نهم ودهم دی ماه 1357 ، از روزهای خونین و فراموش ناشدنی در تاریخ تحولات اجتماعی مشهد است؛ زیرا دهها نفر از مبارزان مسلمان توسط نیروهای رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شدند. این واقعه بازتاب گسترده ای در خارج و داخل ایران داشت و ضربه های سختی به بدنه پیکر نیمه جان رژیم منحوس پهلوی گذارد.
صبحگاه ارتش در مشهد و پیامدهای آن 

فرماندهان لشکر 77 خراسان در راستای دستورهای تیمسار اویسی مبنی بر کشتار فراگیر در سطح شهر مشهد، اقدام به سازماندهی ارتش می نمایند. 
بر همین اساس، در مراسم صبحگاه ارتش، برای تحریک احساسات سربازان و درجه داران، اجساد ساواکی ها و مأموران را که شب گذشته به قتل رسیده بودند، به نمایش گذاشتند و بدین وسیله آنان را وادار کردند تا مردم را، در کوچه ها و خیابانها قتل عام کنند و با ایجاد رعب و وحشت، جلو قیام گسترده مردم را بگیرند. 

کشتار در خیابانهای مشهد 

مردم مشهد در روز یکشنبه، بی خبر از تصمیم نظامیان برای کشتار آنها، مانند روزهای قبل به خیابان آمدند. چنانکه گفته شد، نظامیان رژیم مصمم به انتقام گیری از مردم به خاطر تظاهرات روز پیشین بودند. 
اتومبیلها نیز در خیابانهای شهر مشهد از خطر تانکهای ارتش در امان نماندند. اگر کسی با وسایل نقلیه شخصی خود برای انجام کاری از خیابانها و کوچه های شهر عبور می کرد، مورد هدف گلوله قرار می گرفت.


کاشف حسینی که خود از مجروحان حادثه دهم دی می باشد، این گونه نقل می کند: «عصر همان روز ( 1357/10/9 ) سه نفر از ارتشی هایی را که به قتل رسیده بودند، در میدان شهدا به دار آویختند. اما ظاهراً ارتش، جنازه ها را شب به داخل پادگان منتقل می کند به همراه لباسهای نو؛ حتی چکمه نویی که به پایشان کرده بود، در معرض دید ارتشیان قرار می دهد و به آنها می گوید: نگاه کنید؛ مردم شما را این جوری می کشند. ارتشیان با دیدن این صحنه ها به شدت عصبانی شدند... سربازان و درجه داران با دستور فرماندار نظامی، دیگر دنبال بهانه ای نمی گشتند. نیاز به صفوف فشرده راه پیمایان نداشتند؛ با اسکورتی منظم، در شکل کارناوال مرگ حرکت کردند و پادگان را به قصد آدم کشی بی سابقه و به راه اندازی جوی خون تاریخی خویش، ترک نمودند. 
تانکها در جلو قرار داشتند، نفربرها پشت سر و نعش کش ها به دنبالشان پیش می رفتند. به محض اینکه از پادگان خارج شدند، آتش گشودند، هر که را در خیابان و کوچه دیدند، به رگبار بستند و هیچ کس از گلوله دژخیمان در امان نماند.» (خاطرات حجةالاسلام سید محمد کاشف حسینی، آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش. ب 13970 ) 

تیراندازی به اجتماعات 

حمله به اجتماعات مردمی، یکی دیگر از جلوه های حملات خونین واقعه دهم دی ماه بود. 
حضرت آیة ا... خامنه ای ضمن تاریخی خواندن حادثه یکشنبه خونین، می فرماید: «... آن روز، روز عجیبی بود. خبرهایی که می رسید، نشان دهنده کمال وحشیگری و جنایت دستگاه بود. از جمله خبرها این بود که ماشینهای ارتشی در خیابانها راه افتادند و هر جا صف نفت یا صف نان، که آن روزها زیاد دیده می شد، می بینند به رگبار می بندند. عده ای از زنان و مردان، بچه و کوچک و بزرگ را در میان صفها به رگبار بسته اند که بعضی شهید و مجروح شدند. در چهارراه نادری ] چهارراه شهدا [ و خیابانهای اطراف حملات سختی انجام شد. 
در جاهای مختلف شهر، همین طور برخورد با مردم انجام گرفت و هر کجا اجتماعی دیده می شد، با حرکت مسلحانه و بسیار خشن با مردم رفتار می کردند...» (آیة ا... خامنه ای، روزنامه قدس، 1366/10/10 - به نقل از یکشنبه خونین مشهد/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی) 

تصرف ساختمان نیروی پایداری 

در این روز، عده ای از مردم به عنوان اعتراض به جنایتهای روز گذشته و کسب تکلیف و ادامه مبارزه، در اطراف بیت علما و روحانیون تجمع کرده بودند و بتدریج بر تعداد اجتماع کنندگان اضافه می شد و به این صورت در چهارراه شهدا، جمعیتی انبوه گرد آمده بودند. 
تیراندازی مأموران از داخل ساختمان نیروی پایداری (نیروی پایداری در یازدهم خرداد ماه 1316 ه. ش به فرمان محمدرضا پهلوی تأسیس شد. عنوان نیروی پایداری همان سازمان مقاومت ملی سابق بود. هدف از تأسیس آن در ظاهر آشنایی همه ملت ایران با روشها و راه های جدید دفاع از خانه و کاشانه خود و در واقع ابزاری بود برای سرکوبی مخالفان رژیم شاهنشاهی؛ به همین دلیل در دهم دی ماه 1357 جمع زیادی از مردم در مقابله با نیروهای این سازمان، به شهادت می رسند.) و استقامت مردم برای تصرف آن پایگاه، آن جا را به میدان نبرد، مبدل ساخته بود. 
گروهی از مردم به سوی هتل مجاور- هتل امیر- و گروهی دیگر بر پشت بام مسجد کرامت رفته و از آن جا قصد ورود به ساختمان نیروی پایداری را داشتند و سربازان ویژه نیز از داخل، مردم را به رگبار می بستند. 
در همین زمان، سرسپردگان رژیم به همراه تانکها و نفربرها به فرماندهی سرهنگ فریدونی و با دستور سرتیپ خسروداد که به عنوان معاون فرماندار نظامی به مشهد آمده بود، از پادگان حرکت کرده و ضمن تیراندازی در خیابانها و معابر عمومی، حدود ساعت یازده به خیابان شیرازی می رسند و به کمک سربازان نیروی پایداری می شتابند. 
روزنامه آفتاب شرق، 1358/11/18 این خبر را در روزنامه می نویسد که: «در خبر آمده است روز گذشته یک طیاره ارتشی، عده ای از سربازان کلاه سبز دست پروردگان خسروداد- قهرمان حمله به خانه آیة ا... شریعتمداری در قم- را به مشهد ] آورده است [ تا با همکاری مأموران ساواک با لباس شخصی در اتومبیلهای سواری قوای نظامی را تقویت کنند و مردم را به گلوله ببندند تا یزدگردی، فرماندار نظامی مشهد و حومه بتواند به دست آنها مسؤولیت قتل عام مردم را به عهده بگیرد.» 
در جریان درگیری نیروی پایداری با عده ای انقلابیون، نظامیان مستقر در نیروی پایداری از مرکز فرماندهی تقاضای کمک می کنند. 
سرتیپ خسروداد- معاون فرمانداری نظامی مشهد- بر اساس تقاضای آنها، گروه ویژه ای به فرماندهی سرهنگ فریدونی برای سرکوب مردم اطراف نیروی پایداری و کمک به نیروهای مستقر آن سازمان، اعزام می کند. این گروه همانند دیگر گروه های نظامی، در مسیر راه مردم کوچه و خیابان را به رگبار بسته و چند نفر را به شهادت می رسانند. بالاخره نیروی پایداری پس از چندین ساعت درگیری به تصرف مردم درآمد. در نتیجه، تزلزلی دیگر در ارکان رژیم سست شده پهلوی به وجود آمد و حرکت مردمی را گامی به جلوتر راند. 

دستگیری و بازداشت مردم 

نیروهای نظامی رژیم در این روز، علاوه بر اینکه مردم مشهد را مورد هدف رگبار سلاحهای سبک و سنگین خویش قرار دادند، گروه زیادی را هم بازداشت کردند. بیشتر دستگیرشدگان از کسانی بودند که آن روز، نزدیک چهارراه شهدا، جلو منزل آیة ا... سیدعبدا... شیرازی، مسجد کرامت، مقابل نیروی پایداری و کوچه های اطراف آن اجتماع کرده یا در حال عبور از این مکانها بودند. 

مسجد کرامت در معرض تهاجم تانک ها 

مسجد کرامت واقع در چهارراه شهدا در دوران مبارزات ملت مسلمان مشهد، مرکز و ستاد عملیاتی تظاهرات و راه پیمایی ها و رهبران انقلاب اسلامی بود. در این روز- یکشنبه خونین- به دلیل اجتماع مردم و به تصور اینکه رهبران نهضت در این پایگاه مستقرند، نیروهای نظامی به مسجد و مردم اطراف تعرض می کنند و تعدادی از آنان را در این مکان، شهید و مجروح می سازند.
حضرت آیة ا... خامنه ای درباره موقعیت و وضعیت این مرکز، می گوید: «صبح دهم دی ماه که می خواستیم به مسجد کرامت برویم، به ما گفتند صبر کنید، ببینیم حول و حوش مسجد چه خبر است؛ برای ارزیابی درست تر، یک نفر را فرستادیم، بعد از مدتی برگشت و گفت آن جا غوغایی است، ماشینهای ارتشی به میزان زیادی سر چهارراه نادری (شهدا) که محل مسجد کرامت است، جمع شده اند. ] در دوران انقلاب [ چهارراه نادری (شهدا) حد و مرز حضور پلیس و ارتش بود. 
از چهارراه نادری به طرف حرم مطهر، معمولاً ارتش یا پلیس هیچ وقت حضور پیدا نمی کرد. در ایام اوج مبارزه، آن جا خط قرمز بود و دیگر نمی توانستند به این طرف ] حرم [ بیایند و واقعاً اگر می آمدند، برایشان خطر جانی داشت. در این قسمت خیابان ] به طرف حرم [ دائماً مردم در رفت و آمد بودند. شعار، گردهمایی و سخنرانی رواج داشت و اصلاً از حوزه مأموریت و دخالت دستگاه خارج بود. 
شنیدیم ماشینهای ارتشی و تانکها را در همین منطقه مستقر کرده اند و هیچ کس هم نیست و هر کس هم پیدا شود، او را می زنند. کسی را نمی گرفتند، فقط افراد را می زدند. عده ای در مسجد کرامت بودند و بالاخره از مسجد کرامت در خیابان شاه رضا آن روز- آزادی فعلی- که محل استقرار نیروهای دولتی به اصطلاح مقاومت ملی یا پایداری بود، عده ای از جوانها، بالای پشت بام آن جا و عده ای هم پشت بام مسجد کرامت بودند. اول صبح در اطراف مسجد در خیابان ] نادری [ یک اجتماع مختصری تشکیل شده بود که عمال رژیم آنها را به رگبار می بندند و بعد هم با وحشیگری تمام حمله می کنند و عده ای را در همان جا به شهادت می رسانند.... در این وضعیت به ما گفتند مصلحت نیست به مسجد کرامت برویم و همین طور هم بود. اگر می رفتیم، مطمئناً خطر جانی در پیش بود و کارها متوقف می ماند. 
سرانجام آن روز را تا شب در منزل ماندیم. روزی عجیب بود و خبرهایی که می رسید، نشان دهنده کمال وحشیگری و خباثت دستگاه بود. از جمله خبرها، این بود که ماشینهای ارتشی در خیابانها راه می افتند و هر جا صف نفت یا صف نان را- که آن روزها زیاد دیده می شد- می بینند، به رگبار می بندند و می روند. عده ای از مرد و زن، بچه و بزرگ را در میان صف ها به رگبار بسته که بعضی شهید و مجروح شدند. 
در چهارراه نادری و خیابانهای اطراف هم، حملات سختی شد». (روزنامه قدس، 1366/10/10 - به نقل از یکشنبه خونین مشهد/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی) 

وقایع اطراف منزل آیة ا... سید عبدا... شیرازی 

منزل آیة ا... سید عبدا... شیرازی- که در آن زمان از مراجع معروف و شناخته شده ای بود- یکی از پایگاه های انقلابیون به حساب می آمد و بر همین اساس، عصر آن روز- یکشنبه خونین- مردم برای اطلاع یافتن از اوضاع پیش آمده، در چهارراه شهدا- نادری سابق- و اطراف منزل آیة ا... سید عبدا... شیرازی حضور می یابند. (ر. ک. به: سند شماره 14 از مجموعه حاضر) مأموران رژیم برای پراکنده ساختن مردم به آن جا یورش می برند که بر اثر این تهاجم، گروهی را مجروح و شهید می کنند. 

نقشه حمله به منازل رهبران نهضت در مشهد 

از دیگر نقشه های شوم مأموران رژیم در سرکوبی قیام سراسری مردم مشهد، از بین بردن رهبران نهضت در خراسان بود. بر همین اساس، قرار بود سیاستگذاران شاه، شب هنگام در دهم دی 1357 به منازل رهبران نهضت در مشهد حمله کنند. مهاجمان با وجود اینکه با از میان برداشتن رهبران خواهند توانست انقلابیون را متوقف سازند، چنین تصمیم گرفتند که در سکوت شب، به منازل آنان حمله ور شوند و آنان را دستگیر یا به شهادت برسانند.البته، این عمل برای چندمین بار در زمانهای پیشین تکرار شده بود، ولی از آنجا که رهبران خراسان از این ترفند و سیاست آگاهی داشتند، هیچ گاه در منازلشان به صورت مستمر توقف نمی کردند و شبها را در جاهای خاصی به استراحت پرداخته و به مبارزات خود ادامه می دادند. 

بازتاب کشتار نهم و دهم دی ماه 1357 مشهد 

با توجه به اینکه حوادث یاد شده همزمان با اعتصاب سراسری روزنامه های کشور بود، اطلاع رسانی جامع و دقیقی از تعداد مجروحان و کشته شدگان صورت نمی گرفت. آنچه در پی می آید، مطالبی است که روزنامه ها پس از پایان اعتصاب 61 روزه- که دگربار فعالیت خود را آغاز کرده بودند- بر اساس گزارشها و مسموعات پراکنده، اقدام به درج آنها کرده اند. 
روزنامه کیهان در 16 دی ماه 1357 طی گزارشی از وقایع هفته اول دی ماه 1357 در مشهد نوشت: «مشهد در هفته اول دی ماه شاهد تظاهرات گسترده و خونینی بود و تنها در دو روز شنبه و یکشنبه ( 9 و 10 دی ماه 1357 )، به گفته مردم حدود پانصد نفر کشته و نزدیک به یک هزار نفر مجروح شدند و حتی رقم کشته شدگان این واقعه را در تهران تا دو هزار نفر هم ذکر کرده اند. 
واقعه از آنجا ناشی شد که چون کارکنان استانداری و آستان قدس رضوی، پیوستگی خود را با نهضت مردم اعلام کرده بودند، گروهی از روحانیون عظام از جمله فرزند آیة ا... العظمی سید عبدا... شیرازی همراه با قریب به پنج هزار نفر از مردم برای تشکر و ارشاد به صحن استانداری در محوطه استانداری اجتماع کردند، در حالی که هزاران نفر نیز در خیابانهای اطراف استانداری ایستاده و به سخنان آقایان روحانیون گوش می دادند. 
هنگامی که آیة ا... سیدعلی خامنه ای[ رهبر معظم انقلاب اسلامی ] در محوطه استانداری مشغول صحبت بود، ده ها تانک و زره پوش و کامیون ارتشی خیابانهای اطراف استانداری را محاصره کرده بودند و به طرف مردم آتش می گشودند. 
یک فروند بالگرد نیزاز آسمان مردم را به رگبار مسلسل می بست. در این حمله خونین مأموران انتظامی، حدود 500 نفر کشته و نزدیک به یک هزار نفر مجروح شدند که بعداً نیز گروهی از مجروحان درگذشته و تعداد تلفات از پانصد نفر تجاوز کرد. 
این زد و خورد تا غروب [روز /10/9 1357 ] ادامه داشت. روزنامه کیهان در ادامه، به نقل از خبرنگاران خود در مشهد، روزهای نهم و دهم دی ماه 1357 را خونین ترین روزهای مشهد در دوران انقلاب نام برده و می افزاید: «خبرنگاران ما در مشهد اضافه کردند روزهای 9 ، 10 و 11 دی ماه 57 را باید خونین ترین روزهای مشهد نام برد.» 
در جریان این برخوردها، مردم یک سرهنگ دوم ارتش به نام کمای ] کلامی [ را با ضربات مشت و لگد و چماق کشتند و فروشگاه ارتش را آتش زدند. همچنین، سه نفر را که گفته می شد عضو ساواک بوده اند، به اتفاق دو مأمور انتظامی دیگر در میدان شهدا به دار آویختند. ساختمان نیروی پایداری نیز به آتش کشیده شد. مردم ساختمان هتل هایت [ هما ] را به نام بیمارستان امام خمینی نامگذاری کردند. 
اعلامیه فرمانداری نظامی مشهد و خبرگزاری پارس تعداد کشته شدگان این وقایع را 116 نفر می داند، حال آن که مردم عقیده دارند حداقل مقتولین، پانصد نفر بودند». (روزنامه کیهان، 1357/10/16 ) 
روزنامه آفتاب شرق از به شهادت رسیدن دو هزار نفر در این روز (دهم دی ماه 1357 ) سخن به میان آورده و می نویسد: «رادیو لندن به گفتن چند صد تن اکتفا کرد، اما دولت تعداد تلفات را فقط 63 نفر و بعد تا 109 نفر اعلام نمود؛ البته این آماری بود که به بیمارستانها داده شده بود، ولی از آمار کشته های خیابانی که توسط کامیونهای ارتشی به بهشت رضا انتقال می یافتند، خبری در دست نیست. 
اگر رقم دو هزار گواهی مردم را قبول نکنیم، همان خبر چند صد تن رادیو لندن که از قول خبرنگار خودش در مشهد به عنوان شاهد عینی نقل کرد، برای شهر مشهد خیلی زیاد است، چرا که در طول یک سال مبارزه مردم مشهد، کشتاری این چنین وحشیانه در این شهر دیده نشده بود». (روزنامه آفتاب شرق، 1357/11/18 ) 
روزنامه اطلاعات با گزارشی از حوادث خونین مشهد، شهدای نهم و دهم دی ماه را با توجه به اظهارات مردم، پانصد نفر و مجروحان را هزار نفر اعلام می کند. (روزنامه اطلاعات. 1357/10/16 ) 
رادیو بی بی سی، سه شنبه 1357/10/12 درباره کشتار 9 و 10 دی ماه مشهد به نقل از سخنگوی دولت ایران می گوید: «سخنگوی دولت ایران گفته: کشته شدگان مشهد در حدود 170 نفر بوده، ولی مخالفان ] انقلابیون [ دولت گفته اند چند صد نفر در این دو روز گذشته به قتل رسیده اند و امروز ] دوشنبه /10/11 57 ] سربازان ترسیده اند که به شهر بیایند». 
رادیو مسکو، آمار شهدا و مجروحان شنبه و یکشنبه را سه هزار نفر و روزنامه های عربی زبان السفیر و الابناء، آمار شهدای شنبه را 14 نفر و مجروحین را 56 نفر اعلام کرد. (روزنامه السفیر و الابناء، 2 صفر 1399 برابر 1357/10/13 ) 
خبرگزاری فرانسه و رویترز در گزارشی مخصوص، با اشاره به وقایع مشهد در نهم و دهم دی ماه، اظهار می دارد: «امروز ] 1357/10/9 [ در جریان زد و خوردهایی که بین تظاهرات کنندگان و نیروهای ارتش در مشهد روی داد، 41 نفر کشته و 250 نفر زخمی شدند که در بیمارستانهای شهر بستری هستند. 
منابع موثق می گویند: «ارتش برای پراکنده کردن تظاهرات کنندگان، از تانک استفاده کرده است.» این گزارش حاکی از آن است که تیراندازی تانکها به سوی مردم، زمانی روی داد که یکی از سربازان، اونیفورم خود را از تن درآورد و از دیگر سربازان خواست تا از وی پیروی کنند.مردم نسبت به سربازان ابراز احساسات فوق العاده کردند. در این هنگام، تانکها به سوی مردم شلیک کردند و جمعی نیز در زیر تانکها کشته شدند.گزارش سخنگوی آیة ا... ] سیدعبدا... [ شیرازی در مورد کشته و زخمی شدن صدها نفر در رویدادهای امروز مشهد، تاکنون مورد تأیید مقامهای رسمی قرار نگرفته است. وی که در یک مکالمه تلفنی از مشهد با رویترز سخن می گفت، اظهار کرد قبل از شروع تیراندازیها، به خانه آیة ا... شیرازی حمله شد و در این جریان، چهارده نفر کشته و 56 نفر زخمی شدند.همچنین، افزود که دو بیمارستان امام رضا(ع) و قائم شهر پر از کشته شدگان و زخمی هاست. ضمناً دیده شده که نیروهای انتظامی اجساد کشته شدگان را از خیابانها جمع آوری می کنند و برای دفن در گودالها، به خارج از شهر می برند». (تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، پیشین، ص 215 ) 
ب) علما و مراجع 
در پی حوادث روزهای خونین نهم و دهم دی ماه در سال 1357 ، حضرات آیات مرحوم میرزا جوادآقا تهرانی، علی فلسفی، مرحوم ابوالحسن شیرازی، سید عزالدین حسینی زنجانی و حسینعلی مروارید و... اعلامیه ای مبنی بر محکومیت جنایتهای رژیم پهلوی و حمله به منزل آیة ا... العظمی سیدعبدا... شیرازی در مشهد، صادر کردند. 
آیة ا... سیدعبدا... شیرازی یکی از مراجع تقلید در مشهد، به دنبال حوادث نهم و دهم دی ماه 1357 ، اعلامیه ای در چهار بند صادر کرد و در آن ضمن افشاگری جنایتهای رژیم، مردم و جوانان را به هوشیاری و مقاومت در برابر رفتارهای وحشیانه مأموران دعوت نمود. 
پس از گذشت چند روز از حادثه غمبار و غرورانگیز یکشنبه خونین (دهم دی ماه)، از سوی جامعه روحانیت مبارز مشهد (آیة ا... خامنه ای، آیة ا... واعظ طبسی، آیة ا... مهامی، شهید هاشمی نژاد و...) مجلس ترحیمی در مسجد گوهرشاد مشهد برگزار شد که در این مجلس گروه های مختلف مردم شرکت داشتند. 
ج) استعفای استاندار خراسان 
از دیگر پیامدهای حوادث خونین 9 و 10 دی ماه 1357 مشهد، استعفای استاندار خراسان بود. در پی اوج گیری مبارزات مردم انقلابی مشهد بویژه واقعه فوق، سپهبد صادق امیر عزیزی- استاندار خراسان- در 1357/10/14 مجبور به استعفا شد و مشهد را به قصد تهران ترک کرد. 


برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
سیدمحمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۰
0
0
خاطره مدیر «سایت هدایت» سیدمحمدباقری پور : روز نهم دی 57 از چهار راه «نادری» شهدای فعلی و از جلو منزل آیة لله شیرازی ره همراه راهپیمائی به طرف استانداری به راه افتادیم ، بنده جزو اولین افراد بودم که وارد استانداری شدند ، وارد استانداری که شدیم سمت چپ استانداری آن زمان یک ساختمان کوتاه بود «ظاهرا قسمت نگهبانی و انتظامات بود» بالای آن ساختمان صندلی و بلند گو گذاشته بودند که سخنرانی «احتمالا آیة الله خامنه ای» صورت گیرد . داخل محوطه استانداری وخیابان جلو استانداری پر از جمعیت بود همه آماده شنیدن سخنرانی که یک مرتبه صدای هلیکوپتر شنیده شد وقتی هلیکوپتر بالای سر ماها رسید تیر اندازی به طرف جمعیت شروع شد که گفتند فرار کنید تیر اندازی میکنند . به طرف خیابان که راه فرار نبود دیدیم جمعیت به طرف عقب استانداری فرار میکنند ، همراه جمعیت به عقب استانداری فرار کردیم دیدیم اطراف همه دیوار است چه کنیم کجا برویم که یک مرتبه عقب استانداری درب کوچکی دیده شد که فقط یک نفر جا میشد از همان درب کوچک رفتیم خیابان پشت استانداری دیگر نفهمیدیم جلو درب استانداری «خیابان بهار» چه گذشت که بعد از دوستان دیگر خبرهارا گرفتیم که تانکها و کامیونهای ار تشی آن طرف استانداری با مردم درگیر شده اند . وبا خبر شدیم یکی از بستگان ما بنام سید مرتضی موسوی «که پسرش بعدها سرهنگ نیروی انتظامی شد و مدتی هم فرمانده کلانتری قلعه ساختمان {شهرک شهید رجائی} بود» که در راهپیمائیها یک تبرزین همراه دشته با تبرزین یکی از فرماندهان دستور کشتار مردم انقلابی را از بالای تانک بزیر کشده و کشته بود و سر چهار راه بی سیم هم یک خانم انقلابی زیر تانک رفته وشهید شده است و قضیه ده دی که ...
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده