به مناسبت سالروز شهادت
محمد حسین عابدی مزنگی در 10/1/1342 در خانواده ای به وضعییت مالی متوسط و مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود. پدرش محمدحسن و مادرش سلیمه درویشی نام داشت. محمد حسین فرزند سوم خانواده از میان پنج فرزند والدینشان بود. پدر با شغل کشاورزی مخارج زندگی خود را تامین می کرد. محمد حسین بعد از اینکه دوران طفولیت را سپری کرد و به سن هفت سالگی رسید در مدرسه ابتدایی نوکنده ثبت نام کرد.
نوید شاهد گلستان؛ شهادت معرج عروج عاشقانی است که از قید جان گذشتند تابراق عشق آنان را به وادی عدم کشاند واین عدم یعنی دست یافتن به تمام اسرار عالم

تأملی بر زندگی شهید «محمدحسین عابدی مزنگی »

محمد حسین عابدی مزنگی در دهم فروردین 1342 در خانواده ای به وضعییت مالی متوسط و مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود. پدرش محمدحسن و مادرش سلیمه درویشی نام داشت. محمد حسین فرزند سوم خانواده از میان پنج فرزند والدینشان بود. پدر با شغل کشاورزی مخارج زندگی خود را تامین می کرد. محمد حسین بعد از اینکه دوران طفولیت را سپری کرد و به سن هفت سالگی رسید در مدرسه ابتدایی نوکنده ثبت نام کرد.

سپس بعد از گذراندن این دوره تحصیل در مدرسه راهنمایی نوکنده ثبت نام کرد و بعد از پشت سر نهادن دوره راهنمایی به دبیرستان رفته و تا سال اول دبیرستان را با موفقیت گذراند. ولی به دلیل بیماری سخت پدر و فوت او ترک تحصیل کرد و بعد از مدتی وارد سپاه پاسدان بندرگز شد. او در کنار مادر خود با مشکلات فراوان پرورش یافت و خوش اخلاق و مهربان و دارای ایمانی قوی بودند. معمولاً در اوقات فراغت خود کتابهای دینی و مذهبی و نهج البلاغه مطالعه می کرد.محمد حسین سپس محافظ آقای ربانی، امام جمعه شهرستان بندرگز شد.

او در سن بیست و یک سالگی تصمیم به ازدواج گرفت و به خانواده گفت من دوست دارم با خانواده شهید وصلت کنم چون اگر با خواهر شهید ازدوج کنم اگر روزی به شهادت برسم همسر من هم خواهر شهید و هم همسر شهید خواهد شد. سپس با دختری به نام شهربانو مزنگی که اهل روستای مزنگ بوده ازدواج کرد. سپس محمد حسین به سپاه پاسداران گرگان انتقال داده شد.


بعد از مدتی حاصل این ازدواج یک دختر به نام صدیقه شد که علارغم میل او که می خواست نام دختر خود را فاطمه یا زهرا بگذارد چون نام خواهرهای خود بود نتوانست این نام زیبا بر دختر خود بگذارد او همسر و فرزند خود را بسیار دوست می داشت و برای تامین رفاه آنها از هیچ کمکی دریغ نمی کرد.

محمد حسین در مدت زمانی که در سپاه مشغول شد و ازدواج کرده بود دائماً در جبهه بود و انگیزه خود را ادامه راه شهدای بزرگ اسلام و ادامه دهنده عدل امام زمان (عج) می دانست.

سپس به صورت داوطلبانه از سپاه گرگان به منطقه شلمچه اعزام شد که حدود دویا سه بار به مرخصی آمد و در زمان اعزام آخر به همه گفت: مرا ببخشید و سپس خداحافظی کرد و به جبهه شلمچه اعزام شد و بعد از یکسال و شش ماه فعالییت صادقانه در عملیات کربلای 5 در اثر اصابت ترکش به صورت و شکم در بیست و چهارم دی 1365 در سن بیست و سه سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

تأملی بر زندگی شهید «محمدحسین عابدی مزنگی »

سپس خبر شهادت وی را مسئولین سپاه به منزل خانواده و همسر شهید که با آنها در روستای مزنگ زندگی می کردند اطلاع دادند. خانواده به دلیل اینکه شهید بزگوار جوان و از طرفی داری همسر و فرزند بوده بسیار ناراحت شدند ولی چون خود شهید این راه بزرگ را انتخاب کرده بودند بسیار افتخار می کردند.

شهید آرزوی پیروزی در مقابل دشمن را داشت و با نثار جان خود ، خدمت بزرگی به مملکت خود کرد پیکر مطهر شهید را در روستای مزنگ در شهر نوکنده تشیع و در گلزار شهدای امامزاده حبیب الله نوکنده به خاک سپرده شد.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده