وصیت نامه
علی بابایی، پنجم بهمن 1343، در شهرستان قزوین به دنیا آمد. پدرش حیدرقلی ، پاسدار بود و مادرش صغرا ( فوت 1346) نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته خدمات درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پانزدهم آبان 1362، در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید علی بابایی

اگر به كربلا رسيديد، از طرف من هم زيارت كنيد

پدرم، تو مى‌دانى كه ما همه امانت خدا در نزد شما هستيم; پس اگر شهيد شدم هيچ ناراحت نشو و در شهادتم صبر كن و با عزمى راسخ و قوى استقامت كرده و در تشييع جنازه‌ام شركت كن.

تو اى برادر گرامى‌ام! اسلحه خونين مرا از زمين بردار و تا پيروزى نهايى هم راهم را ادامه بده و بدان كه آمدن من به جبهه تنها به خاطر اسلام است; چرا كه در آن خطر ديدم و براى صيانت و نگهدارى آن، آمدنم را الزامى دانستم چون رضاى خدا را در اين مى‌ديدم كه

حركت كنم و به نداى رهبر عزيزم لبيك بگويم.

اى خواهرانم، بر خود بباليد و افتخار كنيد كه برادرتان را در راه خدا داده‌ايد. همچون زينب(س) صبور باشيد. جامه نو بپوشيد و برسرمزارم شيرينى پخش كنيد و بدانيد عروسى من در جبهه بود و عروس من شهادت و صداى غرش توپ و خمپاره عقد مرا مى‌خواند.

پس شما هيچ ناراحت نباشيد و سفارش مى‌كنم برايم گريه نكنيد چرا كه دشمنان خوشحال مى‌شوند و اگر گريه كرديد فقط براى اباعبدالله الحسين گريه كنيد. آرزوى من در راه است.

از تمامى خواهران حزب الله تقاضا دارم حجاب اسلامى را رعايت كنند چون حجاب شما كوبنده‌تر از خون من است.

اما سخنى با برادران پاسدارم!

برادرانم ما شما را به عنوان رساننده پيام خود به سوى جامعه معرفى مى‌كنيم. شما مسئوليت پيام ما داريد. شما مسئوول هستيد كه پيام اين شهدا را به جامعه برسانيد. شما زبان گوياى اسلام هستيد. بنابراين، وظيفه و رسالت شما سنگين‌تر از ماست. چون ما رفتيم ، اما شما مى‌مانيد با كوله بارى از مسئوليتها.

دعا دارم و سفارش مى‌كنم كه اگر به كربلا رسيديد، از طرف من هم زيارت كنيد تا شايد همين زيارت از طرف من در آن دنيا مرا به شفاعت برساند. از همه دوستان و آشنايان طلب آمرزش مى‌كنم


منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده