شهادت: 30/ شهریور/ 1360؛ شهید صفرعلی رضایی فرزند عبداله در مورخه 1 آذرماه سال 1340 در روستایی کوچک در بخش دودانگه متولد شد و دروران تحصیلات ابتدایی خود را در روستای مجاور محل تولدش بنام کلیج کلا با رنج و مشقت تمام بپایان رساند
زندگینامه پاسدار شهید صفرعلی رضایی
نوید شاهد مازندران؛ شهید صفرعلی رضایی فرزند عبداله در مورخه 1 آذرماه سال 1340 در روستایی کوچک در بخش دودانگه متولد شد و دروران تحصیلات ابتدایی خود را در روستای مجاور محل تولدش بنام کلیج کلا با رنج و مشقت تمام بپایان رساند و پس از پایان دوران ابتدایی برای زندگی خویش به ساری رفت و در آنجا مشغول کار شد و بخاطر اینکه خانواده اش از لحاظ مالی در وضع خوبی نبودند ناچار شبانه به کلاس میرفت و روزها کار میکرد که هم بتواند کمکی به خانواده خویش بنماید و درسش را هم ادامه دهد و مدت سه سال زندگی رنج آور و سخت خود را در ساری پشت سر گذاشت و بعد به پل سفید آمد و در آنجا هم مشغول کار شد تا اینکه انقلاب شکوهمند ملت ایران به رهبری امام خمینی شروع گشت که به صف انقلابیون پیوست و مشغول فعالیت شد و با همکاری دیگر برادران اعلامیه و کتاب ها را شب در منزل دوستان پخش میکرد تا بتواند در این انقلاب نقشی داشته باشد و بعد از پیروزی انقلاب این شهید شبها در کمیته امداد امام در شهر پل سفید فعالیت میکرد و بعد بدستور امام که فرمود باید در ایران سپاه تشکیل شود او هم به همراه دیگر برادران به سپاه رفت و مشغول فعالیت شد و کارهای خود را بنحو احسن جهت پیشبرد انقلاب اسلامی ایران ادامه داد و بعد به معاونت سپاه پل سفید منصوب شد و وقتی که جنگ تحمیلی عراق که بدستور اربابش شروع شد به جبهه جنگ رفت و مدت دوماه و نیم در جبهه بود و در آنجا مجروح گشت و بعد بهبودی یافت و باز در سپاه مشغول فعالیت شد و بعد از چند ماه به عنوان فرمانده عملیات سپاه پل سفید منصوب شد و باز هم فعالیتش را بیشتر کرد تا اینکه پس از مدتی به عنوان فرمانده واحد بسیج سپاه پل سفید و سوادکوه منصوب شده و مشغول آموزش و دیگر کارهای سپاهی شد و دو ماه قبل از شهادتش به قائمشهر رفت و مسئولیت سازماندهی واحد بسیج سپاه قائمشهر را پذیرفت و مشغول فعالیت شد، او همیشه به فکر اسلام و انقلاب بود که چگونه بتواند به این انقلاب کمک کند و چگونه بتواند محرومین را یاری کند و عشقی عجیب به امام خمینی داشت و همیشه به برادرانش سفارش میکرد که از امام پیروی کنید و هرگز از امام رو گردان نشوید.
سرانجام در یکی از شب 30 شهریور سال 60 که در واحد بسیج سپاه قائمشهر در حال استراحت بود، دست منافقین آمریکایی دوباره از آستین بیرون آمد و این برادر و سایر برادران همرزمش را در نهایت بی رحمی و شقاوت بدرجه رفیع شهادت رساند.

مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده