شهید «عبدالطیف گوجینی»؛دشمن فکر این همه از خود گذشتگی و ایثار را هرگز نکرده بود
جمعه, ۳۱ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۴۴
امیدوارم این قطره خون بی ارزش برای باروری انقلاب اسلامی جهانیان مورد پذیرش آقا امام زمان و نائب او قرار گیرد.
نوید شاهد گلستان؛ هيچ قطرهاي در پيشگاه خداوند محبوبتر از قطره خوني كه در راه خدا ريخته شود نيست.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات
شهید عبدالطيف گوجيني /هجدهم دي 1343 ، در روستاي قارقي از توابع شهرستان بندرتركمن به دنيا آمد. پدرش بيرام محمد(فوت1348) و مادرش تقان بی بي نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. سي و يکم شهريور 1363 ، با سمت تک تيرانداز در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش گلوله به قلب، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي روستاي سول تپه تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
شهید عبدالطیف گوجيني فرزند بیرام محمد در سال 1345 هجری شمسی در خانواده مذهبی در یکی از روستاهای بندرترکمن به قارقی چشم به جهان گشود . او در یک خانواده کارگری پرورش یافت . دوران کودکی را زیر سایه پدر و مادر سپری کرد .
دوران ابتدایی را در مدرسه فتح در روستای قارقی که نام فعلی آن در حال حاضر غزه می باشد در سال 1352 شروع کرد و با موفقیت در سال 1356 به اتمام رساند . و به دلیل ضعف و اقتصاد مالی نتوانست ادامه تحصیل دهد . چون در یک خانواده پر جمعیت زندگی می کردند و از داشتن پدر محروم بودند چون در همان ایام کودکی پدر خود را از دست داده بودند و نیز به عنوان سر پرست خامواده ، خانواده را به عهده گرفته بود .
شهید عبدالطیف گوجيني فرزندی بود زحمتکش زمستان ها را همراه دوستانش به کارگری و صیادی مشغول می شد و تابستان ها را به کارگری بر روی کمباین مشغول می شد . و مدتی هم برای گذراندن دوران طلبگی به حوزه رفته بود اما به دلیل سر پرستی از خانواده بعد از چند ماهی دوباره برگشت . شهید عبدالطیف گوجيني در سال 1363 به خدمت مقدس سربازی رفت و دوران آموزشی را در چهل دختر گذراند و بعد از گذراندن دوران آموزشی به منطقه عملیاتی جزیره مجنون اعزام شد بعد از گذراندن 6 ماه از خدمت بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت نائل گردید .
فرازهایی از وصیت نامه شهید عبدالطیف گوجینی؛
دشمن نهاد دژخیم این جان و جرثومه پستی و پلیدی چه مغرور و مطمئن دل به نابودی این آب و خاک داده بود او فکر این همه از خود گذشتگی و ایثار را هرگز نکرده بود . آری ایرانی تشنه مردانگی و نیکی است و تن به مذلت و اسارت نمیدهد سر می دهد تا سرافراز باشد . ای اسب سرافراز به این خیمه سوگوار خوش آمدی به آشیانه این دشت بی قرار در آستانه این دل های داغدار خوش آمدی .
پیش آی و گام در حریم خلوت این خیل سوگوار و چشم انتظار بگذارد . پیش آی و گام و پیشانی به خاک خونین این لاله زار بگذار . با این حمایت دلتنگ و بی قرار از سوارت بگو ای اسب راهوار دست کدام نا نجیب دشنه در قلبش فرو برد ؟ بگو سوارت کجا جان سپرده است که یال بلند نگاهت خونین است. شهادت تولدی دیگر برای زندگی جاودان است . ای آنجا کاش جان ها داشتم.
بارها برای پیروزی اسلام با کفر می جنگیدیم زیرا به جایی می رویم ملکوتش نامیده اند آنجا می رویم که بهشتش می نامند . زندگی ذلت بار را هیچوقت قبول نخواهم کرد. مرگ سرخ و شهادتم را بر آن ترجیح می دهم.
همانطوری که قلب پاکم آگاه است به آرزوی خود خواهم رسید . امیدوارم این قطره خون بی ارزش برای باروری انقلاب اسلامی جهانیان مورد پذیرش آقا امام زمان و نائب او قرار گیرد در ضمن از خانواده عزیزم که اگر اشتباهی کردم و باعث ناراحتی شما شدم مرا حلال کنید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات
نظر شما