال سوم دبيرستان را بدست آورد. او بي درنگ دوباره عازم سنگرهاي خون و حماسه شد. آري او با اراده اي محکم و سنگين،حمل دو سلاح را بر خود هموار ساخت تا پر قدرت تر و بي مهاباتر بر دشمن زبون و آمريکاي جنايتکار يورش برد و او را نه تنها در بعد نظامي به زانو نشاند بلکه فرهنگ منحط وابستگي هاي شرم آلود را نيز ان تحصيل خو بگسلد. او بنام يک دانش آموز زندگيش انباشته از يک پيام بود: " جهاد با ظلم و ستم و وابستگي در دو سنگر جبهه و کلاس " آري او مبارزي خستگي ناپذير بود چرا که از دير باز با حضور مداوم خود اين امر را به اثيات رسانيده بود.

 از آنجا که بي هيچ تعللي به جنگ با مزدوران جاهل در کردستان شتافت و در عمليات آزادسازي جاده سردشت برخوردي فعال داشت. او هرگز ستيز خود را به دشمنان خارجي محدود نمي کرد. بلکه در مراحل مختلف انقلاب شکوهمندمان با تمامي چهره هاي منفور ضد اسلامي، اعم کفر و الهاد و نفاق و افکار شرقي و غربي به مبارزه اي بي امان برخاست، او همواره در صحنه هاي مبارز ه با گروههاي ملحد و منافق شرقي و غربي حضور داشت.

شهيد سيد محمود بني هاشمي بسيار پر جنب و جوش بود و کمتر سخن مي گفت، او اغلب اوقات مطالعه خود را به خواندن و پندگيري از قرآن و نهج البلاغه اختصاص مي داد. با چنين اخلاص و روحيه اي بود که اين رزمنده دلاور بار ديگر در تاريخ 5 مهرماه 1360 عازم جبهه هاي نبرد شد و بار ديگر در عمليات محرم که با رمز يا زينب بود شرکت نمود و در مصاف با مزدوران بعثي جانش را نثار جان آفرين نمود. او همچون مولايش حسين (ع) سر خويش را در ماه محرم، ماه خون و ماه شهادت در کربلاي موسيان به تاريخ 1361/8/11 به خدايش تقديم نمود.

قمستی از وصیت نامه شهید: پاسدارم، پس بايد خط سرخ امام عزيزم را پاسداري كنم و غربي‌ها و شرقي‌ها را غربال و به دور ريخته و امتي خالص و معتقد به مكتب اسلام به وجود آورم اكنون كه خداوند عزّوجل اين سعادت را نصيب بندة حقير خود گردانيده سپاسگزارم و شكر او را بجا مي‌آورم كه مرا در رديف رزمندگان جبهه‌هاي حق عليه باطل قرار داده و مديون لطف بيكران او مي‌باشم.
سعي كنيد از شهادت من براي اسلام و انقلاب بهره‌برداري كنيد و تقويت كند و شما اي پدر و مادر عزيز و دليرم استدعا دارم خود را از صبركنندگان قرار دهيد و خداي را شكر كنيد كه ثمرة زندگيتان در راه حق شهيد شده به در راههاي ضلالت، و اما از برادران و خواهرانم مي‌خواهم كه دنباله‌رو امام بزرگوارمان خميني بت‌شكن باشيد و از چپ و راست پرهيز كنند تا رستگار شوند و سرتان را به درد نمي‌آورم و اين جمله را از اعماق دلتان بگوييد و امام را دعا كنيد و خدا را به زهرايش قسمش دهيد.