خاطرات سردار شهید علی اصغر حاجی غلام زاده سبزیکار
شنبه, ۲۵ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۱۵
روزی که علی اصغر به دنیا آمد، قطرات اشک شوق بود که در چشمان «فخرالسادات سیدنژاد» درخشید، او همانر وز دست های علمدارش را نذر یاری امام زمان (عج) کرد.
به دنيا كه آمد شهيد بود

نوید شاهد: دهم مهر ماه سال هزار و سيصد و چهل بود كه علي اصغر با چشم باز متولد شد و سي روزه كه بود عقيقه اش كرديم. از موقعي كه اين بچه به دنيا آمد شهيد بود، حالا يادم نيست دقيقا ، مي ترسم دروغ بگويم، دو روزه يا سه روزه بود، وقتي خوب نگاهش كردم، با ديدن دست هايش يك لحظه به ياد حضرت علي (ع) افتادم كه به دست هاي ابوالفضل العباس ( س) نگاه كردند و فرمودند: « اين دست ها بايد در كربلا براي امام حسين (ع ) خدمت كند، اگرچه قطع مي شود.

بي اختيار براي ام البنين و حضرت ابوالفضل (ع) گريه كردم و دست هاي بچه ام را بوسيدم و رو به آسمان كردم و گفتم: انشاالله اين دست ها بايد براي امام زمان (عج) خدمت كند.

راوي: مادر شهيد

منبع: داماد اروند، خاطرات شهید حاجی غلام زاده سبزیکار، بازنویس ابوالقاسم علیزاده

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده