سه‌شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۱۵
وقتی جنگ آغاز شد او نیز مانند هر ایرانی غیرتمندی طاقت نیاورد و بعنوان سرباز افتخاری رفت ارتش ثبت نام کرد . رحمانقلی از اینکه می خواست راهی جبهه شود خیلی خوشحال بود .


روایتی خواهرانه از شهید ((رحمان قلی سبحانی ))


نوید شاهد خراسان شمالی :

شهید رحمان قلی سبحانی :   در  تاريخ اول خرداد ماه  سال 1340 ، در شهرستان مانه و سملقان  در خانواده‌اي مسلمان و شيعه ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي خود را در همان شهر سپري نمود .وي در سن هفت سالگي قدم به مدرسه نهاد و شروع به تحصيل کرد و دیپلمش را دریافت کرد

پس از پيروزي انقلاب به ششغل جوشکاری روی آورد و مشغول به به كار شد. وي در سال 1357، طبق سنت پيامبر ازدواج نموده  و سه ماه از این ازدواج نگذشته بود که در سال 1360 به منطقه  عملیاتی مهران  جهت نبرد با مزدوران بعثي اعزام گرديد و در آنجا مشغول خدمت شد و در همان منطقه بر اثر اثابت تیر به گلویش  در تاریخ بیست و هشت  آذر ماه سال 1361، به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

روایت خاطره شهید به بیان خواهر:
من خواهر شهید(( رحمانقلی سبحانی )) هستم . برادرم رحمانقلی در آشخانه متولد شد . او از همان کودکی از پدر و مادر حرف شنوی داشت و در کارهایش با آنها مشورت می کرد .

برادرم  هم مانند تمام هم سن و سالانش در هفت سالگی به دبستان رفت او ابتدایی و دوران راهنمایی را در دبستان عنصری خواند . وقتی از تحصیل فارغ شد مشغول کار جوشکاری شد . او در کارش هم مانند تحصیلش موفق بود .

وقتی جنگ آغاز شد او نیز مانند هر ایرانی غیرتمندی طاقت نیاورد و بعنوان سرباز افتخاری رفت  ارتش ثبت نام کرد . رحمانقلی از اینکه می خواست راهی جبهه شود خیلی خوشحال بود .

برادرم از جبهه که به مرخصی  می آمد خبر همه را می گرفت و هنوز کسی از آمدنش مطلع نشده بود خودش به خانه همه می رفت تا احوال ما را جویا شود.

رحمانقلی هفده سال بیشتر نداشت که ازدواج کرد . تازه سه ماه از ازدواجش می گذشت و فرزندی نداشت که دوباره به جبهه رفت و در منطقه مهران با تیری که به گلویش اصابت کرده بود به شهادت رسیده بود.

یک خواب:
در خواب دیدم که برادرم شهید شده و او را تشییع می کنند و همسایه مان آمد و به من گفت : (( تو چرا نمی آیی تشییع جنازه برادرت است )) از خواب بیدار شدم و رفتم نزد پدرم و جریان را برایش تعریف کردم و پدرم هم برای اطمینان از سلامت او رفت تا با او تماس بگیرد که همانجا به او اطلاع دادند که او به شهادت رسیده است

راوی : زینب سبحانی "خواهر شهید"

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده