شهادت: 6/ آبان/ 1362(كوشك)؛‌ شهيد رحمت اله بابانژاد فرزند ابراهيم در سال 1342 در همان شبى كه حكومت ظلم و استبداد پهلوى امام عزيزمان را تبعيد كرده بود، در شهرستان سارى و در يك خانواده اى پر شور و مذهبى ديده به جهان گشود
زندگينامه شهيد رحمت اله بابانژاد
نويد شاهد مازندران؛ شهيد رحمت اله بابانژاد فرزند ابراهيم در سال 1342 در همان شبى كه حكومت ظلم و استبداد پهلوى امام عزيزمان را تبعيد كرده بود، در شهرستان سارى و در يك خانواده اى پر شور و مذهبى ديده به جهان گشود. شش ساله بود كه راهى دبستان شد و بعد از چند سال تحصيل در شهر، بقيه تحصيلاتش را در روستاى مقام انجام داد. بعد از گذراندن كلاس چهارم ابتدايى به علت فقر مالى از ادامه تحصيل منصرف شد و تصميم گرفت كه به كارى كه با حداقل دستمزد آن بتواند كمكى به خانواده اش باشد.
بنابراين در يكى از مغازه هاى خياطى تا مدتى به عنوان يك كار آموز و بعد از آن بعنوان يك كارگر روز مزد مشغول كار شد و پس از مدتى كاركردن در مغازه خياطى بخاطر اينكه بتواند كمك بيشترى به خانواده اش بكند، تصميم گرفت كار خود را عوض كند. به همين جهت در محل ديگرى كه مزد بيشترى مى توانست دريافت نمايد مشغول كار شد.
 بعد از انقلاب تصميم گرفت كه به قنادى نو ساخته اى كه نزديك منزلشان بود مشغول شود به همين علت از آن مغازه خياطى بيرون آمد  و در گارگاه  قنادى واقع در خيابان انقلاب مشغول كار شد و مدتى را به كار و كوشش مشغول بود تا اينكه برادر بزرگش از خدمت نظام وظيفه بازگشت. شهيد بى آنكه خانواده او اطلاعى از اين موضوع داشته باشد بلافاصله خود را به حوزه نظام وظيفه معرفى نمود و پس از انتظارى كوتاه از حوزه نظام وظيفه شهيد را به پادگان بيرجند براى آموزش منتقل كردند. بعد از سه ماه آموزش همراه با لشكر 77 پيروز خراسان به منطقه جنگى كشور به نام منطقه كوشك مشغول جنگ با متجاوزان بعثى شد.
چگونگى شهادت رحمت ا... بابانژاد از زبان يكى از همرزمانش:
شهيد رحمت ا... بابانژاد دوران آموزشى خود را در مركز آموزش بيرجند گذراند و پس از گذراندن دوره آموزشى عازم جبهه شد و مدت 5 ماه در كوشك با مزدوران بعثى به نبرد برخواست و به علت اصابت تركش خمپاره به قسمت ران و سينه در بيمارستان بسترى شد و بعد از آن براى گذراندن استراحت پزشكى به سارى برگشت و پس از گذراندن مدت مرخصى مجدداً به منطقه برگشت بعد از مدتى تصميم گرفت تا تركش هاى موجود در بدنش را بيرون بياورد و به همين جهت به بيمارستان اهواز مراجعه نمود. مسولين بيمارستان دو روز بعد برايش نوبت نوشتند و او آن روز را در منزل يكى از بستگانش گذراند ولى او را طاقت ماندن در هياهوى شهر نبود.
به همين جهت بعد از ظهر همان روز برخلاف اصرار دوستانش، قصد رفتن به خط مقدم جبهه گرفت و شباهنگاه بعد از صرف شام، يك نفر داوطلب جهت نصب پرچم اسلام در ميان مزدوران بعثى، خواستند كه رحمت اين بار داوطلب شد زيرا كه همچون عباس حسين(ع) مى خواست كه پرچمدار سپاه اسلام باشد.
شجاعانه پرچم را در محل مورد نظر نصب كرد ولى هنگام برگشت دشمن متوجه وى ميشود و صوت خطر به صدا در ميايد او سينه خيز به طرف سنگر خيز برداشت وليكن گلوله خمپاره دشمن كنارش منفجر و تركش آن به او اصابت كرد و همچون ابوالفضل العباس(ع) شربت شهادت را نوشيد.
تاريخ تولد:10 دى 1342(سارى)
تاريخ شهادت:6 آبان 1362(كوشك)

مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده