خاطره ای از شهید علی اصغر جمشیدی
علی اصغر جمشیدی، چهاردهم اردیبهشت 1330، در شهرستان قزوین به دنیا آمد. پدرش حسین (فوت 1358) و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته آمار درس خواند. مدیر مدرسه بود. سال 1357 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. پانزدهم مهر 1359، در سر پل ذهاب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار او در امامزاده حسین زادگاهش واقع است.

نوید شاهد قزوین:

شهید و شهادت

خاطره ای از شهید علی اصغر جمشیدی به نقل از همکار شهید

در تاریخ 1359/7/12 به منطقه غرب اعزام شدیم ، و در روز شهادت شان به سپاه کِرند آمدند و گفتند: برای اعزام یکی از سرا ء به بیمارستان اسلام آباد غرب نیاز به امدادگر د اریم و قرار شد که من بروم و بعد از ظهر آن روز نیز دوباره به محل خدمتیم برگردم. پس از بستری نمودن آن اسیر به سپاه کِرند آمده و ایشان به آقای خونبانی گفتند : بیا حمام برویم و غسل شهادت کنیم. پس از غسل شهادت به همراه ایشان و آقای خونبانی جهت تهیه تدارکات به پشتیبانی رفتیم ، در بین راه ایشان دائماً با دوستان شوخی می کردند و حرف از شهادت می زدند و به مزاح می گفتند: ما که سعادت نداریم ، ترکش از کنار پایمان می گذرد و به ما نمی خورد. بالاخره پس تحویل تدارکات به سوی سرپل ذهاب حرکت نمودیم. و ایشان جهت تخلیه وسایل به پشتیبانی منطقه رفتند و قرار شد که بعدازظهر نیز مرا به کِرند برگردانند.

حدوداً ساعت 4 بعدازظهر سراغ ایشان را گرفتیم که برگردم، گفتند: آقای جمشیدی در باغ است. من ابتدا منظورشان را نفهمیدم ، در آن منطقه درمانگاه در محوطه باغی قرار داشت و وقتی کسی شهید می شد، درون محوطه باغ می گذاشتند ، به باغ آمدم هر چه گشتم ایشان را ندیدم، دوباره پرسیدم ، اشاره به آن طرف تر نمودند که دیدم شهیدی را گذاشتند ، جلوتر رفتم که با چهره خونین ایشان روبرو شدم، فکر کردم که زخمی شده اند و هنوز به داخل نبرده اند. با چفیه ای که همراهم بود صورتشان را پاک کردم و گرمی خون را احساس کردم . مدتی کوتاه از شهادتشان می گذشت ، ترکش خمپاره از چشم وارد و از پشت سر خارج شده بود ، هنگامی که در تدارکات قرار داشتند ، بر اثر کوبیدن دشمن ، باور نمی کردم و لیکن آری او خود می دانست که مهمان خداست و باید پاکیزه به سوی او برود که ساعاتی قبل غسل شهادت نمود. آری او براستی شهیدی همچون یاران حسینی (ع) بود. او به سوی خدا پرواز کرد و اینک مائیم و بار مسئولیت بر دوش ، براستی ما چه کرده ایم .

                                                                                                                    نام و نام خانوادگی نویسنده :زهرا خاتمه

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده