خاطره اى از شهيد احمد محمدى خواجه دهى فرزند محمد به نقل از سيده نبات موسوى (مادر شهيد)
نويد شاهد مازندران؛ خاطره اى از شهيد احمد محمدى خواجه دهى فرزند محمد به نقل از سيده نبات موسوى (مادر شهيد).

«شانه ى زخمى»

«شانه ى زخمى»
مدرسه كه مى رفت، براى اين كه كمك خرج خانواده اش باشد، در كارخانه ى موزائيك سازى ميركمالى كار مى كرد. يك روز وقتى به خانه برگشت ، مثل هميشه لباسش را عوض نكرد. گفتم: بيا برو حمام سر و تن ات را تميز كن.
گفت: بعداً مى روم.
تا يك هفته حمام نرفت. تعجب كرده بودم؛ توى آن گرما، چطور از سر كار كه مى آيد، به حمام نمى رود تا عرق سر و تن اش را بشويد!
يك روز وقتى خواب بود، آرام پيراهنش را بالا زدم و ديدم دو طرف شانه اش زخم شده.
بيدار كه شد از او پرسيدم: چه بلايى سرت آمده؟
گفت: سيمان را روى پشتم گذاشتم تا از ماشين بياورم پايين، يكهو از دستم سُر خورد و شانه ام زخمى شد. نمى خواستم شما بدانيد و غصه بخوريد.

شهيد احمد محمدى خواجه دهى فرزند محمد در سال 1333 در شهرستان بهشهر تولد يافت و تحصيلات خود را تا مقطع فوق ديپلم در رشته كامپيوتر ادامه داد. ايشان در تاريخ 4 آذرماه 1361 در منطقه عين خوش به درجه شهادت نائل آمد. 



كتاب به مساحت آسمان(خاطرات شهداى مازندران)

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده