شهید آبان ماه
سه‌شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۲۵
شهید مهدی برقعی در سال 1346 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 62/8/30 در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

تبار نامه ی خونین این قبیله کجاست

که بر کرانه شهیدی دگر بیفزاید 

تقدیم به تمامی آنانی که از من گذشتند و ما شدند.

در پست و بلند این دشت پیکر خون آلود شهیدانی است که ارواح بزرگ خود را به آسمانها فرستاده اند. همچون کبوتران سپیدی که خود را بر روی برکه می اندازند روان درخشنده خویش را روی چشمه سارهای سپید گون رحمت لایزال رها کرده اند. اینجا همه عشق است و حماسه ی جاودانگی. اینجا همه نور است و محبت و نیم گروهی دست در دست هم در گوشه ی کوههای سر بر فلک کشیده چادر سیاه را بر سر کرفته اند تا احیایی دیگر به پا سازند. اینان جمع عشاقی هستند که کران تا کران جبهه ها را معطر به نوای خوش مناجات خویشتن نموده اند. اینان پاک باخته گانی هستند که نیمه شبان بر بستر سنگهای سیاه به تماشای یار می نشینند و اینان همان اولیاء خدا همان محبان، همانهایی هستند که گوی سعادت را ربودند و خلیفه ی حق گشتند و به سوی او پرواز کردند.

آری ذریه ی پاک رسول خدا فرزند صدیقه کبری سید بزرگوار ما مهدی برقعی نیز به استقبال این محیط روحانی شتافت و در فجر خونین جبهه های جنگ تحمیلی عاشقانه نماز خون خواند.  او که یک دنیا خلوص و ایمان و متانت بود اکنون روح بزرگش در دشت خونین جبهه های غرب و جنوب به حرکت آمده ، در لقای رب نشسته و کنون به برکت جهادش حنت نعیم راهبه اش کرده اند.

چه خوش است که صحیفه پر بار زندگیش را ورق بزنیم و آن را آینه ی عبرت خویشتن قرار دهیم شاید که وجودش ما را هم در پیچ و خم های زندگی رهنما باشد.

تولد :

آری در شب قدر ، شب شهادت مولای متقیان شب نزول ملائک الهی شب سلام حی حتی مطلع الفجر ،مولودی از سلاله ی پاک رسول الله متولد گردید. او را مهدی نامیدند تا هادی باشد و براستی چنین شد. مهدی در سحرگاه 21 ماه مبارک رمضان مطابق با دوم دی ماه 1346 همراه با بانگ تکبیر گوی موذن و نزول رحمت الهی پا به عرصه وجود گذاشت .

دوران کودکی:

مهدی از همان اوان کودکی از مکارم اخلاقی بارزی برخوددار بود. متانت روحی و صبر و تحلمش و همچنین رفتار پسندیده او همه و همه جذبه ای روحانی و برجستگی خاصی در میان دوستان و اشنایان به او بخشیده بود . واضح است که این صفات پسندیده و اخلاق حسنه اش از تربیت مذهبی خانواده ای که با اسلام و معنویت تشیع پیوندی ناگسستنی داشتند سرچشمه می گرفت . مادرش همواره سعی بر این داشت که بی طهارت به فرزندش شیر ندهد و این خود عاملی در معنویت برادر شهیدمان محسوب می شود .

همجواری با مرکز علم و کمال و بارگاه مطهر حضرت معصومه (س) در رشد دینی و کمالات معنوی شهید تاثیر به سزایی داشت .

عوامل خانوادگی و محیط معنوی از همان دوران این عزیز را انسان پاک و ایثارگر ، و مهربان و متین پروراند و چنان روحیه ی مذهبی به وجودش بخشید که از همان سنین کودکی شروع به خواندن نماز کرد و این همان چیزی بود که به خاطرش جان داد و بقاء جاوید یافت .

شهید پس از گذراندن ایام طفولیت به سوی مدرسه رهسپار گشت دوران ابتدایی را در مدرسه امیرکبیر قم گذراند و دوران راهنمایی را نیز در این مدرسه سپری نمود که این ایام مصادف با انقلاب پر شکوه امت اسلامی بود .

آتش عشق او به اسلام همزمان با ظهور انقلاب اسلامی موجب شد تا این نوجوان عزیز تمام نیرویش را در این مسیر به کار گمارد. علاقه ذاتی اش به امام از همان اوان آشکار شد با تلاش و کوشش پیامهای امام را از برادران می گرفت و به دوستان می داد تا شاید بتواند نقش به سزایی را در این انقلاب که تداوم راه انبیا  اولیا خداست ایفا نماید .

از انجا که نعمت وجود این انقلاب اسلامی را درک کرده و خود را در آن سهیم می دانست از هیچ کوشش در این راه دریغ نداشت و در این هنگام برای اغنا افکارش در جلسات قران شرکت می جست و همینطور در جلساتی که با دوستانش در خانه داشتند به بررسی احادیث ائمه معصومین (س) و آیات قران می پرداخت . و چون خود را پیرو مولای خویش امیر مومنان (ع) می دانست همواره سفارش ایشان را نصب العین خود قرار داده و به کار می گرفت که می فرمایند الله الله فی نظم امرکم از این جهت بود که ساعات روزانه خود را در غالب برنامه های مختل از جمله مطالعه کتابهای مذهبی به ویژه کتب شهید مطهری و دستغیب و بررسی پیامهای امام و برنامه های عبادی سازنده تنظیم کرده بود. ضمن آنکه در کنار این برنامه از مطالعه کتب درسی غافل نبود و معتقد بود که باید به عنوان یک دانش آموز مسلمان و مبارز هم حضور فعال در صحنه انقلاب داشت و هم حافظ سنگر مدرسه بود .

لذا در نامه ای به دوستانش می نویسد می گوید من هم مانند همه ی دانش آموزان آرزو دارم که به سنگر دانش آموزی و مدرسه برگردم ولی جنگ با سرنوشت ما بستگی دارد و از همه چیز مهمتر است و در قسمتی از نامه ی دیگر چنین متذکر می شود: ای دوستان علاوه بر خواندن درس به تهذیب نفس و اخلاق بپردازید که اگر از درس مهمتر نباشد کم اهمیت تر نیست که علم بدون تهذیب اخلاق به درد نمی خورد هر علمی که باشد .

دوران نوجوانی ورود به دبیرستان :

آری آن شهید عزیز ما در محیط بازتری وارد می شود و ورودش به این محیط همگام با بلوغ فکری اش بود. او تحصیلات متوسطه خویش را در دبیرستان امام صادق (ع) (حکیم نظامی ) شروع کرد . و این آغاز یک مرحله ی نوین در زندگی او بود. محیط دبیرستان کتب درسی او را اغنا نمی کرد و عطشش را فرو نمی نشاند. انجمن اسلامی تکیه گاهی  بود که او را به سوی خویش می خواند ورودش به این پایگاه او را هر چه بیشتر از پیش در متن سیاست قرار میداد و افق دیدش را نسبت به مسائل باز می نمود .

برای اینکه بتواند بین محیط دانش آموزی و بسیج هماهنگی برقرار کند وارد ستاد مقاومت ناحیه چهار گردید . با ورودش به ستاد روح تهاجم نسبت به دشمنان انقلاب بیشتر در او شعله کشید. شهید در سال 1360 با گروهی از برادران مدتی عازم مناطق محروم و کرد نشین کشور شد که در آن زمان آن مناطق در تب اختلافات ضد انقلاب می سوخت و این هجرت روحانیش به کردستان عطش عشقش را به انقلاب بیشتر می نمود. پس از باز گشت از سفر به تحصیل و فعالیتهای خود ادامه داد و توانست در این دوران خدمات بیشتری انجام دهد مدتی برای لقای تفکر صحیح اسلامی وارد کتابخانه این دبیرستان شد. زمانی در قسمت تبلیغات و دیگر قسمتهای این انجمن فعالیت کرد. آخرین کاری که عهده دار شد تشکیل قسمت اردو و بسیج در مدرسه بود و همچنین برای اینکه بتواند روح صفا و صمیمیت را بنیانگذارد ابتدا یک دوره آموزشی برای دانش آموزان قرار داد. زیرا حفاظت این دبیرستان که مرکز برقراری نماز وحدت بخش جمعه است بسی حائز اهمیت است و این خود خدمتی بزرگ محسوب می شد .

در تابستان و سال تحصیلی همگام با درس در کلاسهای بسیج سپاه پاسداران قسمت دانش آموزی شرکت جست تا بتواند بر علم و ایمان خود بیفزاید.

مدتی همگام با تحصیلات دبیرستان به دروس مقدماتی حوزه پرداخت و خدمت چندی از طلاب به تلمذ پرداخت .

شروع سال تحصیلی 61_62 برای او دنیای دیگری بود همچون مسافری که نخواهد در دیار دیگر رحل اقامت بربندد آرام و قرار نداشت مثل اینکه سبک شده بود. گویی که می خواست پرواز کند او شبها به یاد سنگر نشینان بر روی زمین می خفت و راه تهذیب را برخود می گشود. بالاخره در دبیرستان در رشته خود (ریاضی ) به تحصیل ادامه داد اما وجود او در دنیای دیگری پرواز می کرد و به فکر رفتن به جبهه و . . .

بعد از گذشت سال تحصیلی با قبولی خرداد ماه از پدر و مادر اذن رفتن به میدان جنگ و جهاد را گرفت وقتی با موافقت آنها روبرو شد عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و به آن فیض عظمی نایل آمد. اوراق زندگی مردان خدا چه زیبا ورق می خورد او که به شهادت فامیل یک بار دروغ نگفت و آنچنان بود که خدایش می خواست پس چه پاداشی بهتر از شهادت را میتوان حق او دانست .

ای ذریه رسول الله جهادت مبارک که تو نعمتی بودی بر ما ، دوستانش میگفتند در جبهه کمتر نماز شبش ترک می شد و  به ما می گفت نمازتان را با عنایت بخوانید. توجه کنید با چه مبدایی سخن می گویید. مهدی برای ما الگوی نمونه ای بود که صفات اخلاقی را از او درس می گرفتیم ایام رزم خویش را در گردان موسی ابن جعفر (ع) در بین برادران سمنانی گذراند. در جبهه هم از تکاپو نیفتاد مدتی در سر پل ذهاب بود بعد در مریوان سپس در منطقه عملیاتی و الفجر چهار در پنجوین.

اما شهادت او از زبان یکی از همسنگرانش

نزدیکیهای غروب که خورشید خود را پس کوههای بلند غرب می کشید و شب آهسته آهسته فرا می رسید صدای روح نواز موذن برخواست (الله اکبر) بچه ها نماز را شروع کردند، مهدی هم هنگامی که نماز پایان یافت دستها را به سوی آسمان بلند کرد. نمی دانم چه می گفت اما اشک سوزناکش بازگو کننده ی حال جانکاهش بود، مهدی عزیز تو در آخرین سجده ی خونین ات با خدای خود چه گفتی که اینگونه پذیرفت. پس از نیایش به درگاه حق بوسه زد و برخواست. آن شب ما را به 6 دسته تقسیم کردند. مهدی دسته سه بود . ساکت و سر به زیر گوشه ای می اندیشید اما به چه آیا به شهادت؟ مدتی گذشت عملیات شروع شد. بعد از عملیات در میان موج شهیدان مهدی نیز دیده می شد.

آری شهید سید مهدی برقعی بعد از 16 سال تلاش و ایمان و ایثار و ... به درجه رفیعه شهادت نائل آمد.

او که سینه اش مملو از عشق به مولایش امام حسین (ع) بود ایام شهادت و عزاداریش نیز مصادف با اربعین حسینی شد آری او رفت و اکنون جایگاهش بسی رفیع و پر منزلت است «طوبی لکم».

ما این شهادت را به امام زمان (عج) و رهبر انقلاب امام خمینی و امت شهید پرورمان تبریک و تسلیت عرض می نماییم و امید است راه پربار این شهدا هر چه زودتر به هدف نهایی و پیروزی کامل انجامد و انقلاب اسلامی خونبار ایران رهگشای آزادی و از بند رستن تمام توده های مظلوم و در بند تاریخ گذشته و همه ی آنان را بر مستکبران جهان پیروز گرداند.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده