نامه ای از شهید «علی اصغر کمالی دهقان»
شب حمله است و بچه ها دور هم جمع شده اند و دارند از همدیگر خداحافظی می کنند و روی همدیگر را می بوسند و می خواهند روانه عملیات شوند تا بتوانند خاک وطنشان...
حال و هوای شب حمله

نوید شاهد البرز:

شهيد «علي اصغر كمالي دهقان» فرزند شعبان به تاريخ اول فروردین 1346، در حصارك كرج در خانواده‌اي متوسط ديده به جهان گشود. وي پس از سپري كردن دوران كودكي در كانون گرم خانواده در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و تا كلاس اول راهنمايي درس خواند و پس از آن ترك تحصيل كرده و نزد پدرش به كار و پيشه پرداخت و با فرا رسيدن زمان خدمت سربازي جهت گذراندن آن پس از فراگيري فنون نظامي به جبهه‌هاي حق عليه باطل شتافت و 7 ماه را در منطقه سپري كرد كه در تاريخ بیست و پنجم آبان ماه 1365، بر اثر اصابت تير در منطقه عملياتي سرپل ذهاب به فیض عظیم شهادت مي‌رسد.


حال و هوای شب حمله در نامه شهید:

سلام با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) و با درود فراوان به خانواده های شهداء با درود فراوان به معلولین و مجروحین انقلاب که دست و پایشان را برای این آب و خاک داده اند و با درود فراوان به تمام رزمندگان که حماسه و ایثار می آفرینند و رزمندگان رزمتان پیروز و قامتتان سربلند سرافراز باد.

سلام به تاریکی شب و روشنی روز، سلام به تو ای مادر و سلام به شما ای پدر و سلام به شما ای برادران عزیزم سلامی را که روانه شما عزیزان می کنم پر از مهر و وفای توست و امیدوارم که این مهر و وفایی را که به من آموختید پذیرا و پذیرفته باشید. پدر جان و مادر جان و برادران عزیزم حالتان چطور است. ان شاء الله که خوب و سر بلند و سرافراز باشید و زیر سایه حضرت مهدی و نایب بر حقش گرفته باشی سلامی را که روانه شما می کنم با رنگین نگاهم و با قلمی کوچک که دنیا هم از زیرش می گذرد برای شما می فرستم و امیدوارم که سلام من را گرفته باشی و جواب سلام مرا داده باشی. پدر جان و مادر جان و برادران عزیزم حال من خیلی خیلی خوب است و امیدوارم که شما هم به خوبی من خوش و سلامت باشی پدر جان نامه ای را که روانه شما می کنم.

شب حمله است و بچه ها دور هم جمع شده اند و دارند از همدیگر خداحافظی می کنند و روی همدیگر را می بوسند و می خواهند روانه عملیات شوند تا بتوانند خاک وطنشان را از مزدوران یعنی عراق بگیرند و پدر جان من هم در این حمله هستم و از هیچ چیزی ترس و باکی ندارم و یا می میرم و یا زنده می مانم و شاید در دنیای آخرت جایی بگیرم.

پدر جان این نامه را در ساعت 30/12 شب است و با دوستان می گویم و می خندیم و امیدوارم که شما هم بگویید و بخندید و اصلا" ناراحت من نباشید چون که دوست دارم همیشه شاد بوده و شاد باشید.

پدر جان و مادر جان و برادران عزیزم ان شاء الله که همه رزمندگان سلام بر می گردند و زیر سایه پدران و مادران قرار می گیرند. پدر جان! دیگر بیشتر از این سرت را درد نمی آورم و با شما در همین جا خداحافظی می کنم و به همه فامیل سلام دور افتاده مرا برسانید . به امید دیدار


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده