پس تو هم اي مادر همچو زينب دل قوي دار....
نويد شاهد كردستان:

شهيد محمود فعله گري (1360 1337) 


شهيد "محمود فعله گري" فرزند "احمد و نازار" در بيستمين روز از آبان ماه سال يك هزار و سيصد و سي و هفت در دامان خانواده‌اي منقش از نقش طبيعت زيباي سلاله‌گان عشق و عبوديت (ع) در روستاي قلعه چون ياسمني پاك در مرغزار تولد يافت. وي اندكي بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و تشكيل نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در آن نهاد ثبت نام نمود. و در صف خلل‌ناپذير سبزپوشان سپاه اسلام قرار گرفت و به دفاع از آرمان‌ها و اهداف ارزشمند انقلاب و نيز مقابله با عوامل خودفروخته‌ي استكبار در منطقه كردستان پرداخت سرانجام پس از مدت‌ها جهاد في سبيل الله در هجدهمين روز از شهريور ماه سال 1360 در جاده‌ي كامياران ـ سنندج بر اثر تصادف چون پرنده‌اي سبكبال از ميله‌هاي تعلق تن رهايي يافت و در اوج آسمان‌هاي معنا مسكن گزيد مزار مطهر اين شهيد گرانقدر در گلزار شهداي قلعه واقع است.


فرازي از وصيت نامه شهيد فعله گري

از جنگ هراس نداشته باشيد و به برادرانم وصيت مي‌كنم كه بعد از شهادت من اسلحه من و همرزمان شهيدم را بردارند و بر عليه كفر بجنگند. ما از امام حسين (ع) آموخته‌ايم كه شهادت جوان و پير و كودك و نوجوان مي‌خواهد. از شما مادر دلسوزم مي‌خواهم كه بعد از شهادت من از رفتن برادرانم به جبهه جلوگيري نكني.چون ما در تاريخ اسلام ديده‌ايم كه امام حسين (ع) از برادر عزيزش حضرت عباس (ع) و پسران دلبند خود حضرت علي اكبر (ع) و حضرت علي اصغر (ع) گذشتند پس تو نيز مانند حضرت زينب (س) دل را قوي دار.

عشق حسيني

خيلي او را دوست داشت‌، اين را همه فهميده بودند نه بدين خاطر كه پسرش بود اصلاً از روش و منش او خورسند بود‌، با وجود اينكه قريب سي سال داشت ولي باز هم روز به روز‌، محبتش به او بيشتر مي‌شود‌.

نه او‌، همه او را دوست مي‌داشتند‌، نمي‌دانم چكار كرده بود كه اينقدر در دل همه جا گرفته بود و همه حاضر بودند برايش بميرند‌. مي‌گفت كه من هر وقت دلم براي جدّم رسول خدا تنگ مي‌شود‌، به او نگاه مي‌كنم‌. اگر بخواهم حرف زدن رسول خدا را بياد آورم‌، به او مي‌گويم علي جان كمي صحبت كن‌. اگر بخواهم راه رفتن‌، نشستن و پيامبر را يكبار ديگر ببينم مي‌گويم علي جان كمي راه برو‌. خلاصه او شبيه‌ترين مردم از نظر خلق و خوي و قيافه به رسول خدا بود‌. همه او را دو جور دوست داشتند يكي بخاطر اينكه خودش بسيار عارف و بصير بود‌، يكي هم بخاطر شباهتش به پيامبر (ص)‌. وقتي لشگر عمر سعد تمام اصحاب و انصار پدرش را شربت شهادت نوشانيد‌. اولين كسي كه جلو آمد و اذن ميدان خواست او بود‌. پدر جان اجازه بده جانم را در راه تو و هدف تو و خداي تو فدا كنم.

با وجود اينكه كار بسيار سختي بود ولي پدر سريعتر از همه به او اذن ميدان داد‌. مقابل لشگر عمر سعد قرار گرفت‌. آه خدايا‌، آيا پيامبر زنده شده؟ رسول خدا اينجا چكار مي‌كند؟ گفتند كه نه او رسول خدا نيست‌. او علي اكبر حسين است‌. مواظب باشيد كسي حريف او نيست‌. او را بايد از پشت زد و يا گروهي به او حمله كرد‌. چقدر زيبا بود اذن حسين به رفتن ميوه دلش و چقدر زيبا بود مانع نشدن‌، مانع نشدن در رسيدن فرزند به عشق و معشوق و چه خوب جوانان انقلاب ما اين زيبائيها را درك كردند و امامشان را اقتدا نمودند روحش شاد شهيد فعله‌گري كه اينچنين گفت‌: «ما در تاريخ اسلام ديده‌ايم كه امام حسين از برادر عزيزش حضرت عباس و پسران دلبند خود حضرت علي اكبر و حضرت علي اصغر گذشت‌. و از جبهه رفتن جلوگيري نكرد‌. پس تو هم اي مادر همچو زينب دل قوي دار» آري به خدا سوگند اينهمه رشادت‌هاي جواناني همچو شهيد محمود فعله‌گري‌، برگرفته و وامدار رشادتهاي علي اكبر حسين عليه‌السلام در روز عاشورا بود و نداست كه خون اين شهيدان ادامة خون اصحاب و انصار اباعبدا الحسين عليه‌السلام است.


برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
حمید فعله گری برادر زاده شهید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۲
0
2
درراهی که تو رفتی وراه امام شهیدان است هستیم. با تشکر از شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده