سالروز ولادت
به دل بچه ها افتاده بود كه نكند امشب خبري است كه شهيد كاظميان اين قدر مشتاق شده و خودش را توسط اين حرفها كه ما بايد امشب تا آنجا كه مي توانيم تلاش كنيم راضي مي كند...
«شهيد محمدكريم كاظميان» ؛ اسوه خدمت و بی تاب شهادت

نوید شاهد البرز: «شهيد محمدكريم كاظميان» در روز نهم دی ماه سال 1333 در فريمان ديده به جهان گشود، پس ‌از گذراندن دوران كودكي تا سال سوم دبيرستان در فريمان تحصيل کرد و پس ‌از آن به هنرستان در مشهد رفته و پس از گرفتن ديپلم دوسال سپاه دانش خدمت كرد و سه سال قبل از انقلاب ازدواج نمود.

هنوز فرزندي نداشت كه عضو سپاه پاسداران شد و چندين بار به جبهه رفت پس از مدتی در جبهه از ناحية پا زخمي شد و بعد از پنج ماه استراحت بهبود يافت و باز راهی جبهه شد و به عنوان معاون اطلاعات عملیات حضور فعالی در جبهه داشت. در مرداد 63 در منطقة عملياتي فتح جهت کسب اطلاعات و شناسايي منطقه کردستان حضور داشت . جهت عمليات و نفوذ شناسايي منطقه و محور عملياتي، منطقه را كاملاً بازديد نمود. كلية نيروها جهت حركت آماده شدند. در ساعت 6/45 دقيقه به روستاي گرگول كه نقطة رهايي دو گردان حاضر بود رسيده و كلية نيروها جهت حركت آماده شدند.

شهيد كاظميان آذوقه‌ گردان را تهيه نمود و به طرف اهداف تعيين شده پیش رفت  تا اين‌كه با فرماندة گردان مشورت کرد و از او سئوال مي‌شود آيا تا به حال به اين منطقه آمده كه مي‌گويد خير. چون قرار نبوده ما از اين ميدان پر از مين حركت كنيم ما نتوانستيم به اين ميدان دست‌يابي پيدا كنيم. سپس بعد از صحبت‌هاي زياد تصميم گرفته شد هر دو گردان با هم حركت كنند تا سريع‌تر به اهداف موردنظر برسند و اگر قرار است كسي روي زمين رفته و شهيد بشود اولين نفرات خودشان باشند.

بعد از اين‌ كه كاملاً همه آمادگي خودشان را اعلام‌كردند، شهيد كاظميان و فرمانده جلو حركت كردند و حدود هزار متر رفته بودند كه ناگهان صداي انفجاري از پشت سر به‌ گوش رسيد،سريع به طرف آن دويدند از همان راهي كه عبور كرده‌ بودند چندتن از برادران روي مين رفته و همين‌طور با صداي بلند يا امام زمان،يازهرا سر مي‌دادند كه شهيد كاظميان ايستاده بود و فكر مي‌كرد كه چگونه به مجروحين و شهداء كمك كند و راهي پيدا كنند كه باعث لو رفتن عمليات نشود تا گردان بتواند به اهداف خودشان مستقر شوند و تسخير نمايند. پس به ناچار به عقب برگشتند كه از راه ديگري استفاده كنند كه بعد از چند دقيقه متوجه شدند از شش گروهان تنها دو گروهان همزمان حركت كرده‌اند و سه گروهان برگشتند و يك گروهان ديگر جا ماند اين بود كه با فرماندة گروهان‌ها صحبت كردند و تصميم گرفته‌شد كه تا با كلية واحدها تماس حاصل نشده حركت نكنند، بعد از چند دقيقه اعلام كردند كه عمليات منتفي اعلام شده و همه نيروها برگردند عقب كه فرمانده، نيروها را به شهيد كاظميان سپرده و به عقب فرستاد. و با چند تن از برادران، مجروحين و شهدا را جمع نموده و به عقب آوردند. كه در اين زمان فرمانده از ايشان مي خواهد شما چون خيلي زحمت كشيده ايد مزد شما را كنار گذاشتند و ايشان مي فرمودند كه هرچه خدا بخواهد همان مي شود.

«شهيد محمدكريم كاظميان» ؛ اسوه خدمت و بی تاب شهادت

در روز بیست و هفتم مرداد ماه سال 63 بود كه صبح هنگام شهيد كاظميان نزد فرمانده رفت و گفت: كه من با چند تن از برادران همين حالا كه فرصت است مي رويم تا راهكار را براي امشب شناسايي نماييم. گويي ايشان در اين عملياتي كه در پيش رو بود خيلي بي تابي مي كردند و نگران بودند. كسي چيزي نمي گفت ولي ايشان مي آمد و مي گفت كه ما بايد برويم و اين راه را شناسايي كنيم و بالاخره رفت و شناسايي كرد و برگشت در شب بیست و هفتم مرداد ماه 1363 بود از همان لحظات اول حركت، ايشان جلو حركت مي كردند. به دل بچه ها افتاده بود كه نكند امشب خبري است كه شهيد كاظميان اين قدر مشتاق شده و خودش را توسط اين حرفها كه ما بايد امشب تا آنجا كه مي توانيم تلاش كنيم راضي مي كند...

بعد از گذشتن از يك رشته ارتفاع و شيار رودخانه و جنگل و تپه هاي سنگلاخي به طرف هدف كه يك كوه بود حركت كرده و حدود چند ساعت بعد يعني يك ربع به چهار صبح بود كه نفرات جلو با دشمن برخورد مي كنند و شهيد كاظميان با گذشت و فداكاري زياد به تنهايي اقدام به هدف گرفتن مي كند و هنگامي كه يورش مي برد و به طرف دشمن تيراندازي مي كند ، دشمن زبون به طرف ايشان آتش گشوده و گلوله به سر ايشان اصابت مي كند و حدود ده متر به روي سنگها پرتاب مي شود و رزمندگان تا اين ايثار و از خودگذشتگي شهيد را مي بينند، همه جلو مي روند و حمله مي كنند و باعث مي شوند كه دشمن چندين هدف را خالي گذاشته و پا به فرار بگذارند و این چنین شد که شهید محمد کریم کاظمیان در سحرگاه روز بیست و هشتم مرداد ماه سال 63 به درجه رفیع شهادت نائل گشت و پیکر پاکش در گلزار شهدای فریمان به خاک سپرده شد.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
الهام بگذی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۷ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۵
0
1
سلام.من خواهرزاده شهیدکاظمیانم.دایی مهربونم بهت افتخار میکنم.بسیار عالی بودوباعث شادی خانواده شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده