بیست و هفتم شهریور؛
بار خدايا هر چند که خواسته ی تو خواسته من است و در برابر مشيت تو تسليم محض خواهم بود ولي عاجزانه از تو مي خواهم که بر اين عبد عاصي منت گذاشته و از شربت شهادت در راه خويش سيرابم گرداني که چيزي جز شهادت در راه تو سيرابم نمي گرداند.
اي کاش هزار بار در راه تو به شهادت مي رسيدم  / وصیت نامه شهيد درويش علي زارع
نوید شاهد فارس: شهيد درويش علي زارع در هفدهم مرداد ماه 1349 در روستاي بيزجان عليا از توابع سد درودزن چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را مقطع راهنمایی ادامه داد. او تنها پسر خانواده بود .
علی تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی گذراند و از عشق  علاقه ای که به جبهه داشت با دست بردن در شناشنامه درس را رها کرد و در 24 مرداد 65 پس از گذراندن دوره آموزشی در فسا به جبهه اعزام شد و سرانجام در بیست و هفتم شهریور1367 در کردستان ، منطقه مسجد سليمان به فیض شهادت نائل آمد. روحش شاد.



 (متن وصیت نامه)


بسم رب الشهداء و الصديقين
در ابتدا با سلام و درود فراوان بر منجي عالم بشريت و يگانه اختر تابناک امامت و ولايت حجت ابن الحسن (عج) و با سلام و درود فراوان بر خجسته رهبر کبير انقلاب اين پير جماران و اين قلب تپنده محرومان و مستضعفان جهان و با سلام و درود فراوان بر ارواح پاک و مطهر شهداي اسلام از صدر اسلام تا کربلاي حسين (ع) از کربلاي حسيني تا کربلاي امام خميني خصوصاً شهداي عزيز و گرامي روستاي بيزجان .
بار خدايا به همه پيامبران و امامان و صالحان و پاکان و همه کساني که در راه تو مبارزه مي کنند و شهدا و صديقين اسلام درود مي فرستم و از تو مي خواهم که در ظهور مهدي موعود (عج) آن پاک و برپا کننده عدل و داد تعجيل فرمائي و نائب بر حقش را ياري کني و وجود مبارکش را از هر گزند مصون و محفوظ بداري.

 ...و اما بعد ، اي پروردگارم و اي بهترين مولا و يارم و اي آن که در همه احوال يار و مددکارمان بودي و هستي ، و اي آن کسي که از بدبختي ها نجاتمان دادي، ذليل بوديم عزيزمان کردي، و اي آغاز هر آغاز و پايان هر پايان، مي دانم زندگي و مرگ را براي امتحان ما برپا کردي تا آن که عملش نيکوتر است معلوم گردد؛ چنان چه خود در قرآن کريمت که بر محمد (ص) نازل کردي بيان داشتي:

 " الذي خلق الموت و الحيوة ليبوکم احسن عملا"ً                                

آري خداوند زندگي و مرگ را بر مبناي امتحان قرار داد تا خوب و بد از هم معلوم گردد، الهي در اين امتحان بزرگ پيروزمان کن.
 بار خدايا با چه روئي تو را ملاقات کنم من بيچاره که نامه عملم تاريک است ؛ راه دراز و توشه ام ناچيز است؛ اکنون که چنين است به درگاه جلالت آمرزش مي طلبم.

 بار خدايا هر چند که خواسته ی تو خواسته من است و در برابر مشيت تو تسليم محض خواهم بود ولي عاجزانه از تو مي خواهم که بر اين عبد عاصي منت گذاشته و از شربت شهادت در راه خويش سيرابم گرداني که چيزي جز شهادت در راه تو سيرابم نمي گرداند.

 حال که بايد هر نفسي چشنده مرگ باشد و حال که فرمودي " اذا الشمس کورت" خورشيد هم مي ميرد ،چرا مرگمان در راه تو نباشد؟!

 اي کاش هزار بار در راه تو به شهادت مي رسيدم و باز هم زنده مي شدم و در راهت جان مي دادم ...

و اما خطاب به امت شهيد پرور و مسلمان و به پا خاسته ايران:

 اي امت اسلامي و اي فريادگراني که بانگ" الله اکبرتان" لرزه بر اندام ابرقدرت هاي شرق و غرب انداخته و اي مؤمناني که کافرين و منافقين در برابر ايمان مستحکم تان ذليل و زبون گشته، بکوشيد که صبح پيروزي نزديک است و خورشيد فرج طالع!



 و در اين جا خطابم به برادران و جوانان برومند:

 اي جوانان مبادا در رختخواب ذلت بميريد، که علي اکبر امام حسين(ع) در ميدان جنگ شهيد شد.
و اما اي مادران: مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري کنيد که خداي ناکرده فرداي قيامت در حضور سرور زنان عالم سرافکنده باشيد.

 اما خطاب به اقوام و خويشانم:
اي همه آنهايي که مرا دوست داريد از شما تقاضا دارم هنگامي که خبر شهادت مرا شنيديد ناراحت نشويد و مبادا خداي ناکرده از اين انقلاب و جمهوري اسلامي ايراد بگيريد ،که همه جوان ها را به کشتن مي دهد، نه به خدا قسم همه ما ذليل بوديم، خداوند به واسطه اين انقلاب ما را عزيز کرد ، خدا بر ما منت دارد نه ما بر خدا، اين جوان ها که از علي اکبر و از عباس و غيره عزيزتر نيستند و از شما مي خواهم به جاي اين فکرها، مشت های خود را گره کرده ، و از ولايت فقيه که همان اسلام است و از اهل بيت عصمت و طهارت و از خميني کبير اين پير پارسا دفاع نمائيد که خداوند در دو عالم شما را ياري کند .

 از شما مي خواهم که در ختم من کنار قبرم روضه اباعبدالله(ع) را بخوانيد و نام آقا امام زمان (عج) را در مجالسم ببريد .
 از شما مي خواهم در مجالس يادي هم از شهداي مفقود الجسد کنيد.

 و اما خطاب به پدر و مادرم : پدرم و مادرم در عزاي من هيچ ناراحت نباشيد و در عزايم اشک نريزيد ،که دشمن شاد شود و افتخار کنيد از اين که توانسته ايد هديه ناقابلي را در راه خدا بدهيد و هر وقت يادتان به من افتاد صحنه عاشورا را مجسم کنيد .هر حقي که به گردنم داريد خصوصاً حق پدري و مادري حلالم کنيد و برايم طلب آمرزش کنيد .

 اما خطاب به برادر و خواهرانم : برادرم هيچ به فکر من نباش درست را بخوان و با درس خواندن راه من را ادامه بده و سلاح به زمين افتاده مرا دست گير و بر عليه هر منافق در هر لباس و پوشش به مبارزه برخيز باشد که در راه خدا همچون ديگران به درجه رفيع شهادت برسي.
 و اما اي خواهرانم: در عزاي من شيون و زاري نکنيد تا در قيامت سرور زنان عالم از شما خشنود شود و حجاب اسلامي را پيشه کنيد و در دعاهاي کميل و توسل شرکت کنيد و يادي هم از اين حقير کنيد .

و اما در آخر خطاب برادران عضو گروه مقاومت: از شما برادران تقاضا دارم پشت جبهه را گرم نگه داريد و گروه مقاومت را از هميشه پا برجاتر نگه داريد و حداقل گاهي هم سري به جبهه ها بزنيد ؛ و حق هاي که به گردنم داريد حلالم کنيد و از همه شما التماس دعا دارم.
 در آخر اگر شهيد شدم مرا در کنار قبر علي باقر فريبرز به خاک بسپاريد والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
 الحقير درويش زارع 7/5/1365.

انتهای متن/
منبع:پرونده فرهنگی مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده