شهيد محمد تقي بهرام صفت
شهيد محمد تقي بهرام صفت هميشه نماز خود را با سوز دروني مي خواند و هر روز چند آيه اي از قرآن را حفظ مي کردند و در نماز جمعه هميشه در صف اول بودند. شهيد تکنسين هواپيما بودند. درموقع جنگ در کرمانشاه زندگي مي کردند.
نویدشاهد گیلان: شهيد بهرام صفت در يک خانواده تهيدست در شهرستان بندرانزلي متولد اين شهيد بزرگوار اولين فرزند خانواده بودند تحصيلات خود را تا پايان دوره راهنمايي به اتمام رسانيد. در طول دوران تحصيل روزها سخت مشغول کار بود و شبها درس مي خواند تا هم بتواند مقداري از مسئوليت پدر را در برطرف کردن نياز خانواده مرتفع سازد. در دوراني که شبها به مدرسه مي رفت در هنگام برگشت شروع به پخش اعلاميه هاي حضرت امام مي کرد بعد از مدتي فراغ از تحصيل دوباره تصميم به درس خواندن گرفت و با موفقيت توانست ديپلم خود را اخذ نمايد.
شهيد محمد تقي بهرام صفت شهيد تکنسين هواپيما
بعد از پايان درس وارد ارتش شد، مدت سيزده سال براي ارتش خدمت کرد. در دوراني که در ارتش بود و ظلم و تجاوز و تعدل  آنها را نسبت با مردم خود مي ديد به امر امام خميني از ارتش بيرون آمد و مشغول فعاليت براي پيروزي انقلاب شد. او هميشه مطمئن بود که انقلاب پيروز مي شود بعد از پيروزي مجدداً وارد ارتش شد و امام هر دستوري مي داد کاملاً اطاعت مي کرد. شهيد بسيار خوش رو و خوش اخلاق بود. بعد از مدتي تصميم به امر مقدس ازدواج گرفت. همسري را براي خود برگزيد که از هر لحاظ شايستگي او را داشت اين شهيد بزرگوار معلم اخلاق و ايمان ما بود و احاديث مختلفي را براي ما تعريف مي کرد و هيچ گاه نماز شب خود را ترک نکرد و در تمام مراسم عزاداري سيدالشهداء شرکت فعالانه داشت.

اين شهيد بزرگوار حتي در خانه خود مورد تهديد منافقين کوردل قرار گرفت و او هميشه مي گفت که من هيچ گاه از حقيقت دوري نمي کنم. هميشه با دهان روزه بودند و با درآمد کمي که داشتند خمس خودشان را پرداخت مي کردند از عادت اين شهيد بزرگوار اين بود که هميشه نماز خود را با سوز دروني مي خواند و هر روز چند آيه اي از قرآن را حفظ مي کردند و در نماز جمعه هميشه در صف اول بودند. شهيد تکنسين هواپيما بودند. درموقع جنگ در کرمانشاه زندگي مي کردند.

يک روز شهيد براي درست کردن يکي از هواپيما رفت که ناگهان هواپيما شروع به راه رفتن کرد، بالهاي هواپيما دستان او را قطع کرد و نصف قفسه سينه اش شکاف برداشت بطوري که وقتي جسدش را آورند تمام اجزاي داخلي بدنش به بيرون افتاده بود و باعث شهادتش شد و هيچ کس مقصر واقعي اين  حادثه را نشناخت. اين شهيد در روز پنج شنبه به درجه رفيع شهادت نائل آمدند و در روز جمعه همه مردم پشت سرش نماز خواندند و بعد ايشان را دفن کرديم. اين شهيد بزرگوار خيلي به حجاب اهميت مي دادند. زماني که در ايام عيد به شمال مي آمد حتماً به تمام شهداي همرزمش و آشنايان و بازماندگان آنها سرکشي مي کرد. و الآن دو يادگار از او برايمان به جا مانده که هميشه ياد او را زنده نگه مي دارند  

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده