اشک شوق از چشمانم جاری شد، گفتم: پسر من می خواست راه کربلا را باز کند ، حالا خودش در رکاب امام حسین(ع) است، من افتخار می کنم که مادر شهیدم.
نوید شاهد کرمان، "لطف خدا شامل حالم شد و روانه ی کربلا شدم . یک روز در حرم مطهر امام حسین(ع) شبکه های ضریح را در دستانم گرفتم و در حالی که بی وقفه اشک می ریختم.

گفتم: آقا! پسرم به من قول داد که با کمک دوستان و همرزمانش راه کربلا را باز کند تا من و همه ی مردم ایران ، به زیارت شما بیاییم. او به قولش عمل کرد ، اما خودش بر نگشت. الان سالهاست که چشم به راهش هستم.

کنار ضریح، روی زمین نشستم. با امام حسین(ع) درد دل می کردم و اشک می ریختم که خوابم بُرد. در عالم خواب، یک اسب زیبا با دو سوار به من نزدیک شد. 

آن دو نفر که سوار بر اسب بودند ، حرفی بر زبان نیاوردند، من هم چیزی نگفتم . اسب ، سه مرتبه سرش را به طرفم آورد و مرا بو کشید و بعد از چند لحظه ، به طرف قبر امام حسین(ع) رفت.  
  
از خواب بیدار شدم . با خودم گفتم: خدایا ! تعبیر این خواب چیست ؟ خوابم را برای روحانی کاروان تعریف کردم، او گفت :یکی از آن دو سوار، پسرت بود و دیگری، امام حسین (ع). 

اشک شوق از چشمانم جاری شد، گفتم: پسر من می خواست راه کربلا را باز کند ، حالا خودش در رکاب امام حسین(ع) است . من افتخار می کنم که مادر شهیدم، من به پسرم افتخار می کنم."
راوی: مادر شهید
منبع: کتاب ره یافتگان کوی یار

شهید علی نادعلی‌پور/ سوم فروردین 1345، در روستای ارجمندیه از توابع شهرستان زرند به دنیا آمد. تا پایان مقطع راهنمايي درس خواند، به ‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست‌ودوم فروردین1362، در موسيان بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. پیکر وی در منطقه به جا ماند. مزار يادبود وی در امامزاده عبدالله (ع) تاج‌آباد زرند واقع است.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده