در سی و چهارمین سالروز شهادت شهید« احمدعلی سهیلی»
اميدوارم كه جوانان ايران از خون شهداى اسلام پشتيبانى كنند و راه شهداى اسلام را پيش گيرند و راه آنها را تا به سرمنزل مقصود ادامه دهند...
وصیت نامه شهید«احمد علی سهیلی»؛رسیدن به سر منزل مقصود (1)

نویدشاهد البرز:

پاسدار شهید «احمدعلی سهیلی» که نام پدرش«براتعلی » و مادرش« آهو » می باشد در سال 1343، در شهر « کنگاور» چشم به هستی گشود. وی تحصیلات خود را تا مقطع سوم دبیرستان ادامه داد و به عنوان رزمنده پاسدار بعد از رشادتهای فراوان سرانجام در «پنجوین »به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در گلزار شهدای « جوادآباد» کرج به خاک سپرده شد. 


فرازی از وصیت نامه پر بار « احمدعلی سهیلی»:


بسم الله الرحمن الرحيم

سخنم را با نام الله كه بزرگترين نامهاست‌، آغاز مى كنم. من «احمد على سهيلى» عضو سازمان بسيج مستضعفين كه اينك شب هشتم مهر ماه 1359، است و هم اكنون اين صفحه را مى نويسم؛ آماده مى شوم كه فردا درتاريخ نهم مهرماه 1359، چهارشنبه، عازم غرب كشور شوم. علت اينكه من اين راه را انتخاب كرده ام، اين است كه وقتى كه من مى شنوم بر سر برادران مرز نشين ما شب و روز گلوله مى بارد و من اينجا دور از هرگونه هراسى از جنگ كار خود را انجام مى‌دهم، نمى توانم آسوده باشم.

هميشه ناراحت بودم كه چرا آنها آن خواهران و برادران من كه در مرز زندگى مى كنند نبايد همانند ما به مدرسه بروند و آسوده باشند. وقتى كه اينها به فكر من مى رسد مقدارى ناراحت مى شوم كه حتى از خودم هم بدم مى آيد ولى اكنون كه من مى توانم به غرب كشور رفته و به ساير برادران و خواهرانم كمك كنم، آن‌قدر خوشحال هستم كه در پوست خود نمى گنجم.

گروهان ما گروهان 50 نفرى است 50 نفر با ايمان و با خلوص نيت؛ آماده مبارزه با هر گونه متجاوز خارجى هر گونه شرك و هرگونه نيروى امپرياليستى و صهيونيستى هستند. من نيز يكى از اين افراد هستم. تمامى اين افراد با آرمان شهادت پيش مى روند و از هيچ یك از حمله هاى دشمن هراسى نداشته و بى محابا به جنگ با بعثى هاى عراقى مى روند.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته


چون اين راه، راه على و راه حسين و راه الله است من اين راه را مى روم و اميدوارم كه كسانى اين راه را مى‌روند، پيروز باشند و از هيچ چيز نمى هراسند كه خدا با آنهاست و آنها سربازان اسلام و سربازان فرج ولى عصر امام زمان(ع) هستند و امام زمان حافظ اسلام و سربازان اسلام است.

«به‌گفته قرآن مپنداريد كه شهيدان مرده اند بلكه آنها زنده اند و در نزد خداى خود روزى مى گيرند.»

و حالا سخنى با پدر و مادرم دارم، پدر و مادرى كه يك عمر زحمت مرا كشيدند و من از آنها ممنونم. البته من به نحو خود از آنها متشكرم كه مرا طورى تربيت كرده اند كه بتوانم در راه اسلام پيش بروم و انشاءالله از شهداى اسلام شوم. من از پدر و مادرم خواهشمندم درصورتى كه اتفاقى براى من افتاد، زياد ناراحت نشوند چون به نظر من وقتى آنها فكر كنند، چندين هزار نفر همچون من در اين راه قدم نهاده اند و ان شاءالله هم كه پيروز و سربلند مى گردند تا تمامى برادران و خواهران عراقى را از چنگ دژخيمان بعثى و نوكران ابر قدرتها نجات دهند به اميد آن‌روز بدينويسله ازتمامى اهل فاميل و پدر و مادر و خواهر و برادر خداحافظى مى كنم كه خدا به شما صبر سرخ عنايت بفرمايد.

اميدوارم كه جوانان ايران از خون شهداى اسلام پشتيبانى كنند و راه شهداى اسلام را پيش گيرند و راه آنها را تا به سرمنزل مقصود ادامه دهند.




منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده