در سالروز شهادت« شهید احمد حمیدی»
سهیلا جان ! خواهر خوب و عزیز تر از جانم دائم در حال کسب علم و دانش باش و بدان که من هم تشنه کسب این گوهر نایاب بودم...
تشنه گوهر علم و دانش


نویدشاهد البرز:

«شهيد احمد حميدي» در تاريخ پانزدهم آذر ماه 1341، در خانواده ايي مذهبي و متدين در شهر تهران ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در دامان مادري پاك و عفيف و نزد پدري زحمتكش به پايان رسانيد و در سن هفت سالگي وارد كانون علم و دانش گرديد و مشغول به تحصيل شد و دوره هاي تحصيل را يكي پس از ديگري با موفقيت هر چه تمامتر به پايان مي رسانيد. تا اينكه موفق به اخذ ديپلم در رشته رياضي فيزيك گرديد و بعد از مدتي مشغول به كار شد و در جريان انقلاب شكوهمند اسلامي او هم كه ايفاي نقش كرده بود، بسيار خوشحال بود و با جان و دل به فرمان امام خميني وارد بسيج شد و به فعاليت هاي شبانه روزي خود ادامه داد و پس از مدتي به خدمت مقدس سربازي فرا خوانده شد و در زير پرچم جمهوري اسلامي به دفاع از ميهن اسلامي پرداخت. تا اينكه جنگ تحميلي عراق عليه ايران كه توسط استكبار جهاني صورت گرفته بود، شروع شد و شهيد عزيز هم همچون جوانان ديگر اين مرز و بوم وارد ميدان هاي پيكار شد و به مقابله با بعثيون كافر پرداخت.

شهيد عزيز در نيروي زميني ارتش فعاليت مي كرد تا اينكه سرانجام در تاريخ دوم مهرماه1362، در منطقه عملياتي مهران پس از مدت ها ايثار و شهامت در اثر اصابت تركش به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پيكر مطهرش در گلزار شهداي بهشت زهرا به خاك سپرده شد.


شهید در وصیت نامه اش چنین می نگارد:


«به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان»

ما از اوییم و به سوی او باز می گردیم

بادرود فراوان به امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی(ره)

و با سلام به خانواده عزیزتر از جانم

امیدوارم که از مرگ من غمگین نباشید و بیهوده خودتان را ناراحت نکنید، چون به هرحال روزی همه ما به سوی او باز می گردیم.

مادر جان! می دانم و خداوند گواه است که کاملا آگاهی دارم که چقدر برای من زحمت کشیده ای و شرمنده ام از اینکه نتوانستم ادای دین نمایم.

مادر جان! اگر تا کنون قصوری از من بوده، کم محلی و بد رفتاری از من بوده که امیدوارم مرا ببخشی و حلالم نمایی.

سهیلا جان ! خواهر خوب و عزیز تر از جانم دائم در حال کسب علم و دانش باش و بدان که من هم تشنه کسب این گوهر نایاب بودم و علاوه بر خودت شیدا و سیامک را نیز در این راه یاری برسان.

مجید جان! دوست و برادر مهربانم

از تو هر چقدر بخواهم تشکر کنم باز هم نتوانستم در حق زحمات شما برای خانواده ام ادای دین کرده باشم و جواب مهربانی و محبت شما را نمی دانم چگونه بدهم.

مجید جان! خانواده ام را مانند خانواده خودت بدان و تا آنجا که امکان دارد به ایشان سر بزن.

خلاصه اینکه دیگر حرفی ندارم که بزنم و چیزی ندارم هم که برای آن وصیت نامه بنویسم.

فقط مرا حلالم کنید و اگر بد بودم حلالم کنید و از همه دوستان و آشنایانم از قول من حلالیت بطلبید.

دیگر حرفی ندارم جز اینکه بگویم :خداوند حافظ شماها باشد

به امید توفیق و پیروزی در امر زندگی و با آرزوی خوشبختی و سعادت شما.

فلکین داد الیندن اولمادیم شاد الیندن

یامان ئیره میخیلدیم توتمادی یار الیندن

ای الله پس، خاراکنلر گول دردی من گل اکدیم خاردردیم

احمد حمیدی ، تاریخ تولد:1341 ،شماره شناسنامه : 3164 از تهران


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده