وصیت نامه اعتقادی شهيد حميد صالح رعيتى
جمعه, ۱۹ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۴۲
بیست و پنجم شهریور 1346‏، در روستای هریسان از توابع شهرستان ساوه ‏به دنیا آمد. پدرش احمد، کشاورزی می کرد و مادرش صغرا نام داشت. در حد دوره ‏راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم آبان 1362، در پنجوین عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و بیست و چهارم فروردین 1373‏، پس از تفحص در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهيد حميد صالح رعيتى فرزند احمد

بسم الله الرحمن الرحيم
من طلبى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى احبنى و من احبنى عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته ديته و من على ديته فانا ديته .
آنكس كه مرا طلب كند مى يابد آنكس مرا يافت مى شناسد آنكس كه مرا شناخت دوستم مى دارد آنكس كه دوستم داشت بمن عشق مى ورزد آنكس كه بمن عشق ورزيد من نيز به او عشق مى ورزم آنكس كه به او عشق بورزم او را مى‌كشم و هركس را كه من بكشم خونبهايش بر من واجب است و آنكس كه خونبهايش بر من واجب است پس من خودم خونبهايش هستم.

شكر سپاس خدايى را كه بر آدم منت نهاد تا خود انتخاب گر راه خود باشد در دوران زندگى هر فردى يك  روز امتحان ميشود و هستند كسانى كه از اين امتحان الهى پيروز بيرون مى‌آيند در اين زمان كه دين حق و حقيقت در خطر است و تمام ملل جهان كمر به نابودى آن بسته اند و در اين زمان كه دين حق و حقيقت درخطر است و تمام ملل جهان كمر به نابودى آن بسته اند و در اين زمان كه كشور اسلامى ايران مورد حمله دشمنان خدا قرار گرفته وظيفه شرعى خود دانستم كه پاى در چكمه كنم و دين خدا را يارى نمايم تا خدايم يارى دهد و نيز به نداى حسين رهبر دينم پاسخ دهم و در كربلاى ايران جان بى قابل خود را نثار دين و راه حسين نمايم چون مى‌دانم كه مرگ با شرافت بهتر از زندگى با خوارى و مذلت است.
ما كه وارث راه حسينیم نبايد مرگ باذلت و خوارى را انتخاب كنيم. پس اين راه را انتخاب كردم برادران و خواهرم و مادرم اميدوارم بعد از من نگران نباشيد اگر من شهيد شدم بر مزارم گريه نكنيد و اگر اسير شدم انتظار آمدن يك اسير را نكشيد و اگر مجروح شدم به ملاقاتم هجوم نياوريد و اگر ناپديد شدم فراموشم كنيد و به ياد شهيد گم گشته در قبرستان كه رفتيد براى من نيز فاتحه اى بخوانيد.
يك پيامى هم براى ملت ايران دارم و آن اين است كه اى برادران حزب اله امام را هرگز تنها نگذاريد و برادران در سنگر را هم يارى كنيد و اى گروهكهاى بى بندو بار كه دست كثيف رهبرانتان بنى صدر و رجوى در دست آمريكا هست و با او همكارى مى كنند از اين كارها دست برداريد و هر چه زودتر به دامان اسلام بازگرديد يك پيام براى خانواده ام و تشييع كنندگان جنازه ام دارم برايم  اشك نريزيد سينه نزنيد بلكه خوشحالى كنيد چون من به كام دل خويش رسيدم و الان من خوشبختم چون رسالتم را به پايان رساندم اگر اشكى بر مزار من مى ريزيد براى اسلام بريزيد.
بيائيد اشكهاى را كه مى خواهيد بر مزارم بريزيد اين اشكها را گلوله كنيد و بر سر دشمن فرود آوريد و ناله هايتان را چكش يا پتكى كنيد و بر سر دشمن ها بزنيد.


آنكس كه تو را شناخت جان را چه كند فرزند و عيال و خانمان را چه كند ديوانه كنى هر دو جهانش بخشى ديوانه تو هر دو جهان را چه كند اين وصيتنامه در روز شنبه  3/7/1361  در پايگاه شهيد صدوقى نوشته شده است
صبح : ساعت 55/8  دقيقه و 30 ثانيه.

منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران  استان مرکزی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده