در سالروز شهادت
...می خواهم که همواره به یاد خدا باشند و تا آخرین مرحله زندگی خود در راه خداوند و برای پیروزی انقلاب اسلامی گام بردارند و این طریق سعادت است و حفظ درجه و ارزش نزد خدای بزرگ.در آخر از تمامی مومنین و مسلمین باشد و رهبر عزیز ما را تا انقلاب مهدی نگهدارد...
نوید شاهد البرز: «شهید حجت الله افشار محمدی » درروستای «هیو» از توابع شهرستان ساوجبلاغ در روز هفتم مهر ماه سال 1345، دیده به جهان هستی گشود. در هوای خوش روستا بالید و قد کشید و به دبستان رفت. اما در دوران خوش کودکی دست تقدیر سایه مهر پدری را از سرش کوتاه کرد و لطمه بزرگی به روح لطیف وی وارد آورد.پس از پایان دوره ابتدایی تحصیل وارد مدرسه راهنمایی شد و سال اول و دوم آن مقطع را نیز به پایان برد. ولیکن در آن شرایط سخت،برای یک خانواده بی سرپرست اداره زندگی بسیار مشکل بود و ایشان نیز ناگزیر دست از ادامه تحصیل کشیده و به کار و تلاش اندیشید.

در کارخانجات ریسندگی و بافندگی «فخر ایران» مشغول به کار شد و استوار و سرسخت در مقابل مشکلات زندگی ایستاد و بار مصائب را مردانه به دوش کشید. عزم خویش را جزم کرده بود که جای خالی پدر را برای خانواده از نظر مالی و عاطفی پرکند و در این مسیر نیز از هیچ تلاش و فداکاری دریغ نورزید. با درآمد مختصری که از کارگری در کارخانه حاصل می شد،مخارج منزل را تامین می کرد و هر روز بیشتر در راه رفاه افراد خانواده می کوشید و آنان نیز روز به روز به او بیشتر تکیه می زدند تا آن زمان که در پی شدت حملات دشمن بعثی،از سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل اعلام نیاز به نیرو شد و شهید بزرگوار ما از روی احساس مسئولیتی که در مقابل وطن،همچون خانه خویش داشت، داوطلب حضور در جبهه شد و با اعزام به مناطق جنگی،در جنوب کشور مشغول نبرد با دشمن تجاوزگر شد و پس از 3 ماه حضور مداوم در جبهه و حماسه آفرینی ها و ایثارگریها که از خود نشان داد،در منطقه حاج عمران در عملیات کربلای 2  در تاریخ یازدهم شهریور ماه سال 1360، با سرافرازی و فخر تمام در راه دین و میهن خویش،جان شیرین و پر ارج خود را فدا کرد. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای زادگاهش با دنیایی از حزن و اندوه آمیخته با مباهات به خاک سپردند.

راه سعادت در وصیت نامه شهید «حجه اله افشار محمدی»


فرازی از وصیت نامه شهید «حجت الله افشار محمدی»:

بسم الله الرحمن الرحیم

"و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه"

با سلام و درود حضور مقدس آقا امام زمان و درود فراوان به پرچمدار نهضت حسینی امام خمینی که اینچنین استوار و محکم در برابر ناآرامیها و فساد جهانی ایستاده و به تنهایی در برابرشان قد علم کرده است. خدای بزرگ را شکرکه این نعمت رهبری عظیم را نصیب ملت ایران کرد و من تمامی این شهادتها و ایثارها را از وجود این رهبر مسلمین جهان می دانم.

پروردگارا! جهان را بر دیده هایم بی ارزش کن تا بتوانم در راه توخالصانه حرکت کنم.

خدایا! بار گناهم بسی سنگین است و حمل آن بدون عنایت تو بسی دشوار.

پروردگارا! این خون ناقابل که امانت بر ما داده بودی، بپذیر و خط بطلان بر اعمال ناشایست ما بکش.

الهی! غرق گناهم غیر از تو کسی ندارم،دستگیر درماندگانی،ما را هم در پناه خود نگهدار با شوق و امید به تو به سویت آمده ام،در خانه ات را بر من بگشا و نا امیدم برنگردان.

خدایا! از تو می خواهم که شهادت در راه خودت را نصیبم گردانی واین افتخار را ارزانی داری. دوستان و آشنایان من رفتم و با شوق زیاد و عشق به خدا هم رفتم این هجرت آنقدر برایم حلاوت دارد که توصیفش بسی مشکل است،از خدای بزرگ خواستارم که شهادت را نصیبم کند و بدانید که سعادت والاتر و پرارزشتر از این نوع مردن نیست و این میسر نمی شود مگر با شوق به شهادت و عشق به الله.

به قول شاعر گر مرد رهی میان خون باید رفت، از پای فتاده سرنگون باید رفت، تو پای به راه ورنه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت، آری برادران و خواهران حزب اله بنده گرچه از روی جهل و غرور جوانی بی تفاوت بودم ولی اینرا بدانید که هر کس که به جبهه می رود به نیت رضای الله و عاشقش می شود و این عشق و علاقه او را از خود بی خود می کند و بسوی پروردگار خویش اوج می گیرد پس همه وقت جبهه را پر کنید و در هنگام خوشی یاد شهیدان کنید.

سخنان امام را مو به مو توجه کنید و عمل کنید مگر نه اینکه روزی از جهان مادی هجرت می کنید پس چه نیکوست که سبکبال هجرت خویش را آغاز کنید و این میسر نمی شود مگر دست کشیدن از مادیات و گسستن زنجیرهای اتصال به دنیای فانی از خانه هجرت کنید و با دشمن خدا و دین خدا بجنگید که رستگار شوید و گرنه هلاک شده اید و ندامت آخرت گریبان شما را خواهد گرفت.

و اما حضور مادر گرامی سلام عرض می کنم،امیدوارم که از سر تقصیراتم بگذرید و بنده را حلال کنید و راضی باشید که ان شاالله خداوند از شما راضی باشد.

مادر جان! از اینکه شاید راضی نبودید من به جبهه بروم! پوزش می طلبم،آخر چقدر نسبت به این مسئولیت سنگین که شهدا بر ما گذاشته اند بی تفاوت باشیم؟چگونه جواب شهدا را در آخرت بدهیم ؟ من به عشق به خدا و انتخاب آگاهانه این نوع مرگ را پذیرفتم و بدانید که هماره روح من در جوار شماست و از مرگم ناراحت نباشید که شاهد روز قیامت هستیم و شهادت مرگی است با سعادت که من بر آن آرزو داشتم و افتخار می کنم،مادر ارجمندم صبر پیشه کنید و به یاد خدای بزرگ و ذکر خداوند تعالی بر مشکلات چیره شوید که دنیای مادی فقط استراحتگاهی کوتاه است و جهان زنده و واقعی دنیای معنوی و جهان آخرت است، پس زندگی دو روزه دنیوی چه جای طمع و دلخوشی کردن است.از خواهران ارجمندم طلب حلالیت می کنم و امیدوارم که مرا عفو نمایید.برادران کوچک خود را از دور می بوسم و امیدوارم در پرورش و تربیت صحیح راه مرا دنبال کنند و سربازان امام زمان باشند،انشاالله از تمامی دوستان و آشنایان طلب بخشش می کنم و از آنها می خواهم که همواره به یاد خدا باشند و تا آخرین مرحله زندگی خود در راه خداوند و برای پیروزی انقلاب اسلامی گام بردارند و این طریق سعادت است و حفظ درجه و ارزش نزد خدای بزرگ در آخر از تمامی مومنین و مسلمین باشد و رهبر عزیز ما را تا انقلاب مهدی نگهدارد.

اللهم احفظ امام الخمینی

هشتم تیر ماه 1365، حجت الله افشار محمدی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده