نسیم جان فزای صبح که شب را به امید سحر به بیداری نشسته بود با تنی خسته و رنجور از راه رسید و شکفتن الله ای دیگر را به ارمغان آورد لاله ای که اندامش را قطره های خون سرخ زینت بخش بود و بسان چشمه سارانی پاک میماند.

شهید اصغر مشهدی محمد نیز از سلاله پاکان و آزادگان بود که به سال 1333 چشم به جهان گشود  از همان ابتدای تولد سیمایش نشانگر رازی بود که در قلبش پنهان بود و هرکسی را یارای پی بردن به این اسرار نبود.

در تحمل دردها و رنجها بردبار و صبور بود چهره اش از مظلومیت خاصی برخوردار بود و این امر نکته روشنی را هویدا میکرد که هیچ کس کتمان از این صفت نمینمود و در اولین برخورد شیفته سیمای معصومانه وی میگشت.

در دوران نوجوانی هیچگاه از آرزوهای جوانی و هوسهای آن دوران در او نشانه ای نبود و از افکار پوچ و واهی که همگی ازظلمت کده های رژیم فاسد پهلوی سرچشمه میگرفت سخت دوری میجست در همان دوران بود که با شناختی عمیق به خداوند تبارک و تعالی سعی میکرد از مرتکب شدن کارهای خلاف دوری جوید آری او دیدگان نافذی داشت که مسائل را خیلی زود میفهمید و درمی یافت و با شناختن اصل خویش بیشتر به وجود خدایش ایمان می آورد و بهتر وی را بازشناخت و در صدد سپاس و تشکر از نعماتش که به وی عطا کرده بود برآمد.

برای عمیقتر گشتن این دلباختگی سرتعظیم فرود می آورد و به نماز می ایستاد و این نیایش عاشقانه اش هیچگاه ترک نشد بسیار مهربان و صبور بود و این مهربانی و صابری در دیده گان نافذش بسیار هویدا بود. بعد از طی دوران دبیرستان  به سربازی رفت و از همان دوران بود که به ظلم و بیداد گریهای فرعون زمانه خویش آگاهی یافت و از دریچه ذهن باز خود چاره اندیشی کرد وسرانجام بر این امر واقف گشت که تنها کاری که میتواند انجام دهد این است که میتواند حداقل خانواده و بستگان خود را از جریانهای موجود جامعه مطلع سازد و از همان دوران برآن شد و شروع به فعالیت نمود و به مبارزات پراکنده خود برعلیه رژیم منفور ستمشاهی کمر همت بست و تا سال 57 در بیدارسازی محرومان و دربند کشیده شدگان زحماتی را متحمل شد و دست به تلاشهای زیادی زد و بدینوسیله کمی درآگاه سازی مردم در حد توانایی خود تلاش کرد. با شکوفایی انقلاب عظیم اسلامی  ما فعالانه در تظاهرات شرکت میکرد و در این راه از کمترین تلاشی کوتاهی نورزید و تا سرحد جان مجاهدت و پیکار نمود چون آرزوی شهادت مسئله نوینی برای او نبود زیرا از همان ابتدا که از خدایش پیروزی کرد لحظه لحظه این خط سرخ را مدنظر داشت و آنرا از آفریدگارش طلب مینمود.

از خصلتهای بارز دیگر او پیروزی از امامش و رهبرش  بعد از خداوند تبارک و تعالی بود و هیچگاه به خط انحراف دیگری حتی برای یک لحظه نمی اندیشید.

از پیروان صدیق و وفادار شهید مطهری و شهید مظلوم بهشتی و دیگر علمای اسلام بود و همواره دیگران را به مطالعه کتب اسلامی به جای مانده از این عالمان بزرگواران توصیه میکرد.

بعد از پیروزی انقلاب با اینکه کارمند وزارت کار بود نتوانست در پشت میزهای اداری باقی بماند هیچگاه حب ریاست او را دربرنگرفت و با اینکه میتوانست بماند و همانند دیگران در پی کسب مقامهای دنیوی باشد اما به این امر کاملاً واقف گشته و معتقد بود که با پیروزی انقلاب و نجات یافتن از دست حاکم جور هنوز جهاد مقدس امت اسلامیمان تمام نگشته و باید در پی جهاد دیگری بود.

بر این اساس اداره را رها کرده و بدنبال فمران امامش که از جان بیشتر دوستش میداشت به کشاورزی روی آورد تا بدینوسیله بتواند قدمی در جهت خودکفایی و قطع وابستگی میهن اسلامیش بردارد در مزارع سرسبز و خرم گندم میکاشت و در زیر آن گرمای طاقت فرسا که اشعه آفتاب به بدن نحیفش چون آتش سوزان میتابید مقاومت میکرد و ازهدفی که در پیش گرفته بود بسیار خوشنود بود و فقط با نان خشکی که در جیبش بود اکتفا میکرد.

همیشه میگفت هربار که گندم میکارم و سبز میشود و آنرا درو میکنم خشنودم از این جهت که قدمی به سوی خودکفای برمیدارم او همواره صبوری را به همگان توصیه میکرد.

رفتن به دعای کمیل برایش بسیار دلپذیر بود و با گروهکهای ضدانقلاب و معاند سخت دشمنی داشت و ضدیت خود را با بنی صدر و منافقان و دیگر عمالش در عمل به اثبات میرساند. و در جهت افشای جهره کریه منافقین و... و آگاهی دادن به امت قهرمانمان نقش بسزایی داشت.

با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران جهاد مقدس را که در پیش گرفته بود نیز وی را راضی نگرداند و روح پرجوش و متلاطمش در جسم خاکیش توان ماندن نداشت و نمیتوانست با کار و فعالیت در مزرعه آن جوش و خروش درونی خویش را اقناع کند به همین انگیزه دست از خانواده و... شست و به سوی صحنه های حق علیه باطل رهسپار گردید و حرکتی بی برگشت را آغاز کرد.

او هیچگاه صله رحم را فراموش نمیکرد و مادامیکه در جبهه های نبرد حق علیه باطل بود با نوشتن نامه به اقوام و بستگان به این طریق باز هم با آنان در ارتباط بود و از حماسه و ایثارگریهای کفرستیزان اسلام برایشان میگفت.

سرانجام بعد از مدتها نبرد و حماسه آفرینی موفق شد به معشوق خود نائل آید و با درآغوش کشیدن عروس سرخ پوش شهادت به خواسته درونی خویش که همانا شهادت در راه خدا بود برسد.

روحش شاد و راهش پررهرو باد.
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده