بررسی شیوه ها و تفکرات جنگی شهید میرحسینی در گفت وگو با مهندس حمید باقری، از یاران و هم زرمان شهید
در عملیات «بدر » که دشمن بعثی، عرصه را بر ما تنگ کرده بود، این سردار شهید حاج قاسم میرحسینی بود که در برابر دشمن مقاومت کرد و تا مرز اسارت و شهادت پیش رفت، ولی خداوند او را برای روزهای سخت نگه داشت.
شگفتی ساز دفاع مقدس

نوید شاهد: «او در آغاز عملیاتها، پیشقراول رزمندگان بود و در انتها نیز آخرین نفری بود که به عقبه برمی گشت. همیشه، مناطق سخت جنگی، عملیات سخت و سهمگین و پاتک های طاقت فرسای دشمن، سهم سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی بود. سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی بی آنکه فارغ التحصیل دانشگاه های نظامی باشد، تمامی مغزهای متفکر دانشگاه های مدرن نظامی دنیا را در «فاو» و «شلمچه» مقهور خویش ساخت... » این مصاحبه همچنان که خواهید دید در فضایی کاملا احساسی و با نگاهی ژرف از پی گذشت سه دهه از شهادت آن عزیز از سوی یکی از مریدانش صورت گرفته و ما نیز کوشیدیم شرایط مناسبی را فراهم کنیم تا مهندس باقری حماسه فرمانده دلاور و محبوبش، حاج قاسم میرحسینی را برای ما به تصویر بکشد.

سخن گفتن درباره سردار شهید میرحسینی را از هر جایی که صلاح می دانید شروع بفرما یید.

از آن روزگار خدایی، سال های سال می گذرد. از آن روزهایی که مردان مرد، روزگار عشق را به تصویر کشیدند و در راه معشوق، سر از پا نشناختند و عاقبت نیز به وصال محبوب نائل آمدند. از آنانی که با دستان خالی، دشمن تا بن دندان مسلح را خوار و زبون ساختند. از آنانی که فارغ التحصیل مکتب عاشورا بودند و عهد با حسین(ع) را از روز الست، با خون خویش امضاء کردند. لب تشنه جان دادند و گفتند به فدای لب عطشان حسین(ع). دست از پیکرشان جدا شد و در عین حال سرودند: فدای دستان قلم شدۀ عباس(ع). و تو ای حاج قاسم، فرمانده عزیزم، در سکوت غمبار کربلای 5 غریبانه سرودی: ما رایت الا جمیلا.

امروز من هم می خواهم در غیاب ظاهری و صوری شما فرمانده بزرگ، از حماسه کبوتران خونین بال حریم حرم سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) در کربلای ایران بگویم. اما کدامین زبان را یارای وصف حماسه عاشوراییان عصر حضرت روح الله است؟ شیرمردانی که از خویشتن خویش گذشتند و به دلدار رسیدند و امروز بر سر سفره سیدالشهدا(ع)، ما را می نگرند که دنیا را چگونه تنگ در آغوش کشیده ایم. ولی خب، چه می شود کرد؟ تا بنده و امثال بنده لب به سخن نگشاییم، چه کسی رازهای ناگفته کربلای 5 را فاش سازد؟ چه کسی باید از میرحسینی ها بگوید و درایت و تدبیرشان؛ از آنانی که در قهقهه مستانه شان عند ربهم یرزقون اند.


شگفتی ساز دفاع مقدس
مهندس حمید باقری

از ویژگی ها و خصوصیات آن یل سیستان برای ما بگو یید و اینکه اصلاً حاج قاسم چگونه حاج قاسم شد؟

سخن گفتن از سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج قاسم میرحسینی، کار دشواری است و زبان قاصر است تا در وصف این مرد بزرگ، آن گونه که شایسته اوست، کلامی را جاری سازد. به عنوان یک بسیجی که جنگ را از نزدیک لمس کرده و عملیات های مختلفی را تجربه کرده، صادقانه می گویم که عظمت و بزرگی سرداری چون سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی، غیرقابل توصیف است، اما به مصداق مشهور «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید » باید که انجام وظیفه کنیم و این هم فقط به دلیل این است تا به سهم و به اندازه وسع خود در رثای دلاورمردی ها و شجاعت این سردار بی نظیر، ادای دین کرده باشیم. هرگاه خاطرات سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج قاسم میرحسینی را در ذهن خود مرور می کنم، این آیه شریفه در ذهنم نقش می بندد که: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیهً مرضیه.

برای ما هم جالب است تا بدانیم که چنین شهید عزیزی چگونه از پی گذشت سه دهه از شهادت شان برای شما به مصداق این آیه شریفه بدل شده اند. در واقع دریچه نگاه شما برای ما جالب و حکایت چنین مصداقی هم درخور تعمق و توجه است.

حاج قاسم نهایت آرامش بود در کوران التهاب، و گلستانی بود در میان آتش. او معدن فصائل بود و اسوه خوبی ها که برای پی بردن به عظمت و بزرگی اش می طلبد تا در چهار بخش زوایای وجودی این سردار بزرگ را بررسی کنیم:

الف زابل: منطقه زابل دارای مردمی خونگرم، متعهد و در عین حال شجاع و دلیر است. مردمی پهلوان صفت و قهرمان پرور که دارای روحیه ای سرشار از عدالت طلبی و ظلم ستیزی هستند و وصف جوانمردی شان در نزد دیگر اقوام ایرانی، مثال زدنی است.

ب خانواده معظم شهیدان میرحسینی: خانواده ای مؤمن، خداجو و دارای پایه های مستحکم عقیدتی است که عشق به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را سرلوحه زندگی خویش قرار داده و ظلم ستیزی و عدالت طلبی را از مکتب اباعبدالله الحسین(ع)، آموخته و فارغ التحصیل این دانشگاه عظیم بوده است.

ج لشکر 41 ثارالله(ع) که به عنوان یکی از لشکرهای خط شکن و خط نگهدار دفاع مقدس، نیروهای توانمندی را در اختیار داشته است که سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی، فرماندهی آن را برعهده داشته و قائم مقامی این لشکر حماسه آفرین نیز با سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی بوده که نشانگر لیاقت و شایستگی این سردار بزرگ است.

د زندگی شهید: سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی هر چند که جوان بود و کم سن و سال و در هیچ دانشگاه مدرن نظامی دنیا تحصیل نکرده بود، اما درایت و هوشمندی بسیار که در کنار ایمان و تعهد از خود نشان داده بود، از او چهره ای کم نظیر در دفاع مقدس به وجود آورد، سرداری که از او در میادین نبرد حق علیه باطل به عنوان «خورشید زابل » یاد می شد.

از سردار معزز حاج قاسم سلیمانی نام بردید و ما را به یاد گفته مشهور ایشان درباره شهید حاج قاسم میرحسینی انداختید - و چه حسن تصادف زیبایی که این دو فرمانده شاخص دفاع مقدس هر دو «حاج قاسم » نام دارند - که می گفت آقای میرحسینی مردی بود برای روزهای سخت نبرد که در کوران مصائب و مشکلات دیدن چهره و حضورش کوهی از سختی ها و تلخی ها را به شیرینی بدل می ساخت و روزنه ای به سوی گریز از مخمصه و در نهایت، پیروزی پیش چشم همه می گشود.

راستی راستی که چه نیکو گفته است سردار حاج قاسم سلیمانی. واقعاً او عصاره مقاومت بود و سمبل رشادت و جوانمردی و هوشمندی و درایت جزء خصلت های ذاتی و لاینفک این انسان بزرگ بود. وقتی سینه تنگ و دل بی قرارش به اوج راضیهً مرضیه رسید، پا به عرصه جهاد می نهاد. شهید میرحسینی نوجوان روستایی زاده ای بود که با تحصیلات دبیرستانی وارد جنگ شد و از همان روزهای نخست در مناطق مختلف جغرافیاییِ جنگی (کوهستان رمل آب) چنان نبوغ و استعدادی از خود نشان داد، که او را از سایر رزمندگان متمایز ساخت.

شگفتی ساز دفاع مقدس

خاطره ای هم از مصداق های بروز این نبوغ و راهگشایی های ایشان در کوران حوادث سال های دفاع مقدس، بازگو بفرما یید.

در عملیات «بدر » که دشمن بعثی با تمامی قوای نظامی، عرصه را بر ما تنگ کرده بود، این سردار شهید حاج قاسم میرحسینی بود که تا لحظه آخر در برابر دشمن مقاومت کرد و خم به ابرو نیاورد و تا مرز اسارت و شهادت پیش رفت، ولی خداوند او را برای روزهای سخت نگه داشت. رزمندگانی که در عملیات والفجر 4 و کربلای یک حضور داشتند، هرگز حماسه آفرینی و شجاعت این سردار بزرگ را از یاد نخواهند برد.

یا مثلاً با وجود آن که پس از عملیات بیت المقدس تا والفجر 8 به دلیل کمک های فراوان اطلاعاتی و تسلیحاتی شرق و غرب به ارتش بعث عراق، عملیات گسترده و قاطعی علیه عراق انجام نشده بود که این امر باعث غرور ارتش عراق شد و جو نامناسب سیاسی در جهان، علیه ما حاکم ساخت. از این رو، طراحی عملیات والفجر 8 در منطقه «فاو » و عبور از «اروند » خنثی کننده همه این تبلیغات و دارای ارزش شگرف نظامی بود. هیچ کس گمان نمی کرد که با این همه مشکلات و گرفتاری ها بتوانیم از عملیات یادشده، پیروز و سربلند بیرون بیاییم، اما درایت امیری چون سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی در این عملیات، یکی از شاهکارهای نظامی را رقم زد و رزمندگان اسلام توانستند از اروند عبور و فاو را فتح کنند و در برابر پاتک های سهمگین دشمن در شهر«فاو »، ایستادگی کنند.

اگر مصداق های دیگری هم در ذهن دارید بیان بفرما یید.

پس از فتح «فاو »، دشمن تمامی توان نظامی خود را به کار برد تا «فاو » را پس بگیرد. دشمن با هواپیماهای مدرن، توپخانه و واحدهای زرهی و شیمیایی عزم خود را جزم کرده بود تا رزمندگان اسام را از فاو بیرون کند. شخص صدام، وزیر دفاع و ده ها ژنرال عراقی وارد منطقه «فاو » شدند. تا در یک عملیات سهمگین و تن به تن، به قول خودشان درسی فراموش نشدنی به ما بدهند. از این رو هجوم سراسری خود را به «فاو » آغاز کردند و پاتک های سهمگینی را صورت دادند، به نحوی که حتی گارد ریاست جمهوری صدام نیز وارد منطقه «فاو » شده بود تا در جنگی نابرابر، آبروی از دست رفته خود را بازیابد.

این جنگ تن به تن از بهمن تا اردیبهشت ماه به طول انجامید، در حالی که نقش سردار شهید حاج قاسم میرحسینی و لشکر 41 ثارالله در فاو در رویارویی با ارتش بعث عراق، کم نظیر و بی بدیل بود، زیرا دشمن با تمامی امکانات و با حمایت دولت های دیگر در «فاو ،» حریف تفکر میرحسینی ها نشد. به نظر من میرحسینی در «فاو » ابداع کننده نبرد تن و تانک بود و چه بسا تانک هایی که از میان رزمندگان عبور کردند ولی توسط این عزیزان محاصره و شکار شدند.

میرحسینی با آن نفس مطمئنه و آرامش خاص خود، جهنم «فاو » را برای رزمندگان ما به گلستانی تبدل کرد که هیچ کس فکرش را نمی کرد. شاید عبور از «اروند » در آن شب سرد زمستانی جزو اسرار زندگی سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی و غواصان خط شکنی باشد که هنوز هم فاش نشده است.

جایگاه کلی شهید میرحسینی به عنوان یک فرمانده شاخص و شهید بزرگ در کل سال های دفاع مقدس چگونه جایگاهی است؟

مثلاً کربلای 4 یکی از عملیات هایی بود که هنوز هم یادش ذهن و خاطر همه بچه ها را آزرده و برای همه رزمندگان که در این عملیات حضور داشتند، یکی از غمبارترین عملیات دوران دفاع مقدس به شمار می رود که ذکر جزئیاتش در این مقال نمی گنجد، اما باز هم ذکاوت و هوشمندی سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی باعث شد تا اهداف لشکر بعث عراق در این عملیات محقق نشود. به جرأت می توان گفت که در آن مبارزه تن به تنِ چندساعته، عزم و اراده پولادین حاج قاسم بود که بر دشمن غلبه کرد و توانست با درایت، نیروهای خود را از جزیره بیرون بکشد.

حد فاصل عملیات کربای 4 و کربلای 5 حدود دو هفته بود که هیچ کدام از تحصیل کرده های ارشد نظامی دنیا، جرأت نمی کردند در فاصله ای کمتر از دو هفته، بعد از عملیات سخت و سهمگین کربلای 4، قوای ناچیزشان را تجهیز کنند و نیروهای خسته خود را متمرکز سازند و عملیاتی به عظمت عملیات کربلای 5 را طرح ریزی کنند. به لطف خدا و عنایت اهل بیت(ع) و درایت و تیزهوشی فرماندهانی چون حاج قاسم میرحسینی، در آن شرایط سخت و دشوار، این امر محقق شد و از نیروهای خسته و مجروح، چنان لشکر قدرتمندی را محیا ساخت که متفکران نظامی شرق و غرب را به حیرت واداشت.

«شلمچه » با تفکرات نوین نظامی شرق و غرب طراحی شده بود و دارای موانع و استحکاماتی بی نظیر بود.

دشمن «شلمچه » را به آب بست و موانع خورشیدی را در آب، کار گذاشت و سیم خاردارها مانعی دیگر بر سر راه رزمندگان اسام بودند. مین، دژهای دو جداره و داخل دژها نیز به همراه ده ها سنگر بتنی، هواپیما و هلی کوپترهای مدرن دشمن، واحدهای شیمیایی، توپخانه و مدرن ترین تانک های دنیا، همه و همه دست به دست هم داده بودند تا عرصه را بر فرزندان حضرت روح الله تنگ کنند. اما ایده های نوین میرحسینی چنان روحیه بخش بود که رزمندگان اسلام یکی پس از دیگری چنین موانعی را پشت سر نهادند و به قلب دشمن یورش بردند و در مقابل پاتک های سهمگین دشمن، مقاومت کردند.

در این عملیات سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج قاسم میرحسینی و نیروهای جان بر کفش بارها در محاصره تانک های دشمن قرار گرفتند اما با توکل بر خدا و درایت و تیزهوشی، با دست خالی از محاصره تانک ها و اسارت رهایی یافتند و دشمن را به اسارت گرفتند. سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج قاسم میرحسینی در این عملیات چونان گذشته، ابهت نظامی شرق و غرب را در هم شکست، او به تنهایی یک لشکر بود و این را بارها و بارها در فاو و شلمچه به اثبات رساند و به جای یک لشکر در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح، مقاومت کرد.

از یاران شهید مکرر شنیده ایم که ایشان با همه این توانمندی ها همیشه چونان سربازی ساده رفتار میک‌رد و حتی بر خاف فرماندهان دوره دیده و کلاسیک که در مقر خودشان می مانند و از دور، نیروها را هدایت میک‌نند همیشه در پیشانی نیروهایش حرکت میکرد و به قلب دشمن می زد.

کاملاً صحیح است. او در آغاز عملیات ها، پیش قراول رزمندگان بود و در انتها نیز آخرین نفری بود که به عقبه برمی گشت. همیشه، مناطق سخت جنگی، عملیات سخت و سهمگین و پاتک های طاقت فرسای دشمن، سهم سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی بود. سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی بی آن که فارغ التحصیل دانشگاه های نظامی باشد، تمامی مغزهای متفکر دانشگاه های مدرن نظامی دنیا را در «فاو » و «شلمچه » مقهور خویش ساخت و اندیشه های آنان را در این مناطق دفن، و ثابت کرد که خودش بنیان گذار یک تفکر نوین نظامی است که جا دارد از ایشان به عنوان شگفتی ساز دفاع مقدس، نام بُرد. شاید سال ها بعد تفکر میرحسینی ها در طراحی عملیات رعدآسا، عبور از اروند و حماسه آفرینی در شلمچه در دانشگاه های نظامی دنیا تدریس شود.

سخن پایانی؟

مخلص کلام این که؛ این روستایی زاده زابلی که متخصصان و فارغ التحصیلان نظامی دنیا را در شلمچه و فاو مقهور درایت و تدبیر خویش ساخت، در عین حال بی ادعا بود و صاف و ساده.

مفسر قرآن بود و با صوت زیبایی قرآن را قرائت می کرد و عشق وافر او به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و عشق و علاقه اش به حضرت امام(ره) زبانزد خاص و عام بود و جان کلام این که میرحسینی، بنیان گذار دانشگاه ظلم ستیزی در دنیای نوین امروز بود که با الگوپذیری از قیام عاشورا و تحت رهبری امام، به آن اهداف بلند دست یافت.

حال که کار به این جا رسید بگذارید چند جمله ای را از عمق جانم خطاب به این سردار بزرگ و فرمانده قدیمی خودم بر زبان جاری سازم: ای سردار دلاور و بی نظیر دوران که با شهادت، بار خستگی را از دوشت برداشتی و به سمت وصال محبوبت پر کشیدی، یقین دارم در آن لحظه ای که گلوله پیشانی ات را شکافت، آرام آرام دیدگانت را فروبستی. زیرا یارانت را به جان و دل، دوست داشتی و نمی خواستی که یکباره با ما وداع کنی.

اگرچه درد اصابت گلوله شدید بود و غیرقابل تحمل، اما به دلیل این که ترس بر ما غالب نشود و در میدان جنگ قافیه را نبازیم، آرام آرام چشمانت را بستی و تا خدا پرگشودی و ما را نیز به خدا سپردی. ای خورشید تابان زابل، چه کسی گفت که با شهادت تو، خورشید زابل غروب کرد؟ شهادت تو فروغت را جاودانه ساخت، تا دل های ما جاماندگان را تجلی بخشد. باشد که در ادامه مسیرتان، ثابت قدم باشیم و استوار. ان شاءالله.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده