در سالروز ولادت منتشر می شود:
از خدا مي خواهم كه من نيز به شهادت برسم. من شهادت را بهترين هديه براي خود مي دانم و بعد از سخنراني اين چندين نفر قرار شد كه از همان يعني دانشكده به سوي «جهان چيت» حركت كند و اين طور هم شد و وقتي كه اين راهپيمايي تمام...
خاطرات روز های اوایل انقلاب به روایت شهید« احمد قره باغی»؛ شهادت را بهترین هدیه برای خود می دانم

نوید شاهد البرز:

شهید « احمد قره باغی» فرزند « غلامرضا و لیلا » در شانزدهم دی ماه سال 1342، در شهر نیشابور روستای « قره باغ» چشم به جهان گشود . وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی انجام داد و در حالیکه محصل بود به جبهه حق علیه باطل شتافت و بعد از مجاهدت های دلیرانه بسیار در پاسگاه زید در تاریخ پنجم مرداد ماه 1361، بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پیکر پاکش در امامزاده محمد کرج مظهر ایستادگی و مقاومت بر سر آرمانهای انقلاب و اسلام می باشد.

خاطرات به یادگار مانده از شهید «احمد قره باغی» را در زیر مطالعه می کنید:

‹‹به نام خداوندخالق قهرمانان ايران ››

من اين دفترچه خاطرات را از روز یازدهم ارديبهشت سال 1358، در ايران مساوي با «روز كارگر» و زماني كه سن من شانزده سال و یک ماه بود، آغاز کردم.

یازدهم ارديبهشت در سال 1358، به فرمان امام خميني (ره) و خلق قهرمان ايران «روز كارگر» ناميده شد. در روز دهم ارديبهشت بود كه اعلاميه ها و عكسها براي تبليغات روز كارگر به در و ديوار كارخانه و خيابانها زده بودند.

من كه در ان موقع در حصارك زندگي مي كردم و می دیدم که از این اعلامیه ها به در و دیوار کارخانه هم زده اند. من از طریق همین اعلامیه ها بود که متوجه شدم روز کارگر نزدیک است.

قرار بود كه كارگران و ديگر جوانان و مردمان ديگر شهرستان كرج و بعضي جاهاي ديگر به دانشكده كشاورزي «حنف نژاد» كرج براي سخنراني برويم و  كه چندين تن از كارگران «جهان چيت» كرج سخنراني مي كردند.  همه به آنجا رفتيم و وقتي كه به آنجا رسيديم ساعت 9:30 صبح بود.

وقتي كه من به آنجا رسيدم؛ با چند تن از دوستان كه قرار گذاشته بوديم در آنجا همديگر را ببينيم دیدار کردیم و در محل سخنراني حاضر شديم و بعد چند تا از كارگران «جهان چيت» سخنراني كردند و بعد يكي از كارگران «دخانيات» سخنراني كرد و بعد سرودهاي كه مضمون شهادت داشت، براي كارگران در آنجا حضور داشتند پخش شد.

از خدا مي خواهم كه من نيز به شهادت برسم. من شهادت را بهترين هديه براي خود مي دانم و بعد از سخنراني اين چندين نفر قرار شد كه از همان يعني دانشكده به سوي «جهان چيت» حركت كند و اين طور هم شد و وقتي كه اين راهپيمايي تمام شد، قطعنامه اي یازده ماده قرائت شد و مردم پس از آن به سوي خانه خود حركت كردند و من نيز به خانه مان آمدم و بعد از نهار به حمام رفتم.

در ساعت شش بعدازظهر بود به خانه آمدم و صبح آن روزكه روز چهارشنبه بود و من كه ساعت 1تا 5 مدرسه مي رفتم، به مدرسه رفتم . وقتي كه من به مدرسه رسيدم با يكي ازدوستان صحبت كرديم و او به من گفت كه یکی از روحانیون  را ترور كردند و من اول باور نکردم و پرسیدم چه کسی مي گويد: بعد از چقدر صحبت متوجه شدم كه آقاي «دانشمند شرق» زمين «آيت الله شيخ مرتضي مطهري» را مي گويد و چون او را چند دفعه در تلويزيون ديدم كه در حال مصاحبه بود و چند كتاب نيز از كتابهايش را مطالعه كرده بودم. او را  اندكي مي شناختم و بعد از شنيدن اين سخن بسيار ناراحت شدم.

وقتي كه به كلاس رفتيم معلمان گفتند: به علت ترور اين فيلسوف شرق زمين فردا روز پنج شنبه مدرسه ها تعطيل هستند. وقتي كه من به خانه آمده رفتم روزنامه خريدم آن را مي خواندم و متوجه شدم كه اين استاد وقتي ترور شده است كه از خانه «دكتر يداله شعباني» واقع در تهران در خيابان «امين الدوله» به همراهی چند نفر از وزيران خارج می شده که او را يك نفر ازپشت سر صدا كرده است.

 آقاي مطهري به محض اینکه به طرف صدا بر می گردد، نامرد ناجوانمرد خودفروخته گلوله اي به او شليك كرده و آن مرحوم را به زمين انداخته است و آن نامرد فرار كرده است و نوشته شده بود كه از شش متري گلوله به او شليك شده بود و قرار شده كه روز پنج شنبه براي محكوم كردن اين تروريستها تمام كشور راهپيمايي انجام بگيرد و رهبر ما امام خميني(ره) نيز اين روز را روز عزاي عمومي اعلام كرده بود و به همين علت بود كه در شهر كرج نيز تظاهراتي انجام شد و من نيز براي اين راهپيمايي كه قرار بود ساعت نه انجام شود به كرج رفتيم ولي نمي دانستم اين راهپيمايي در چه مكاني انجام مي شود و من به سوي خيابان دانشكده حركت كردم چون بيشتر تظاهرات كرج در اين خيابان انجام مي شد .

وقتي كه به دبیرستان فارابی رسیدم  اعلاميه ای را دیدم که نوشته بود؛ تظاهراتی برای محكوم كردن ترور «آيت الله مطهري» برگزار می شود كه مكان آن سه راه كارخانه قند جلو دفتر «جنبش مجاهدين كرج» و من به آن سوي حركت كردم و وقتي به آنجا رسيدم ، عده زيادي در آنجا جمع شده اند و بعد از چند دقيقه به راهپيمايي ادامه دادند. وقتي كه ما به سر ميدان شاه‌عباسي رسيديم دیدم يك عده هم جلوتر از آنها تظاهرات مي كردند و بعد فهميدم كه اين عده از خيابان مظاهري حركت كرده اند و ما هم از پشت حركت كرديم. همه باهم شعار مي داديم «مطهري مطهري رهبر انقلاب است» و «خميني خميني رهبر انقلاب است» و بعد از آن دوباره به طرف ميدان مظاهري آمديم و در آنجا نشستيم و بعد از سخنراني چند نفر سخنراني «آقاي شجوني» به مدت يك ربع ساعت شروع و او نيز اين شهادت را به تمام خلق قهرمان ايران و به امام زمان(ع) و امام خميني(ره) تبريك گفت: بعد از اين سخنراني قطعنامه 8ماده اي بود كه آقاي قدسي در كرج آن را قرائت كرد و بعد از مردم را به آرامش دعوت كرد و گفت: با آرامش به خانه هاي خود برويد و بعد از آنكه من به خانه‌مان آمدم قرار بود براي ختم آيت الله مطهري در حصارك در مسجد جامع دهستاني سابق انجام شود.

در ساعت چهار تا شش بعدازظهر كه در آن آقاي هشترودي سخنراني مي كرد و من نيز به مسجد رفتم و به سخنراني آقاي هشترودي گوش دادم .

وی در اين سخنراني ترور اين فيلسوف شرق زمين را محكوم كرد و قرار شده كه در روز دوشنبه نيز مجلس ختمي در مسجد جامع كرج برگزار شود. بله! همانطور كه گفتم: روز دوشنبه برای آيت الله مطهري در مسجدجامع كرج ختم گرفتند و در آنجا نيز براي چندمين بار تروريسم را محكوم كردند نه تنها در آنجا بلكه در همه شهرهاي ايران و يك چيز كه يادم رفته بود بگويم؛ در روز تشيع پیکر آيت الله مطهري گزارش دانشگاه انجام گرفت چون پیکر در مسجد دانشگاه تهران بود و در همين روز بود كه شعارهايي مي دادند كه حتي در راديو و تلويزيون و در روزنامه پخش نكردند و شعارهاي اينگونه «كمونيست خدانشناس بسه ديگه»، «اسلام پيروز است كمونيست نابود است» بله در همان شب بود كه آيت‌الله رفسنجاني در پيش آيت الله خميني(ره) صحبت كرد وگفت كه اين راديو و تلويزيون چرا شعار را پخش نكرده اند و همين باعث شد كه همان شب قسمتي از اين گونه شعارها را پخش كردن آيت الله مطهري را نيز در قم دفن كردند.

بعد از چند روز که از ترورآيت الله مطهري گذشت؛ دو تا سخنراني در دبيرستان رازي حصارك انجام گرفت كه موضوع شناخت اسلام بود و در همين روز نيز در «صوفي آباد» نيز سخنراني انجام گرفت و نيز در آنجاحضور نداشتم. امروز الان چند هفته و چند روز است كه از ترور مطهري مي گذرد. امروز يعني در روز بیست و پنجم اردبهشت مصادف با 34 سال است كه در فلسطين بین مسلمانان و سرزمین شان جدايي افتاده يعني درست در همين روز بود كه مردمان عرب در خانه هايشان نشسته بودند و فرزندان در كوچه ها و پاركها بازي مي كردند و كه اسرائيل جهانخوار كه دست نشانده امريكاي جهانخوار است آنها را از خانه شان بیرون کرده است.

در همين روز با «جت ها و فانتوم » ساخت امريكا به فلسطینی ها حمله كرده و همه آنها را تار و مار بي خانمان كرده اند و حتي به دلیل اين بمبهای ترسناك بود كه زنهاي باردار بچه هايشان سقط شده يا آنها كه مانده ناقص عضو شده اند و حتي درختان نيز ميوه‌هاي ناقص مي دادند و به همين مناسبت در تهران و در تمام ايران تظاهرات بود و همين روز يعني بیست و پنجم ارديبهشت نيز روز هجرت «دكتر علي شريعتي» بود.

دكتر «علي شريعتي» يكي از اولين انقلابيون بود. دكتر علي نيز از اول كه به دنيا آمده، خيلي كودكي دانا بوده حتي به گفته پدرش پسري زرنگ بود و وقتي كه مدرسه مي رفت از معلمان سوالاتي مي كرد كه آنها بي جواب مي ماند. دكتر «علي شريعتي» اهل مشهد بود و پدر او نيز «محمدتقي شريعتي» نام دارد. اينطور كه پدرش مي گفت: او از سالهاي اول به گروهاي سياسي پيوست. دكتر علي شريعتي را در اوايل زندگي براي معلمي به يكي از اطراف مشهد فرستادند و او در آنجا معلم انشاء بود و خلاصه بهترين كسي بود كه در آن زمان در ايران وجود داشت و هر چه بگويم درباره او باز هم كم گفته ام و اين را بگويم كه دكتر علي شريعتي در زندان در زير شكنجه يك چشم خود را از دست داد و او را به لندن تبعيد كردند و در آنجا به دست اطرافيان شاه سابق كشته شد.

همچنین این روز نيز با روز ميلاد امام خميني(ره) رهبر شيعيان جهان و انقلاب ايران مصادف است و در روزبیست و هشتم ارديبهشت بود كه سناي امريكا سناتور خائن آن عليه ايران حرفهايي زده بود.

در روز بیست و نهم بود كه امام خميني نيز جواب آنها را داد و مي گفت كه امريكا به رابطه با ما احتياج دارد. ما كه به امريكا احتياج نداريم و مي گفت: اين سناي امريكا يكي از دشمنان براي خلق مسلمان است چون خود آنها صهيونيسم هستند .

بله! به خاطر اين استكبار مردم ابراز تأسف مي كنند و از آن روز ديگر در همه جاهاي كشور ايران تظاهرات مي كردند و در شهركرج در روزپنج شنبه در روز سوم خرداد و اين تظاهرات از مبدأ كه مسجد جامع بود حركت كردند و به مقصد باز هم مسجد رسول اكرم جهانشهر بود، رسيدند و اين را هم بگويم كه در روز سوم خرداد روز سه شنبه نيز قرار بر اين بود كه  آقاي «دكتر بهزادنيا» سخنرانی بکند و مردم در اين تظاهرات شعارهايي بر عليه امريكا مي دادند و سناي امريكا و شعارها از اين قبيل بود «اعمال امريكا معدوم بايد گردد ،دخالت بيگانه محكوم بايد گردد» و «اسلام پيروز است امريكا نابوداست» و «اعدام انقلابي تكميل انقلاب است» ،خون شهيدان ما منتظرجواب است ) و بعد از اين راهپيمايي در مسجد رسول اكرم (ص) استاد «خاتمي بروجروي» استاد «ناطق نوري» سخنراني كردند و سناي امريكا را محكوم كردند و اعلام پشتيباني از سياه پوستان مسلمان امريكا و خلق مسلمان فلسطين، فيليپين و لبنان كردن و بعد از اين سخنراني كه من هم در آنجا بودم.

مردمان براي اداي نماز وضو گرفتند و نماز مغرب و عشاء را خواندن و بعد از آن نيز در همان مسجد فيلمي از هجرت دكتر علي شريعتي پخش كردند و امروز روز جمعه نيز در تمام شهرهاي ايران تظاهرات عليه سناي امريكا هست و منجمله تهران كه تظاهرات عظيمي انجام گرفت و مردم به سوي سفارت امريكا حركت كردن و در آنجا به خاطر اعلام خشم پرچم امريكا را به آتش كشيدند و آدم پارچه ای هایی از كارتر و... بود كه آنها را نيز به صورت سمبليك اعدام كردند و مجسمه بود در آنها كه از كشورهاجهانخوار بود چين امريكا و انگليس كه آن را نيز به دار آويختند و عده ديگري از مردم به سوي سفارت فلسطين (اسرائيل سابق ) حركت كردند و در آنجا پرچم اسرائيل را آتش زدند و پرچم فلسطين را برافراشتند.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری     

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده