به مناسبت سالروز شهادت/ معرفی شهید
شهید بهمن رفیعی محمدآبادی فرزند مرحوم علی اکبر متولد سوم خرداد 1349 در روستای امیر از توابع شهر گرگان به دنیا آمد. خانواده ی این شهید عزیز همچون خانواده های متعهد و متعصب دیگر ایرانی ها او را طبق سفارشات اسلامی به نماز و روزه و تلاوت قرآن کریم تشویق و ترغیب شد. که خانواده و اجتماع توقع داشتند.

نوید شاهد گلستان؛دل شهید است که مجلای حضور یار است وعشق شهید است که سبب متصل ارض والسماء است شاه راه وصول دل است هر آنکه خود رامتصل به دل شهید کرد لاجرم حضور اله را می یابد که قلب شهید محل تجلی یاراست وآینه مصفی خدا

مروری بر زندگی نامه شهید «بهمن رفیعی»

شهید بهمن رفیعی محمدآبادی فرزند مرحوم علی اکبر متولد سوم خرداد 1349 در روستای امیر از توابع شهر گرگان به دنیا آمد. خانواده ی این شهید عزیز همچون خانواده های متعهد و متعصب دیگر ایرانی ها او را طبق سفارشات اسلامی به نماز و روزه و تلاوت قرآن کریم تشویق و ترغیب شد. که خانواده و اجتماع توقع داشتند.

او برادر شهیدش را الگوی راه خود قرار داد و همان راهی قصد کرده بود که برادرش به آن راه رفته بود. بهمن رفیعی از آن جا که در دوران کودکی پدرش را از دست داده بود. به جای درس و مدرسه به سر کار رفت و در نانوایی مشغول به کار شد و در اوقات فراغت در مسجد روستا به کارهای عقیدتی، سیاسی و فرهنگی فعالیت می کرد.

و می خواست خود را از همان آوان کودکی و نوجوانی با مسائل کشورش آشنا کند و کشورش را برای خود پر اهمیت جلوه دهد. شهید رفیعی اوج تعصب به کشورش را در سال های تجاوز دشمن به میهن ثابت کرد و در سال 1361 از طریق سپاه به کردستان راهی شد.

مروری بر زندگی نامه شهید «بهمن رفیعی»

و سه ماه در آن جا مشغول انجام وظیفه شد و سال 1362 در عملیات رمضان در جنوب با مسئولیت تیرانداز شرکت کرد و در سال 1363 در هر دو بار سه ماه و مجموعاً شش ماه خدمت کرد.

او در سال 1365 با زهرا خانم فرهنگی ازدواج کرد و با سن کمی که داشت، متعهد خانواده ای دیگر شد و بعد از ازدواجش مجدداً در همان سال به عنوان غواص خط شکن به جبهه ی جنوب بازگشت.

او در جبهه بارها مورد اصابت تیر و ترکش قرار گرفت و همین ترکش ها سبب جراحاتی برای او شد از جمله یک دفعه در کردستان از ناحیه ی پا زخمی شد و باعث شد که دو هفته در بیمارستان بستری شود.

اما پس از بهبودی اش دوباره به جبهه بازگشت. او در همین اثنای حضورش در جنگ طعم شیرین پدر شدن را پشید اما دریغا که هنوز کودکش 19 روزه نشده بود که در جزیره ام الرصاص در سال نوزدهم دی 1365 بر اثر ترکش در میان جزیره مفقود شد.

و یازده سال بعد در سال دوم خرداد 1375 از طریق پلاکش شناسایی شد و در خاک امامزاده عبداله گرگان در خانه ی ابدیش به آرامی به خواب رفت.

خبر مفقودالاثر شدنش توسط برادرش محمود از طریق نامه به خانواده رسید. با این مفهوم بیت شعر که:

گر چه مفقودالاثرهای مزاران جهانند / بی نشان و گمنام مشهور ملک در آسمانند

شعار او را تا آخرین لحظات زندگی تأکید بر ادامه ی جنگ تا پیروزی بود و همیشه خواستار تبعیت مردم از امام و خط امام بود و دعایش این بود که: خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

«روحش شــــاد و راهش پر روهــــــــر باد»

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۲
ابوالفضل رفیعی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۶
0
1
سلام ایشان عمویم بود و من او را ندیدم من سال 87 دنیا آمدم و همیشه خاطره اش تو خانه ی ما است
ابوالفضل رفیعی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۷
0
0
سلام من برادر زاده ایشان هستم عمویم خیلی خوب بود دلم براش شده با این که اصلا ندیدم ولی خاطره اش توی خانه ما است من سال ۱۳۸دنیا آمدم
مدیر پایگاه

با سلام روحشان شاد و یادشان گرامی باد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده