در سالروز شهادت
عشق پر شور سيدالشهدا و جنگ با كافران بعثي باعث پافشاري و پيگيرهاي مداوم او در اين امر شد و بالاخره در روز اول تيرماه سال 1365 با كاروان رهروان عشق به امام و شهادت بسيج ...
عشق پرشور سیدالشهدا در سر شهید«رضا نوفلاح»

نویدشاهد البرز:

«شهيد رضا نو فلاح» در 19 بهمن سال ،1349 در شهر تهران در خانواده اي متدين و مذهبي چشم به جهان گشود. پدر وي از کارکنان كارخانه ايران ناسيونال بود و بدور از زندگي تجملاتي آن دوران را به خوبي سپري كرد. شهيد دوران ابتدايي را در مدرسه دين و دانش شهرستان كرج با موفقيت به پايان رسانيد.

وي دوران راهنمايي را در مدرسه ارشاد منطقه «شاهين ويلا كرج» به پايان رسانيد. شهيد با اعزام نيروهاي داوطلب بسيج با وجود سن عزم رفتن به جبهه نمود ولي به خاطر اينكه فقط 15بهار از عمرش گذشته بود با مخالفت پدر مواجه شد ليكن عشق پر شور سيدالشهدا و جنگ با كافران بعثي باعث پافشاري و پيگيرهاي مداوم او در اين امر شد و بالاخره در روز اول تيرماه سال 1365 با كاروان رهروان عشق به امام و شهادت بسيج سپاه كرج عازم مناطق جنگي شد.

وي هرگز به مرخصي نيامد و به مدت 80 روز در منطقه جنگي مشغول مبارزه با كافران بود تا در عمليات كربلاي 2 در منطقه حاج عمران شركت كرده و زماني كه دشمن با پاتك خود قصد نفوذ به جبهه ها را داشت با وجود كمي نفرات و نبودن تجهيزات كافي و با سينه سپر كردن در برابر تير مستقيم تانك ها از مرزهاي ايران دفاع كرده و در همان عمليات مورد اصابت گلوله تانك قرار گرفت و به فيض شهادت نائل گرديد و مزار این شهید عزیر در امامزاده محمد کرج می باشد.

اين گلوله، گلوله ای در سينه وي نبود بلكه مهر ننگي بر صحنه تاريخ صداميان شد. پيكر وي سپري در برابر تير دشمنان شد تا در پشت اين سپر اسلام انقلاب ارزشهاي ما و حرمت ما تا ابد محفوظ بماند. باشد تا رهرو اين بسيجي نوجوان باشيم و بتوانيم تا آخرين نفس راه وي را ادامه دهيم و ياد و خاطره اين شهيد بزرگوار را گرامي بداريم.

شهید بزرگوار «رضا نوفلاح» در وصیت نامه خود چنین می نگارد:

«بسم الله الرحمن الرحيم »

به وحدانيت خداى متعال و رسالت حضرت محمد (ص) و امامت حضرت على (ع) و يازده فرزند پاكش و به بهشت و برزخ و دوزخ شهادت مى‌دهم. از اينكه مسلمان هستم و در راه انقلاب قدم برمى‌دارم، افتخار مى‌كنم و از خداى متعال سپاسگزارم من بخاطر اينكه به فرمان حضرت امام لبيك گفته باشم، راهى جبهه نور عليه ظلمت شدم تا با كفار بعثى جنگ كنم و تا مقدارى كه مى‌توانم از اسلام مقدس حمايت نمايم.

معتقد هستم به اينكه تنها دين مبين اسلام است كه مى‌تواند تمامى مستضعفين را از چنگال مستكبران نجات دهد و همه را در راه مستقيم بسوى خداى متعال پيش ببرد پس برعهده تمامى مرد و زن مسلمان است كه كمر همت ببندند و با جان و مال و در راه اسلام فداكارى نمايند و با حضور گسترده خويش در جبهات جنگ به اين درگيرى خاتمه دهند و شر صدام و عمالش را از سر مسلمانان كوتاه كنند، به خانواده عزيزم عرض مى‌كنم كه خداى متعال را شكرگزارى كند كه اين بنده حقير در اين راه قرارگرفتم و خونم را به خداى متعال هديه دادم. لطفا از عوض من روز نماز و روزه بجاى بياوريد و از دعاى خير محروم نفرماييد.

از تمامى اهل خانواده پدرو مادرم و برادرانم و خواهرانم و آشنايان طلب حلاليت مى‌كنم و از آنها مى‌خواهم كه در راه انقلاب ثابت قدم باشند . نهم شهریور 1365



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده