خاطره ی از شهید زبردست تبار
آن روز مرتب از شهادت خود سخن می گفت و از بنده خواست که بعد از شهادتش عکسی که با لباس کردی گرفته و در منزل مادربزرگش گذاشته برای سر مزارش بزرگ نماییم ...

نوید شاهد ایلام

خاطره ای شهید زبردست تبار ( راوی صفر تقوایی همرزم شهید )

عنوان خاطره : علائم شهادت در روحیات شهید
هنگامیکه از قرارگاه بانروشان به طرف جبهه مهران (فرخ آباد) شب حرکت کردیم از هم جدا شده تا به تنها ساختمان سالم مانده مهران رسیدیم آنجا ساعت 12 شب بود که شهید از بنده سوال کرد این آتش بازی که در کنار ما است چه جایی است؟ گفتم فرخ آباد همان جائیکه ما می رویم شهید با خنده قسم خورد که در این منطقه شهید می شوم گفتم از کجا می دانی گفت : شب قبل خواب دیده ام از کنار علی صالح گذر می کردم آن بزرگوار به من گفت (علی صالح ) که شما در مکانی شهید می شوید به نام فرخ آباد.
حال امشب از کنار علی صالح (ع) گذر کردم و از ایشان خواستم که بدنم پاره پاره شود و بعد ساعت چهار بامداد به خط مقدم فرخ آباد رسیدیم روز بعد من و شهید با دو نفر دیگر هم سنگر شدیم آن روز مرتب از شهادت خود سخن می گفت و از بنده خواست که بعد از شهادتش عکسی که با لباس کردی گرفته و در منزل مادربزرگش گذاشته برای سر مزارش بزرگ نماییم.
 تا شب شد و نگهبانی شروع شد،دیگر از هم خبر نداشتیم تا صبح از من پرسید دیشب خوابیدی؟ گفتم بله ، گفت من هرگز خوابم نبرد پرسیدم چرا؟گفت: در انتظار لحظه آخر هستم با شوخی گفتم هنوز زود است.بعد از مدتی شهید می شوید گفت ببین تا فردا صبح شهید می شوم گفتم نکند بترسی جواب داد مرگ در راه خدا ترس ندارد بلکه آرزو است.
 خلاصه آن روز تا ظهر مثل کسی که دنبال گمشده ای می گشت و زیر لب با خود حرف می زد ظهر شد، ناهار امد بعد از ناهار منو دو نفر دیگر از هم سنگرانمان آمدیم سنگر دوستان دیگر حدوداً ساعت سه بعداز ظهر بود گفتند : تانکر آب آمده به طرف سنگر خود رفتیم آب با دلو 20 لیتری ذخیره کنیم ، تانکر هم در درست جلوی سنگر ما پارک کرده بود ما هنوز در چند متری تانکر بودیم که ناگهان صدای انفجار گلوله خمپاره 120 میلی متری همه را زمین گیر کرد بعد از مدت کوتاهی به طرف سنگر دویدیم که پناه بگیریم، با پیکر خون آلود شهید مواجه شدیم دیگر لحظات آخر جانش بود و قادر به سخن گفتن نبود و به آرزوی دیرینه اش رسید. 

مروری بر زندگینامه شهید زبر دست تبار فرزند حسین  در سال 1342 شمسی در بخش ملکشاهی از توابع شهرستان مهران دیده به جهان گشود.
 وی که به دلیل زندگی عشایری و تامین معاش خانواده از تحصیل بازمانده بود همزمان با آتش افروزی رژیم بعث عراق علیه ایران وآغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی به تیپ114 امیر المومنین (ع) ملحق شد، تا اینکه در منطقه فرخ آباد در  چهاردهم دی ماه سال 1362 در اثر برخورد مواد منفجره به فیض عظیم شهادت نائل آمد و به دیدار حق شتافت. پیکر مقدس این شهید گرانقدر در گلزار شهدای گنبد پیر محمد به خاک سپرده شد. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد

منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده